پژوهشگران در 17 مقاله علمي، تنوعزيستي مناطق مختلف ايران و كشورهاي همسايه را ارزيابي كردند
در جستوجوي ردپاي غناي جانوري ايران
فرناز حيدري
ايران يكي از غنيترين و در عين حال پيچيدهترين مناطق از نظر تنوع زيستي در غرب آسياست. دليل عمده اين تنوع خارقالعاده، موقعيت جغرافيايي آن است كه در محل تلاقي سه قلمروي زيستي پالئاركتيك (Palearctic)، صاحارا-عربين (Saharo-Arabian) و اورينتال (Oriental) واقع شده است. علاوه بر اين، بخشي بزرگ از محدوده دو لكه داغ تنوعزيستي جهاني به نامهاي ايران و آناتولي (Irano-Anatolian) و قفقاز (Caucasus) نيز در ايران واقع شده كه ويژگيها و گونههاي منحصربهفردي را ميزباني ميكند. اما از سوي ديگر، تنوع اقليمي و سيماي ناهمگون هم باعث شده كه ايران در مجموع از نظر تنوع موجودات زنده كمنظير باشد. بهرغم تاريخچه طولاني پژوهشهاي زيستي روي گونههاي جانوري كشور كماكان جاي خالي ارزيابيهاي كمي در سطح منطقهاي به شدت احساس ميشود. ژورنال علمي جانورشناسي سيستماتيك و پژوهشهاي تكاملي در تاريخ 21 سپتامبر سال 2021 مجموعهاي مشتمل بر 17 مقاله علمي را چاپ كرد كه از نظر دامنه مطالعاتي و كار تحقيقي در ايران به نوعي بيسابقه تلقي ميشود. در اين مجموعه مقالات تلاش شده تا درك بهتر و كاملتري از وضعيت تنوعزيستي در ايران به خوانندگان ارايه شود و به همين دليل روزنامه اعتماد بخشهاي مختلف اين مجموعه را به صورت اجمالي بررسي كرده است. اين مجموعه مقالات طيف وسيعي از ارزيابيهاي تنوع زيستي از جمله DNA Barcoding خانواده پشههاي بدون نيش (Chironomidae)، زالوها و قاببالان غارزي (Cave beetles)، بررسي Metabarcoding رژيم غذايي يك گونه گكوي نادر (نوعي مارمولك شبزي)، بررسي جمعيت و ژنتيك سمندرها، آگاماها، قرقاول و شغالها، بررسي جغرافياي زيستي خفاشها و انگلهاي آنها، بررسي تبارشناسي اسكينكها و آگاماها (دو گروه از مارمولكها) و شناسايي انگلهاي زنبورها با استفاده از نشانگرهاي نوين ريختشناسي را شامل شده است. مارتين هاسمن (Martin Husemann) از موسسه پژوهشي لايبنيتس آلمان، اليزابت هارينگ (Elisabeth Haring) از موزه تاريخ طبيعي وين اتريش، اولريخ يوگر (Ulrich Joger) از موزه تاريخ طبيعي برانشويگ آلمان، حسين رجايي از موزه اشتوتگارت آلمان، عليرضا صبوري از دانشكده كشاورزي دانشگاه تهران، محمود صوفي از دانشگاه گوتينگن آلمان، غلامحسين يوسفي از دانشگاه پورتو پرتغال و رضا ظهيري از بخش حشرهشناسي دانشگاه اوتاوا كانادا در سرمقاله اين مجموعه، ضمن اشاره به اين مشاركت علمي مهم ابراز اميدواري كردهاند كه كارهاي ارزشمندي از اين دست جرقهاي براي پژوهشهاي آتي در كشور و كمك به حفاظت موثر از تنوع زيستي ويژه ايران باشد.
