احتمال تكرار الگوي رفتاري روسيه در قرهباغ كوهستاني و تِرانس نيسترِيا
از شناسايي استقلال آبخازيا و اوستياي جنوبي تا
دونتسك و لوهانسك
ولي كالجي
فرمان ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه براي شناسايي استقلال دو منطقه «دونتسك» و «لوهانسك» و مداخله نظامي به شرق اوكراين در 21 و 23 فوريه 2022 ميلادي كه پيش از اين در قبال «شبهجزيره كريمه» در 18 مارس 2014 ميلادي (27 اسفند 1392) براي الحاق اين منطقه به خاك روسيه روي داد، از جنبههاي مختلف بسيار شبيه الگوي رفتاري فدراسيون روسيه در قبال گرجستان و شناسايي استقلال مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي در 26 آگوست 2008 ميلادي (5 شهريور 1387) است و به باور نگارنده حس مشترك و بسيار نزديكي كه در اين زمينه بين گرجيها و اوكراينيها وجود دارد، بين هيچ كشور و ملتي در جهان با اوكراين در قبال حوادث اخير وجود ندارد. در تمامي اين موارد با دو الگوي رفتاري مشخص از سوي روسيه مواجه هستيم. الگوي مناطق آبخازيا، اوستياي جنوبي، لوهانسك و دونتسك (شناسايي استقلال از سوي روسيه) و الگوي شبهجزيره كريمه (الحاق به خاك روسيه) . در اين بين، شواهد و قرائن متعددي وجود دارد كه احتمال تكرار هر دو الگوي ياد شده در قبال منطقه «قرهباغ كوهستاني» (منطقه مورد منازعه ارمنستان و جمهوري آذربايجان) و نيز منطقه «ترانسنيستريا» (منطقه جداييطلب مولداوي در جنوب اوكراين) وجود دارد.
نقطه شروع اين الگوي رفتاري روسيه كه هر روز بيشتر نهادينه ميشود را بايد رويكرد اين كشور در قبال مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي (مناطق جداييطلب گرجستان) در يك دهه قبل دانست. توزيع پاسپورت روسي در مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي و تبديل شهروندان اين منطقه به شهروندان روس، حمايت و تقويت از تجزيه و استقلال اين دو منطقه خودمختار از دولت مركزي گرجستان، مداخله نظامي با هدف حمايت از اتباع و شهروندان روسيه در آگوست 2008 در مقطع برگزاري المپيك تابستاني 2008 پكن، شناسايي استقلال مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي، احداث پايگاه نظامي دريايي، هوايي و زميني روسيه در منطقه «جاوا» در اوستياي جنوبي و منطقه «گودائوتا» در آبخازيا (در كناره درياي سياه) در آگوست 2011 كه تا 49 سال يعني 2060 ميلادي در اختيار روسيه خواهد بود، اختصاص رديف بودجه مشخص براي مناطق آبخازيا و اوستياي و جنوبي، تسهيلات سفر به روسيه، تامين اجتماعي و بازنشستگي و حضور دانشجويان اين مناطق در دانشگاههاي روسيه، الگوي رفتاري روسيه در قبال اين دو منطقه جدا شده از گرجستان از 26 آگوست 2008 (5 شهريور 1387) تاكنون است. نگارنده در سالهاي اخير در جريان شركت در كنفرانسهايي در «پِتي گورسگ» (مركز منطقه فدرال قفقاز شمالي روسيه)، سوچي (شهر بندري روسيه در كناره درياي سياه و در مجاورت منطقه آبخازيا) و «نالچيك» مركز جمهوري كاباردينو- بالكاريا (در منطقه قفقاز شمالي روسيه) از نزديك شاهد حضور پرتعداد مقامات و شهروندان و به ويژه دانشجويان مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي بوده است كه با دراختيار داشتن پاسپورت روسي به راحتي وارد خاك روسيه ميشدند، از همه حقوق و تسهيلات شهروندان روسي برخوردار بودند و اميد بسيار زيادي نيز داشتند كه در آينده اين دو منطقه بتوانند به خاك روسيه ملحق شوند و بهزعم خودشان براي هميشه از سايه تهديد دولت مركزي گرجستان رها شوند.
