در دفاع از استقلال روزنامهنگاري
به نام مهربانترين
اگر نقطه روشني در زندگي راقم اين سطور وجود داشته باشد، همانا شاگردي پيشكسوتان و استادان عزيز و همكاري با جامعه گرانقدر روزنامهنگاري ايران است. اين افتخار و قدرداني نسبت به آن، آشكار و بينياز از توضيح و توصيف است. پس، از اين موضوع ميگذرم و به استحضار ميرسانم:
۱- سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات، نهادي افتخارآفرين در تاريخ مطبوعات ايران است؛ خانه اميد روزنامهنگاران حرفهاي كه زندگي خود را وقف اعتلاي جامعه و سربلندي ايران عزيز كردهاند. من اين بخت را داشتهام كه در مقام يك خبرنگار كارآموز، از نزديك شاهد دو اعتصاب دورانساز مطبوعات ايران، به مديريت سنديكا و با هدف آزادي بيان، مخالفت با سانسور و دفاع از حقوق ملت باشم، تلاشهايي سرشار از احساس مسووليت، شجاعت و مردمدوستي.
سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات به ناحق، به دست حكومت، به تعليق درآمد و نتيجه اين اقدام، جز زيان و خسران عليه روزنامهنگاري ايران و مهمتر، جامعه ايران نبود. اگر فعاليت سنديكا ادامه مييافت قطعا ايران عزيز و همه ما، امروز در موقعيتي به مراتب بهتر قرار داشتيم، چرا كه مطبوعات و رسانههاي آزاد و نهادهاي حرفهاي قدرتمند و متكي به اراده اعضا، به درستي و همواره، عامل، شاخص و ثمره توسعه و پيشرفت همه جوامع به شمار ميروند.
۲- انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران، پس از حدود ۱۸ سال تعليق فعاليت سنديكاي نويسندگان و خبرنگاران، شكل گرفت و از لحظه تولد، به اعتلا و ارتقاي حرفه روزنامهنگاري و ترويج و تحكيم ارزشهاي بنيادين حرفه و حرفهايگري، از جمله آزادي و استقلال رسانهها و ارتقاي دانش و تجربيات روزنامهنگاري، انديشيد و همت گماشت. در عمل و به راستي نيز چنين كرد. وجدانهاي منصف و بيدار اين تلاش از دل و جان را به رسميت ميشناسند و به حق بزرگ ميشمرند.
انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران نيز از سال ۱۳۸۸ به ناروا به حالت تعليق درآمده است و همين امر آسيبهاي فراواني را متوجه رشد و توسعه حرفهايگري در ايران و اميد و دلبستگي روزنامهنگاران به شغل خود كه بنمايه آن جز اطلاعرساني، آگاهيبخشي و خير اجتماعي نيست، كرده است.
۳- انجمن صنفي روزنامهنگاران (تهران/ سراسري) ماحصل اميد و تلاش جامعه روزنامهنگاري از پس سالها تحمل كژرفتاري و ناروايي حكومت نسبت به اين حرفه اصيل، آزاديگرا، مردمي و توسعهخواه است؛ آنهم در روزگاري كه تمامي نابهنجاري تحميلي از سوي قدرتمندان در ۱۸۰ سال گذشته عليه فعاليت آزاد، مستقل و بسامان رسانهها، عوارض و مصائب خود را يكجا و همهجانبه بروز داده است.
طبيعي است اعمال چنان نارواييها و پديد آمدن چنين موقعيت بحراني نامطلوبي، به بروز مشكلات در فرآيندهاي تصميمسازي، تصميمگيري و اجرايي انجمن صنفي روزنامهنگاران، همانند همه نهادهاي حرفهاي ديگر، دامن ميزند، اما مسائل هرچه باشند و هرقدر پيچيده، انجمن صنفي، خانه روزنامهنگاران است و صاحبان آن روزنامهنگاران ايران. مديران و هياتهاي مديره انجمن ميآيند و ميروند، آنچه بايد باقي بماند ارزشها و آرمانهاي قطعي و هميشگي روزنامهنگاري است كه صورتبندي و تحقق آنها نيازمند مشاركت، همدلي و تفاهم جمعي است؛ ارزشهايي چون آزادي انديشه، آزادي بيان، آزادي اطلاعات، استقلال حرفهاي، خدمت به مردم، پايبندي به حقيقت، حرفهايگري، اطلاعرساني، آگاهيبخشي، خير اجتماعي و... .
اميدها و آرمانهايمان وقتي چنين است، پس چراغ اين خانه بايد روشن بماند و اين سخني روحنواز است كه من به گوش خود بارها از زبان استادان پيشكسوت در سنديكا شنيدهام و اين صحبتي است كه از زبان استادان و همكارانم در انجمن صنفي روزنامهنگاران ايران با فروتني و مهرباني بيان شده است. بهزعم بنده، بروز اختلاف در يك خانواده امري كاملا عادي است و ويژگي يك خانواده همدل و دلسوز اين است كه از تلخيها درس ميگيرد و خود را اسير و محصور در موقعيتهاي تلخ نميكند؛ به گذشته مينگرد، اما حيات واقعي و راستين خود را در امروز و فردا ميجويد و تحقق ميبخشد. بر اين اساس است كه جسارتا عرض ميكنم گرهاي را كه با دست ميتوان گشود نبايد به دندان سپرد و گرهاي كه ميتوان با دندان باز كرد نبايد به دست تيغ داد.
در اين وضعيت، وظيفه خود ميدانم، با اعلام استعفا از عضويت در هياتمديره انجمن صنفي (تهران/ سراسري)٭به محضر استادان، پيشكسوتان و همكاران عزيزم سهم ناچيزي را در گشوده شدن اين گره ادا كنم. به اين اميد كه همدلي و همصدايي بينظير اجتماع روزنامهنگاران در دفاع از استقلال حرفهاي چراغي فرا راه همهمان قرار داده باشد كه بدانيم مسائل درونصنفي را بايد با سازوكارهاي اجماعگرايانه درون صنفي و از طريق گفتوگو و مفاهمه حل كرد و لاغير. و به مراتب مهمتر اينكه اولويت و ارزش اصلي و هميشه حرفه و اجتماع روزنامهنگاري ايران قطعا و بدون ترديد اعتلاي حرفه روزنامهنگاري و حفظ استقلال آن، بهخصوص در برابر دخالتهاي حكومت و اصحاب قدرت است و لاغير.
با احترام قلبي و اميد هميشگي
حسن نمكدوست تهراني - روزنامهنگار
يكم اسفند ۱۴۰۰
٭ پ.ن. در تاريخ ۲۹ آبان ۱۴۰۰ از سوي مقامات وزارت كار رسما و بهصورت مستقيم اعلام شد كه «صلاحيت» اينجانب براي عضويت در هياتمديره انجمن صنفي روزنامهنگاران مردود دانسته شده است. مرا به آن به اصطلاح «صلاحيت» نيازي نيست. استعفايم را با افتخار تقديم استادان، پيشكسوتان و روزنامهنگاران ايران و همكاران بزرگوارم در انجمن صنفي ميكنم كه صاحبان هميشگي و عزتمند صلاحيتند.