شغال طلايي؛ گونهاي فرصتطلب
شغال طلايي يكي از گونههاي جانوري گوشتخوار ايران است كه پراكندگي وسيعي دارد و در عين حال ميتوان آن را در محيطهاي به شدت ناهمگون سراغ گرفت. با اين وجود، اطلاعات درباره وضعيت بومشناسي و ژنتيك جمعيتهاي مختلف اينگونه بسيار محدود است. غلامحسين يوسفي و همكارانش در مقاله «كاربري زيستگاه و ژنتيك جمعيت شغال طلايي در ايران» الگوهاي پراكنش، نيازمنديهاي زيستگاهي و آشيان بومشناسي شغال طلايي را بر مبناي بيش از 450 ركورد حضور اين جانور و با استفاده از تكنيكهاي GIS و مدلسازي اكولوژيك بررسي كردهاند. همچنين تنوع ژنتيكي و ساختار جمعيتي گونه بر اساس آناليز 24 نمونه و با استفاده از 43 microsatellite (توالي تكراري چند نوكلئوتيدي در ژنوم) ارزيابي شده است. آنها نشان دادهاند الگوهاي پراكنش اينگونه طيف وسيعي از شرايط اقليمي، بومشناسي و ارتفاع از سطح دريا را شامل ميشود. مدلسازي بومشناسي در اين پژوهش انعطافپذيري زيستگاهي بالاي گونه را تاييد ميكند، چنانكه اينگونه در مناطق كوهستاني با شيب زياد، درجه حرارتهاي متوسط و مناطقي با جمعيت انساني كم مشاهده شده اما در مناطق خيلي خشك، كمتر ردپايي از حضور آنها وجود دارد. بر اساس اين پژوهش شغال طلايي يك گونه جانوري با ارزش زيستي بالاست كه استراتژيهاي حفاظتي موثر براي آن اغلب ناديده گرفته شده و در حال حاضر نيز اينگونه تحت فشار زياد ناشي از تهديدهاي انساني است.
آگاماي زميني بلوچي
آگاماي زميني بلوچي گونهاي با پراكنش وسيع در غرب آسياست، اما با اين وجود مطالعات جامع فيلوژني مولكولي يا حتي ريختشناسي Morphological روي جمعيتهاي مختلف آن انجام نشده است. فريبا يوسفآبادي، اسكندر رستگار پوياني و همكارانشان در مقاله «رويكرد تكميلي، تنوع آگاماي زميني بلوچي در غرب آسيا را نشان ميدهد» ويژگيهاي ريختي و ژنتيكي جمعيتهاي اينگونه را در ايران، تركيه، سوريه و عراق مورد ارزيابي قرار دادهاند. در اين تحقيق 18 ويژگي مشخص مورد بررسي قرار گرفته و بر اساس آن مشخص شده كه جمعيتها را ميتوان به 4 واحد تاكسونوميك اجرايي، 3 تا در ايران و يكي در تركيه تقسيمبندي كرد. جمعيت كشور عراق هم كه با نام علمي Trapelus persicus ردهبندي شده، واگرايي ژنتيكي زيادي از جمعيتهاي ديگر دارد در حالي كه فقط دادههاي مورفولوژيكي در مورد آن ديده شده. اما مطالعات فريبا يوسفآبادي و همكارانش تاييد كرده كه جمعيت حاضر از اينگونه در تركيه بهطور كامل از جمعيتهاي ايران جداست. از سوي ديگر آناليزهاي ژنتيك مولكولي هم تاكيد دارد كه جمعيتهاي جنوب شرقي تركيه و جمعيتهاي مركز- جنوب تركيه و سوريه به وضوح از جمعيتهاي ايران متمايز و جدا هستند.
سمندر كوهستاني در خطر انقراض كايزر
تنوع در سيماي محيط و منظر نقش مهمي در پراكنش گونههاي مختلف در طبيعت دارد. اين مساله ميتواند ارتباطات جمعيتي، جريان ژني، رانش ژن و حتي ساختار ژنتيكي و تنوع دهد. سميه ويسي و مظفر شريفي در مقاله «روش تحليل ارزان قيمتِ ژنتيك سيماي سرزمين، دو مسير پراكنش را براي سمندر كوهستاني در خطر انقراض كايزر شناسايي ميكند» اثر ناشي از ناهمگوني سيماي سرزمين را بر الگوهاي پراكنش اين سمندر شناسايي و با يكپارچهسازي دادههاي مكاني و بررسي وضعيت ژنتيك جمعيتها تلاش كردهاند تا ميزان و الگوهاي تنوع ژنتيكي را پيشبيني و علاوه بر آن گذرگاههاي بالقوه جابهجايي بين جمعيتها را هم شناسايي كنند. براي اين منظور 15 آبراهه مرتفع و سرچشمه چند پاره شده را در محدوده پراكنش سمندر كوهستاني كايزر مورد بررسي قرار داده و بر اساس آناليزهاي انجام شده، به اين جمعبندي رسيدهاند كه دو گروه همنيا (دو گروه با خصوصيات مشترك به ارث رسيده از يك نياي مشترك) در محدوده پراكنش شمالي و جنوبي دو مسير كاملا متفاوت و مجزا را پيمودهاند، چنانچه سمندرهاي جمعيتهاي شمالي با تنوع ژنتيكي زياد در زيستگاههاي چند پاره شده به نوعي امكان جابهجايي داشته و با يكديگر ارتباط برقرار كردهاند اما بر عكس جمعيتهاي جنوبي بيشتر در زيستگاههاي جدامانده هستند و لذا گذرگاه آبي در شيبهاي حداقلي ميتواند عامل تسهيل پراكنش آنها باشد. در اين پژوهش، اولويتهاي حفاظتي براي اين سمندر كوهستاني ارايه شده و نويسندگان معتقدند با توجه به روند تغييرات اقليمي و تخريب گسترده زيستگاه بايد حفاظت آنها جديتر انجام شود.