از اين منظر آنچه در چند سال اخير در اوكراين روي داده است، بسيار شبيه الگوي رفتاري روسيه در مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي است. روسيه مدتها قبل از برگزاري رفراندوم الحاق شبهجزيره كريمه به روسيه در مارس 2014 ميلادي (اسفند 1392) اقدام به توزيع پاسپورت روسي در اين منطقه كرد و با اين اقدام زمينه برگزاري رفراندوم، زمينه مداخله نظامي در اين منطقه و در نهايت زمينه الحاق شبه جزيره كريمه به خاك روسيه را فراهم كرد. اين روند و الگوي رفتاري در دو منطقه «دونتسك» و «لوهانسك» در شرق اوكراين نيز تكرار شد و ولاديمير پوتين يك روز پس از اعلام رسمي پيروزي «ولوديمير زلنسكي» در انتخابات رياستجمهوري اوكراين در آوريل ۲۰۱۹ ميلادي، با امضاي فرماني، مسير دريافت تابعيت روسيه را براي ساكنان دونتسك و لوهانسك در شرق اوكراين تسهيل كرد. به گونهاي كه فاصله درخواست گذرنامه روسي براي ساكنان شرق اوكراين تا دريافت آن حداكثر بين يك تا سه ماه طول ميكشيد. در نتيجه از آوريل 2019 ميلادي تاكنون بيش از ۷۲۰ هزار نفر از ساكنان مناطق شرقي اوكراين كه تحت كنترل جداييطلبان مورد حمايت روسيه قرار دارند، گذرنامههاي روسي دريافت كردهاند. همين امر همانند آبخازيا، اوستياي جنوبي و شبهجزيره كريمه، زمينه شناسايي استقلال دو منطقه «دونتسك» و «لوهانسك» در شرق اوكراين در 21 فوريه 2022 ميلادي (2 اسفند 1400) از سوي ولاديمير پوتين و نيز اعزام نيروي نظامي (در قالب نيروهاي حافظ صلح) به اين مناطق را فراهم كرد و همچنان كه روسيه در مناطق آبخازيا، اوستياي جنوبي و شبهجزيره كريمه اقدام به احداث پايگاههاي نظامي كرد، از هماكنون صحبت از استقرار پايگاههايي مشابه در دو منطقه «دونتسك» و «لوهانسك» است. چنانكه بعد از شناسايي استقلال اين دو منطقه از سوي رييسجمهور روسيه، «آندري رودنكو» معاون وزير خارجه روسيه اعلام كرد كه «توافقات امضا شده ميان روسيه و «لوهانسك» و «دونتسك» امكان استقرار پايگاههاي نظامي روسيه در اين مناطق را فراهم ميكند. هرچند در حال حاضر مسكو برنامهاي براي انجام اين امر ندارد، اما در صورت لزوم اقدام به استقرار پايگاههاي نظامي خود در مناطق مذكور خواهيم كرد». سنت و الگوي رفتاري روسيه نشان ميدهد كه چنين اقدامي پس از تثبيت اوضاع در مناطق «لوهانسك» و «دونتسك» روي خواهد داد و بايد شاهد استقرار پايگاههاي نظامي جديدي از سوي روسيه در شرق اوكراين باشيم كه از ديدگاه روسها سپر دفاعي و امنيتي روسيه در مقابل تهديد ناتو را تقويت خواهد كرد. ضمن اينكه چندان هم دور از ذهن نيست كه مناطق آبخازيا، اوستياي جنوبي، لوهانسك و دونتسك نيز در آينده در وضعيتي مشابه شبهجزيره كريمه به خاك روسيه ملحق شوند.
