تفاهم، خيلي دور، خيلي نزديك
حسن بهشتيپور
1) هرچند اين روزها اخبار خوشايندي در خصوص چشمانداز پيش روي مذاكرات هستهاي ايران با كشورهاي 1+4 و امريكا شنيده ميشود و حتي وزير امور خارجه در اجلاس داووس از ضرورتهاي «پساتوافق» سخن ميگويد، اما واقع آن است كه هنوز پرانتزهاي باز فراواني پيش روي دو طرف وجود دارند كه در خصوص آن تصميمسازي نشده است. بنابراين بايد منتظر روزها و هفتههاي آينده باشيم تا تحولات تازهاي در بطن مذاكرات رخ دهد و مبتني بر آنها بتوان تصويري از احتمالات آينده برجام به دست آورد. البته بايد توجه داشت، نكاتي كه اغلب تحليلگران در خصوص مذاكرات مطرح ميكنند، نه مبتني بر مدارك مستند، بلكه برآمده از ارزيابيها و احتمالات است. همانطوركه اين روزها در سايت خبري نورنيوز (رسانه مرتبط با شوراي عالي امنيت ملي كشور)، مطرح ميشود، دو طرف يا بر سر همه موارد به توافق ميرسند يا هيچ توافقي در كار نخواهد بود. عباراتي كه بيانگر يك اصل اساسي در مذاكرات هستهاي ايران با كشورهاي 1+4 و امريكا است و آن اينكه، توافق در ميانه، معنايي ندارد و بايد همه ابهامات ميان طرفين رفع شود تا بتوان دورنمايي از تفاهم احتمالي را تصويرسازي كرد. با توجه به اين واقعيت كه هنوز پرانتزهاي باز فراواني ميان طرفين وجود دارد، پس با اطمينان نميتوان از توافق نزديك و در دسترس، سخن گفت. بايد اجازه داده شود دو طرف همچنان گفتوگوها و چكشكاريها را ادامه دهند تا در نهايت از حجم اين پرانتزهاي باز كاسته و كرانههاي تفاهم هويدا شود.
2) اما پرسشي كه با اين توضيحات ممكن است به ذهن مخاطب خطور كند، آن است كه محتواي اين پرانتزهاي باز، چه گزارههايي را تشكيل ميدهند؟ به نظرم يكي از مهمترين گزارهها، عدم مسووليتپذيري ايالات متحده نسبت به هر نوع تفاهم احتمالي است. امريكا برخلاف اصول بديهي نظام بينالملل، حاضر نيست تضامين لازم براي تداوم توافق احتمالي را ارايه كند. در واقع طرف مقابل تاكيد ميكند، هر نوع تفاهمي تنها تا زمان پايان دوره رياستجمهوري جو بايدن، قابليت اجرايي دارد و اين كشور نميتواند تضميني براي تفاهم در آينده را ارايه كند. طبيعي است يك چنين توافقي براي ايران غير قابل قبول است. به هر حال ايران خواستار پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي است...
زماني كه جهان پيراموني متوجه شوند، تفاهم ميان ايران با كشورهاي مقابل تنها در سالهاي معدود (مثلا تا پايان دوره زمامداري بايدن)، قابليت اجرايي دارد، طبيعي است از سرمايهگذاريهاي پايدار در ايران و تعريف پروژههاي مشترك اقتصادي در افق بلندمدت خودداري ميكنند. در واقع در اين مدل، غرب از ايران ميخواهد وارد توافقي شود كه قرار نيست سودي از آن برداشت كند. بنابراين به نظر ميرسد يكي از پرانتزهاي باز در گفتوگوها مرتبط با تضامين مورد نظر ايران در اين زمينه باشد. 3) مساله بعدي، مساله نحوه پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي است. ايران خواستار «لغو» تحريمهاي اقتصادي مورد نظر است، اما ايالات متحده از «تعليق» مرحله به مرحله تحريمها سخن ميگويد. وقتي به جاي لغو تحريمها، فرآيند تعليق تحريمها مطرح شود، باز هم شركاي اقتصادي ايران در جهان پيراموني با حساسيتها و نگرانيهاي بيشتري، مناسبات اقتصادي و ارتباطي خود با ايران را دنبال خواهند كرد. پس رسيدن به يك تعريف واحد در خصوص پايان دادن به تحريمهاي اقتصادي، ابهام ديگري است كه هنوز درباره آن گفتوگوهاي دامنهداري ميان دو طرف جريان دارد. 4) در سوي ديگر اين معادله، كشورهاي مقابل نيز در خصوص اعمال نظارتهاي لازم بر برنامههاي هستهاي ايران، مطالباتي دارند كه هنوز درك مشتركي درباره آنها شكل نگرفته است. غرب خواستار بازگشت ايران به تعهدات برجامياش است، اما در عين حال معتقد است ايران بايد نوع خاصي از توان فني و مهندسي را در حوزه غنيسازي به كار بگيرد. اين در حالي است كه ايران به اين نكته اشاره ميكند، وقتي قرار است، ايران، حجم مشخصي از غنيسازي داشته باشد، چه فرقي ميكند، اين حجم با سانتريفيوژهاي IR8، غنيسازي شود يا با ماشينهاي IR1. در حالي كه كشورهاي مقابل روي عدم استفاده از سانتريفيوژهاي مدرنتر، پافشاري ميكند و خواستار پذيرش آن توسط ايران هستند. طبيعي است ايران نيز با توجه به وضعيت كلي مذاكرات، حاضر نيست از دستاوردهاي فني خود در حوزه غنيسازي دست بكشد. 5) همانطوركه قبلا اشاره شد، مجموعه اين گزارههاي تحليلي، نه مبتني بر اسناد و مدارك شفاف، بلكه براساس ارزيابيهاي تحليلي رسانهها و اخبار جسته و گريختهاي است كه در رسانههاي مختلف داخلي و خارجي بازتاب پيدا كرده است. بهرغم همه اين پرانتزهاي باز، اما به نظر ميرسد دو طرف براي رسيدن به تفاهم، جدي هستند و در صورت تداوم گفتوگوها، احتمال دستيابي به توافق چندان دور از دسترس نيست. واقع آن است كه امروز اغلب تحليلگران اميدوار به تحقق تفاهمي هستند كه اجرايي شدن آنها بخش قابل توجهي از مشكلات معيشتي و اقتصادي ملت ايران را بهبود ميبخشد. توافقي كه براي حصول ابعاد و زواياي گوناگون آن بايد منتظر روزها و هفتههاي آينده بمانيم تا از دل اين پرانتزهاي باز، مسيري به سمت درك مشترك گشوده شود.