مالك بزرگترين فروشگاه آنلاين شمال كشور:
آي بولك در شرايط نابسامان اقتصادي راه افتاد
اگر اهل خريد اينترنتي باشيد، شايد نامآي بولك را ديده يا شنيده باشيد. فروشگاه آنلايني كه اگر بخواهيم در يك كلام توصيفش كنيم، ميتوانيم بگوييم همهچيز آن ساده است. لباسهايي ساده با عكاسي ساده، بدون استفاده از استايليستهاي برگرفته از متدهاي فشن شوهاي پاريسي، لباسها را همانطور كه احتمالا در پيشخوان يك فروشگاه ساده ميتوانيم ببينيم، در اينستاگرام به مخاطبانش ارايه ميكند. همين سادگي است كه اين فروشگاه اينترنتي را محل حضور يك و نيم ميليون مخاطب كرده و به بزرگترين فروشگاه اينترنتي شمال كشور، تبديل شدهاست. آي بولك يعني تكهاي از ماه! اما پشت داستان اين تكه ماه از چه قرار است؟ دختري كه با امكانات كم و محدوديتهايي كه داشت، عزم خود را جزم كرد تاآي بولك را به اينجا برساند. آي بولك پقه، موسس اين فروشگاه است. فروشگاهي كه تنها يك آنلاين شاپ نيست. بلكه مانند فروشگاههاي ديگر مطرح دنيا، هم فروشگاه حضوري بزرگي دارد و هم فروش آنلاين. باآي بولك به گفتوگويي صميمانه نشستيم و او از نقشه راهش تا رسيدن به آنچه اكنون ميبينيم، يعني فروشگاهي با 80 پرسنل و بيش از صدها مشتري روزانه گفت.
چرا وارد حوزه فروش لباس شدي؟
رشته تحصيلي من در دانشگاه مهندسي كشاورزي بود. اما در زمان دانشجويي كلاس خياطي هم ميرفتم و علاقه بسياري به آن داشتم. براي تعداد محدودي مشتري و دوست آشنا هم لباس ميدوختم و همين كار، اين جرقه را در ذهنم روشن كرد كه وارد بخش فروش لباس شوم.
اين موضوع مربوط به چند سال قبل است؟
تقريبا 7 سال پيش. اوايل يك شوي لباس خانگي راه انداختم. دوست و فاميل ميآمدند، ميديدند و گاهي هم خريد ميكردند.چند ماه بعد، تصميم گرفتم مغازهاي اجاره كنم و كسب و كارم را از چارچوب خانگي خارج كنم. با ترس و لرز مغازهاي كوچك در طبقه دوم مركز خريد اجاره كردم، اما پس از 6 ماه توانستم آن را تبديل به مغازهاي بزرگ در طبقه همكف كنم. اين روند ادامه داشت تا امروز كه بزرگترين فروشگاه لباس زنانه را در گرگان داير كردم.
گفتي اولين فروشگاه را با استرس راهاندازي كردي. اما چه ترسي وجود داشت؟
زماني كه كار خودم را به صورت جدي آغاز كردم، اوضاع اقتصادي بهم ريخته بود. تمامي اطرافيانم توصيه ميكردند كه ريسك نكنم، زيرا اوضاع بازار خراب است. از سوي ديگر فرزند كوچكي داشتم كه بايد او را تنها ميگذاشتم تا بتوانم در فروشگاه بمانم. دست تنها بودم، خودم حسابداري ميكردم. هر هفته خودم به تنهايي تا تهران ميآمدم و اجناس مورد نيازم را از بازار ميخريدم. به خاطر اينكه پول كمي داشتم، مدلهاي خيلي متنوعي نداشتم. با اين حال در همان شرايط نابسامان اقتصادي، شروع كردم. اما توانمندي خودم را در فروش ارتقا دادم، از تمامي مدلها عكس ميگرفتم و با اينكه در آن زمان هنوز صفحه اينستاگرامي داشتن براي يك فروشگاه مثل امروز باب نشده بودم، عكس مدلها را در اينستاگرام ميگذاشتم تا مشتريانم از مدلهاي تازه با خبر شوند. گاهي نيز به خياطاني كه ميشناختم، سفارش ميدادم كارهاي پرطرفدار را بدوزند كه به اين شكل قيمت تمام شده برايم كمتر ميشد.
در واقع استعداد در فروش باعث پيشرفت شما شد؟
اساسا توانايي خوبي در ارتباط گرفتن با ديگران دارم. حتي الان كه 15 نفردر فروشگاه حضوري من مشغول هستند، باز هم گاهي خودم به عنوان فروشنده ميايستم و مشتريان را راهنمايي ميكنم. در واقع اين كار، براي من لذت بخشترين قسمت شغلي است. ذكر جزئيات، همراهي با سليقه مشتري، توضيح درخصوص جنس الياف پارچه، شناسايي سايز مورد نياز هر مشتري و هر نكته ظريفي كه يك فروشنده بايد بداند و آن را به مشتري ارايه كند، موضوعي است كه مرا سر وجد ميآورد.
چه شد كه «آي بولك» به اينجا رسيد؟
با آمدنم به طبقه همكف مركز خريد و پشتكاري كه براي ارايه محصولات در صفحه اينستاگرام داشتم، كم كم تعداد مشتريانم هم به صورت حضوري و هم آنلاين زياد شد. شروع به جذب نيرو ابتدا در بخش فروش حضوري و سپس بخش آنلاين كردم. اكنون 15 نفر در فروشگاه حضوري دارم و 70 نفر به صورت مستقيم و غيرمستقيم در فروشگاه آنلاين مشغول هستند.
روياي شما براي توسعهاي بولك در 10 سال آينده چيست؟
دوست دارم فروشگاه ما تبديل به بزرگترين فروشگاه آنلاين ايران شود. البته من رويا نميبافم بلكه براي خودم هدف تعيين ميكنم. اگر امروز 80 نفر پرسنل در اين خانواده مشغول هستند، دلم ميخواهد سال ديگر به 150 نفر برسد.