گذرنامههاي روسي در دستان شهروندان مناطق لوهانسك و دونتسك در شرق اوكراين
اما براساس اين الگوي رفتاري روسيه، چه مناطقي ميتوانند كانديداها و مقاصد بعدي مسكو باشند؟ در پاسخ به اين پرسش ميتوان گفت منطقه «ترانس نيستريا» در شرق مولداوي و نيز منطقه «قرهباغ كوهستاني» ميتوانند كانديداهاي بالقوه اجراي الگوي رفتاري روسيه در مناطق آبخازيا، اوستياي جنوبي، شبهجزيره كريمه، لوهانسك و دونتسك باشد. هرچند مناطق روسنشين شمال قزاقستان در مجاورت خاك روسيه نيز بعضا به عنوان نقطه احتمالي تكرار الگوي «شبهجزيره كريمه» مطرح شده است، اما اقدامات پيشگيرانه و احتياطي دولت قزاقستان در دو دهه گذشته در زمينه تغيير تركيب جمعيتي اين منطقه به نفع جمعيت قزاقي و تبديل اكثريت روس در اين منطقه به اقليت، تا حد بسيار زيادي تحقق چنين سناريويي را در مناطق شمالي قزاقستان كاهش داده است. اما منطقه «ترانس نيستريا» در شرق مولداوي كه براي اكثر ايرانيان، منطقهاي ناشناخته است، يكي از مناطقي است كه به صورت بالقوه ميتواند مسير مناطق آبخازيا، اوستياي جنوبي، شبهجزيره كريمه، لوهانسك و دونتسك را در «شناسايي استقلال از سوي روسيه» يا «الحاق به خاك روسيه» طي كند. اين منطقه كه در كنار رود «دِنيستر» در شرق مولداوي و در همسايگي با اوكراين قرار دارد، در آستانه فروپاشي شوروي در سال ۱۹۹۰ اعلام استقلال كرد و از سال ۱۹۹۲ با نام جمهوري «پردنيسترويايي مولداويايي» يك كشور مستقل «دو فاكتو» به شمار ميرود. در واقع به صورت «دو ژور» هنوز از سوي هيچ يك از كشورهاي عضو سازمان ملل متحد از جمله فدراسيون روسيه به رسميت شناخته نشده است. هرچند طي سه دهه گذشته انديشه استقلال از مولداوي و الحاق به روسيه همواره در منطقه «ترانس نيستريا» مطرح بوده است، اما تحولات اوكراين و الحاق شبهجزيره كريمه به خاك روسيه در مارس 2014 ميلادي موجب تحرك بيشتر اين منطقه شد و در همان مقطع، پارلمان ترانس نيستريا رسما از روسيه درخواست كرد كه اجازه داشته باشد مانند كريمه به فدراسيون روسيه ملحق شود. روسيه نيز در پاسخ قول داد كه درخواست آنان را مدنظر قرار خواهد داد و رسيدگي خواهد كرد. هرچند مسكو از مارس 2014 ميلادي تاكنون به اين درخواست پاسخ رسمي و روشني نداده است، اما به اعتقاد بسياري از ناظران، اين احتمال چندان دور از ذهن نيست كه مسكو پس از تثبيت جايگاه خود در شرق اوكراين، درصدد الحاق منطقه «ترانس نيستريا» به خاك روسيه برآيد و با برگزاري رفراندومي مشابه شبهجزيره كريمه، آن را اجابت درخواست شهروندان و اتباع روسي اين منطقه بخواند. به همين دليل است كه در سالهاي اخير، پيمان ناتو بارها به روسيه در قبال تكرار الگوي كريمه در منطقه «ترانس نيستريا» هشدار داده است.