نقش جنگلهاي حرا (mangrove) در حفاظت از خرچنگهاي خليج فارس و درياي عمان
جنگلهاي حرا زيستگاههاي ايدهآلي براي خرچنگ ها هستند، چراكه ميتوانند مواد غذايي و سرپناه مناسب براي آنها فراهم كنند. ثنا شريفيان و همكارانش در مقاله «درك پراكنش بالقوه خرچنگهاي جنگلهاي حرا در خليجفارس و درياي عمان» از تكنيك مدلسازي ماكسيمم انتروپي (Maximum entropy, MaxEnt) استفاده كردهاند تا بتوانند پراكنش جهاني بالقوه 10 گونه غالب از خرچنگهاي جنگلهاي حرا را در خليجفارس و درياي عمان تحت تغييرات اقليمي آتي پيشبيني كرده و نشان بدهند. آنها نشان دادهاند شمال شرقي خليج فارس شامل تنگه هرمز و جزيره قشم غنيترين زيستگاههاي گونههاي مختلف خرچنگ است و علاوه بر آن شمال درياي عمان هم از نظر گونهاي غني است. مدلسازي آنها نشان ميدهد كه در آينده مناطقي با عمق كمتر از 3.12 متر، درجه حرارت بين 28.53 الي 28.92 درجه سانتيگراد، شوري بين 37.21 الي 40.63 پياساس و جريان آب با سرعت بين 0.01 الي 0.05 m-1 جزو مناسب ترين و ايدهآلترين زيستگاههاي خرچنگها خواهند بود. از سوي ديگر اين پژوهش نشان ميدهد كه در آينده 5 گونه از خرچنگها (50 درصد) زيستگاههاي خود را گسترش ميدهند و پراكنش باقي (50 درصد باقيمانده) در آينده كوچكتر خواهد شد.
سازگاري براي بقا در گرمترين نقطه
كره زمين
بيابان لوت در جنوب شرقي ايران، بهطور منظم و پيوسته درجه حرارتهاي سطحي بالاي 65 درجه سانتيگراد دارد و جزو گرمترين نقاط روي كره زمين است. اما بهرغم اين شرايط سخت، برخي گونههاي جانوري با اين شرايط سازگار شده و بقا يافتهاند كه از آن جمله ميتوان به گكوي عنكبوتي ميسون (Missone’s spider gecko) اشاره كرد. اينگونه در اصل يك گونه بومي (endemic) است كه در بخش مركزي بيابان لوت زيست ميكند. مهدي رجبيزاده و همكارانش در مقاله «سازگاري براي بقا در گرمترين نقطه كره زمين» با بررسي محتويات دستگاه گوارش، بومشناسي تغذيهاي اينگونه گكو بياباني را با استفاده از روش DNA Metabarcoding بررسي كرده و تلاش كردهاند تا رژيم غذايي آن را مشخص كنند. Metabarcoding DNA روشي است كه اجازه ميدهد همزمان چندين آرايه (taxa) را از يك نمونه تشخيص داد، در واقع تفاوت اصلي اين روش با Barcoding اين است كه در روش اول تنها روي يك گونه خاص متمركز نميشوند، بلكه به جاي آن هدف شناسايي مجموعه اي از گونههاي مختلف آن هم تنها در يك نمونه آزمايشگاهي است. نويسندگان همچنين از روش Metabarcoding DNA استفاده كردهاند تا بتوانند محتويات معده 6 نمونه از اين گكو را مورد ارزيابي قرار داده و گونههاي احتمالي مورد تغذيه را شناسايي كنند. آنها نشان دادهاند كه اينگونه يك گكو فرصتطلب است و از اقلام غذايي متنوعي تغذيه ميكند. 81 درصد محتويات يافته شده در دستگاه گوارش آن را حشرات مهاجر تشكيل ميدهند كه از مناطق همجوار به لوت ميآيند. اما در مقابل عنكبوتيان يافت شده در محتويات معده اين جانور خاستگاهشان بخش مركزي بيابان لوت است. آنها جمعبندي كردهاند كه حشرات بخشهاي همجوار بيابان لوت براي پايداري زنجيره غذايي در اين اكوسيستم شكننده اهميت بسزايي دارند.