موقعيت منطقه«ترانس نيستريا»، منطقه جداييطلب مولداوي در جنوب اوكراين
اما منطقه ديگري كه احتمال تكرار الگوي رفتاري روسيه در مناطق آبخازيا، اوستياي جنوبي، شبهجزيره كريمه، لوهانسك و دونتسك در آن وجود دارد، منطقه «قرهباغ كوهستاني» است. هرچند بعد از جنگ دوم قرهباغ در سال گذشته، هفت منطقه زنگيلان، جبراييل، فيضولي، قبادلي، لاچين، كلبيجر و آقدام در پيرامون قرهباغ كوهستاني و نيز شهر استراتژيك شوشا از كنترل ارامنه خارج شد و پس از سه دهه به حاكميت جمهوري آذربايجان بازگشت، اما منطقه قرهباغ كوهستاني (ناگورنو- قرهباغ) همچنان در اختيار ارامنه (جمهوري قرهباغ يا آرتساخ) است. در موافقتنامه 10 مادهاي آتشبس قرهباغ نيز كه در 10 نوامبر 2020 به امضاي رهبران سه كشور ارمنستان، جمهوري آذربايجان و روسيه رسيد، هيچ گونه اشارهاي به آينده وضعيت حقوقي منطقه ناگورنو- قرهباغ يا مكانيسمهاي اجرايي آن نشده است. به همين دليل اين موضوع تنها فصل مشترك مخالفان آتشبس در جمهوري آذربايجان و ارمنستان محسوب ميشود و هر دو طرف اين انتقاد را متوجه الهام علياف و نيكول پاشينيان ميكنند كه با وجود يك جنگ شش هفتهاي فراگير، توافقنامه آتشبس در رابطه با مهمترين موضوع مناقشه قرهباغ يعني آينده وضعيت حقوقي اين منطقه سكوت كرده است. در حال حاضر وضعيت منطقه قرهباغ از سطح مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي پايينتر است و تنها سه منطقه آبخازيا، اوستياي جنوبي و ترانس نيستريا (مولداوي) كه خود فاقد شناسايي بينالمللي هستند، موجوديت منطقه قرهباغ به عنوان يك كشور مستقل (به تعبير ارامنه جمهوري آرتساخ) را به رسميت شناختهاند و حتي دولت ارمنستان نيز طي سه دهه گذشته از شناسايي استقلال منطقه قرهباغ خودداري كرده است. در چنين شرايطي، شش سناريو براي آينده حقوقي قرهباغ كوهستاني مطرح شده است. سناريوي اول «تداوم وضع موجود و ادامه حيات دوفاكتو و بدون شناسايي بينالمللي منطقه قرهباغ»؛ سناريوي دوم؛ «الحاق منطقه ناگورنو- قرهباغ به ارمنستان» (در راستاي رويكردي كه نيكول پاشينيان قبل از جنگ اخير در قالب عبارت «قرهباغ، ارمنستان است و بس» مطرح كرده بود)، سناريوي سوم؛ «الحاق منطقه ناگورنو- قرهباغ به عنوان يك منطقه خودمختار تحت حاكميت جمهوري آذربايجان» (مشابه وضعيت دوران شوروي در سالهاي 1923 تا 1991 و در راستاي سياست هميشگي باكو و رويكردي كه الهام علياف در جريان جنگ دوم قرهباغ در قالب عبارت «قرهباغ، آذربايجان است و بس» مطرح كرده بود)؛ سناريوي چهارم؛ «استقلال منطقه ناگورنو- قرهباغ به عنوان يك كشور مستقل تحت عنوان نام ارمني جمهوري آرتساخ با شناسايي وسيع بينالمللي» (رويكردي كه توسط دولت ارمنستان پس از شكست سياسي و نظامي در جنگ اخير براي تغيير وضعيت دوفاكتو اين منطقه به دوژور در حال پيگيري است)؛ سناريوي پنجم؛ «استقلال منطقه ناگورنو- قرهباغ به عنوان يك كشور با شناسايي محدود بينالمللي» (مشابه وضعيت آبخازيا و اوستياي جنوبي كه تاكنون تنها شش كشور استقلال آنها از گرجستان را به رسميت شناختهاند) و سناريوي ششم؛ «الحاق منطقه ناگورنو- قرهباغ به فدراسيون روسيه مشابه شبه الحاق شبهجزيره كريمه به روسيه».
هرچند دولت آذربايجان با قاطعيت از بازگشت كامل حاكميت اين كشور بر منطقه قرهباغ كوهستاني سخن ميگويد (سناريوي سوم)، اما نشانهها و تحركاتي نيز وجود دارد كه احتمال الحاق قرهباغ كوهستاني به فدراسيون روسيه (سناريوي ششم) را بهطور كامل منتفي نميسازد. استقرار نيروهاي حافظ صلح روسي در دالان لاچين بين ارمنستان و قرهباغ كوهستاني براي تضمين امنيت تردد شهروندان ارمني، تمديد مدت زمان پنج ساله استقرار نيروهاي حافظ صلح روسي به موازات افزايش تعداد آنها از 1960 نفر فعلي توافق شده در توافقنامه آتشبس 10 نوامبر 2021 ميلادي، انتشار اخباري مبني بر اعطاي تدريجي گذرنامه روسي به ارامنه قرهباغ مشابه اعطاي گذرنامه روسي به ساكنين آبخازيا و اوستياي جنوبي قبل از جنگ آگوست 2008 ميلادي و شبهجزيره كريمه، لوهانسك و دونتسك در شرق اوكراين كه موجب ميشود ارامنه قرهباغ عملا تبديل به شهروندان روسيه شوند، ارايه كمكهاي مالي و اقتصادي از سوي دولت روسيه به منطقه قرهباغ كه علاوه بر وابستگي نظامي و امنيتي (استقرار نيروهاي حافظ صلح روسي در كريدور ارتباطي لاچين)، وابستگي اقتصادي نيز به روسيه ايجاد خواهد كرد و تصويب لايحه رسميت يافتن «زبان روسي» در كنار «زبان ارمني» به عنوان زبانهاي رسمي قرهباغ كوهستاني در پارلمان جمهوري قرهباغ در فوريه 2021 ميلادي (بهمن 1399)، از جمله مواردي است كه تحقق اين سناريو را در آينده محتمل ميسازد.
موقعيت منطقه قرهباغ كوهستاني، منطقه مورد منازعه و اختلاف ارمنستان و جمهوري آذربايجان
بهطور مشخص در رابطه با توزيع گذرنامه روسي در قرهباغ كوهستاني كه الگوي رفتاري ثابت روسيه در چند سال اخير در مناطق آبخازيا، اوستياي جنوبي، شبهجزيره كريمه، لوهانسك و دونتسك بوده است، بايد اشاره داشت كه «ويتالي بالاسانيان»، دبير شوراي امنيت ملي جمهوري قرهباغ در همان نخستين روز جنگ دوم قرهباغ يعني 27 سپتامبر 2020 ميلادي اعلام كرد كه شهروندان اين منطقه ميتوانند گذرنامه روسي دريافت كنند. چنانكه اشاره شد گزارشهاي مختلفي از اعطاي پاسپورت روسي به ارامنه قرهباغ پس از پايان جنگ دوم قرهباغ منتشر شده است. اين امر از اين جهت اهميت دارد كه دريافت گذرنامه روسي، ارامنه قرهباغ را تبديل به شهروندان روسيه خواهد كرد و آنگاه اگر ارامنه منطقه نيز در درگيريهاي احتمالي آينده با نيروهاي جمهوري آذربايجان، كشته شوند، باكو نه با جمهوري قرهباغ يا دولت ارمنستان، بلكه با دولت روسيه مواجه خواهد شد و اين امر در واقع نوعي «بازدارندگي امنيتي» براي ارامنه ساكن در قرهباغ كوهستاني ايجاد خواهد كرد. لذا در صورت وقوع درگيري نظامي بين نظاميان جمهوري آذربايجان و ارامنه قرهباغ كوهستاني، موضوع عملا ابعادي فراتر از ماموريت نيروهاي حافظ صلح روسي پيدا خواهد كرد و همانند آبخازيا، اوستياي جنوبي، شبهجزيره كريمه، لوهانسك و دونتسك، زمينه براي مداخله نظامي مستقيم روسيه در قرهباغ كوهستاني فراهم خواهد شد.