شكاف بين لكههاي داغ تنوع زيستي
و مناطق حفاظت شده
ستيز جهاني براي حفاظت از حداكثر گونههاي ممكن با منابع محدود، نيازمند ارتقاي سطح دانش پراكنش تنوع زيستي است. در ايران، آگاهي ضعيفي درباره اغلب گروههاي زيستمندان به استثناي برخي معدود گروههاي مهرهدار و گياهان آوندي موجود است. در اين بين، خزندگان يكي از شناختهشدهترين و متنوعترين گروههاي مهرهدار در ايران هستند. خزندگان ايران، نرخ بومزادي بالايي دارند (29 درصد) اما الگوهاي پراكنش و كنترلگرهاي زيست محيطي مرتبط با آنها به نوعي كمتر شناخته شده. سجاد نوري و همكارانش در مقاله «مدلسازي تنوع زيستي شكاف ملموس بين لكههاي داغ تنوع زيستي و مناطق حفاظت شده را براي خزندگان ايران آشكار ميكند» تلاش كردهاند كه با استفاده از مدلسازي، متغيرهاي تشريحي براي غناي گونهاي خزندگان ايران را شناسايي و معرفي كنند. نتايج اين بررسي نشان ميدهد كه پارامترهاي ناهمگون (قلمرو و انتروپي) از متغيرهاي مهم هستند. آنها در اين پژوهش 7 لكه داغ را در كشور كه از منظر حفاظت از تنوع زيستي خزندگان مهم است، پيشنهاد كردهاند. اما نكته حايز اهميت اين است كه شكاف عميقي بين اين لكههاي شناسايي شده و شبكه مناطق حفاظت شده محيط زيست در كشور وجود دارد و بر اين اساس كارايي مناطق حفاظت شده كنوني محيط زيست براي حفاظت از خزندگان در ايران مورد ترديد است.
تنوع خفاشها در ايران
خفاشها در حال حاضر در كل دنيا در معرض تهديدهاي جدي مانند تغيير كاربري زمين، تخريب زيستگاه، بهرهبرداري بيرويه به منظور تامين غذا، مرگ و مير در تاسيسات توربينهاي بادي، بيماري و تغييرات اقليمي هستند. شناسايي تنوع گونههاي مختلف خفاشها ميتواند به زيستشناسان دستاندركار حفاظت كمك كند تا مناطقي را شناسايي كنند كه براي حفاظت از خفاشها اولويت دارند. انوشه كفاش و همكارانش در مقاله «جغرافياي زيستي خفاشهاي ايران» با گردآوري گزارشهاي مربوط به پراكنش خفاشها در ايران تلاش كردهاند تا نخستين نقشه غناي زيستي خفاشها را در ايران ترسيم كنند. اين نقشه نشان داده كه مناطق كوهستاني زاگرس بيشترين تعداد گونههاي خفاش را در ايران ميزباني ميكنند. همچنين مشخص شده است كه بارندگي و ناهمگوني توپوگرافيك مهمترين متغيرهاي تاثيرگذار در غناي زيستي خفاشها هستند. علفزارهاي مناطق معتدله و بوتهزارها را هم ميتوان جزو متمايزترين مناطق زيستي براي خفاشها در ايران قلمداد كرد كه از سويي واجد اهميت حفاظتي هستند. در اين مقاله آمده كه براي حفاظت موثر از خفاشها و حفظ خدمات اكوسيستمي، درك صحيح از غناي گونهاي و نيازمنديهاي حياتي يك اولويت اساسي است..