حتي اگر با خويشتنداري نيروهاي ارتش آذربايجان، چنين تنش و درگيري با ارامنه قرهباغ كوهستاني نيز روي ندهد، توزيع تدريجي گذرنامههاي روسي در اين منطقه در درازمدت (حداقل تا پايان مدت زمان پنج ساله توافقنامه آتشبس قرهباغ در سال 2026 ميلادي) ميتواند اين امكان را فراهم كند كه ارامنه قرهباغ با پذيرش تابعيت و شهروندي روسيه، از طريق يك رفراندوم «حق تعيين سرنوشت» در گام نخست، به استقلال دست پيدا كنند و اين استقلال از سوي دولت روسيه به رسميت شناخته و در گام بعدي نيز به فدراسيون روسيه ملحق شود. در چنين حالتي، منطقه قرهباغ كوهستاني برخلاف شبهجزيره كريمه كه پيوستگي سرزميني و آبي به فدراسيون روسيه دارد، وضعيتي شبيه منطقه برونگان «كالينينگراد» پيدا خواهد كرد؛ منطقهاي كه ۳۰۰ كيلومتر با خاك روسيه فاصله دارد و پس از جنگ جهاني دوم از آلمان گرفته شد.
در صورت تحقق اين سناريو، منطقه كوهستاني و مرتفع قرهباغ ميتواند تبديل به يك پايگاه مهم براي سايتهاي موشكي، راداري و اطلاعاتي روسيه در قفقاز جنوبي شود كه بسيار شبيه نقشي خواهد بود كه منطقه برونگان «كالينينگراد» در اروپا براي روسيه ايفا ميكند؛ منطقهاي كه محل استقرار بسياري از سيستمهاي موشكي روسيه در مقابله با تهديدهاي ناتو در عمق خاك اروپاست. اين موضوع از اين جهت نيز براي روسيه حايز اهميت است كه روسيه به دليل مخالفت دولت آذربايجان با تمديد پايگاه راداري گاباله (قبله) مجبور به تخليه اين پايگاه راداري مهم به جا مانده از دوران شوروي در سال 2013 شد. لذا تحقق اين سناريو اين امكان را به روسيه خواهد داد كه پس از پايگاه نيروي درياي در سوخومي (آبخازيا)، نيروي هوايي و زميني در تسخينوالي (اوستياي جنوبي)، پايگاه نيروي هوايي اِربوني (ايروان) و پايگاه گيومري (در مرز ارمنستان و تركيه)، صاحب پنجمين پايگاه نظامي در منطقه قرهباغ شود كه با توجه به موقعيت كوهستاني و استراتژيك اين منطقه، ميتواند در تثبيت جايگاه نظامي روسيه در قفقاز جنوبي نقش بسيار مهمي ايفا كند. ضمن اينكه روسيه در سالهاي اخير توانسته است پايگاه نظامي دريايي خود را در شبهجزيره كريمه در كناره درياي سياه مستقر كند و به احتمال بسيار فراوان در آيندهاي نزديك، پايگاههاي نظامي جديد خود را در مناطق لوهانسك و دونتسك در شرق اوكراين نيز مستقر خواهد كرد.
به همين دليل است كه «ابهام در رابطه با آينده وضعيت حقوقي منطقه ناگورنو- قرهباغ» و نيز «فرآيند تدريجي روسيسازي اين منطقه» از جمله نگرانيهاي بسيار جدي برخي جناحهاي مخالف و منتقد دولت آذربايجان است. اين جريانات معتقد هستند يكي از دلايل عدم پيشروي ارتش جمهوري آذربايجان در جنگ دوم قرهباغ به سمت استپاناكرت (خان كندي) پس از سقوط شوشا (در فاصلهاي كمتر از 11 كيلومتر تا مركز قرهباغ) و پذيرش استقرار نيروهاي حافظ صلح روسي، تلاش بلندمدت روسيه براي الحاق منطقه قرهباغ به روسيه در قالب الگوي كريمه است. نگارنده در جريان شركت در كنفرانس بينالمللي «نگرش جديد به قفقاز جنوبي: تحولات و همكاريهاي پس از منازعه» كه در 13 تا 16 آوريل 2021 ميلادي (فروردين 1400) در باكو برگزار شد، همه موارد ياد شده را در قالب پرسشي با «جيحون بايرامف»، وزير امور خارجه جمهوري آذربايجان مطرح كرد كه البته اين مقام ارشد جمهوري آذربايجان اعلام كرد كه شرايط منطقه از طرف مركز نظارت بر آتشبس قرهباغ مستقر در منطقه آقدام تحت كنترل است و نيروهاي حافظ صلح روسي نيز طبق توافق آتشبس قرهباغ به وظايف قانوني خود عمل ميكنند و اگر عمل خلافي از آنان سر بزند، باكو آن را به فرماندهي نيروهاي حافظ صلح روسي و نيز دولت روسيه متذكر خواهد شد. اما چنانكه اشاره شد وراي چنين مواضع رسمي، در داخل جمهوري آذربايجان و جناحهاي مختلف سياسي اين كشور، نگرانيهاي بسيار زيادي از تكرار الگوي مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي (شناسايي استقلال از سوي روسيه) يا شبهجزيره كريمه (الحاق به خاك روسيه) وجود دارد. به عنوان مثال، «توفيق يعقوبلو» از رهبران حزب مساوات و عضو شوراي ملي- يكي از ائتلافهاي مخالف دولت جمهوري آذربايجان- در اين رابطه معتقد است: «امضاي توافق آتشبس در شرايطي كه جمهوري آذربايجان ميتوانست حاكميت خود را بر قرهباغ احيا كند، نشان داد كه اين كشور استقلال واقعي ندارد. در دوره جديد، ارامنه براي به رسميت شناساندن قرهباغ كوهستاني بخت زيادي خواهند داشت و تلاش بيشتري خواهند كرد. آتشبس اين فرصت را براي ارامنه ايجاد كرده كه براي شناساندن قرهباغ كوهستاني سعي بيشتري بكنند و اين براي جمهوري آذربايجان خطرناك است. كافي است كه فرانسه و روسيه قرهباغ كوهستاني را به رسميت بشناسند كه به دنبالش بهطور خودكار ارمنستان نيز اين كار را خواهد كرد. در آن زمان، تاكيد جمهوري آذربايجان بر اينكه تعداد كمي از كشورها قرهباغ كوهستاني را به رسميت شناختهاند و ايراداتي از اين قبيل، فايدهاي نخواهد داشت و مسالهاي مثل كوزوو ايجاد خواهد شد. هر قدر هم در حرف گفته شود كه جمهوري آذربايجان سياست مستقلي دارد و تابع هيچ كس نيست و به دستور هيچ كس عمل نميكند، در عمل منظره ديگري پس از آتشبس قرهباغ نمايان شده است.» (پايگاه خبري- تحليلي آذريها، 25 آبان 1399)
«علي كريم لي»، رييس حزب جبهه خلق آذربايجان (وارثان سياسي و فكري ابوالفضل ايلچي بيك، دومين رييسجمهور آذربايجان) و يكي از منتقدين و مخالفين جدي الهام علياف نيز اينگونه به انتقاد از مسكوت و مبهم بودن وضعيت حقوقي قرهباغ در موافقتنامه آتشبس 10 نوامبر 2020 ميپردازد: «مسكوت ماندن وضعيت حقوقي قرهباغ كوهستاني در توافق آتشبس امضا شده در مسكو در دهم نوامبر نيز مسالهاي را حل نميكند. قبل از اين نيز وضعيت حقوقي اين منطقه مشخص نشده بود، اكنون هم مشخص نيست و با امضاي توافق آتشبس، اين مساله براي نسلهاي آينده جمهوري آذربايجان باقي ماند و با استقرار نيروهاي ارتش روسيه در منطقه، وضعيت بسيار دشوارتر نيز شد. در حدود 30 سال پيش نيز اداره قرهباغ كوهستاني بهطور مستقيم به مسكو واگذار شده بود و اكنون پس از 30 سال ما به همان وضعيت بازگشتيم و اداره قرهباغ كوهستاني از دست ارمنستان به دست روسيه افتاد.» (پايگاه خبري- تحليلي آذريها، 25 آبان 1399)
در اين بين، مواضع فدراسيون روسيه نيز در رابطه با آينده وضعيت حقوقي منطقه قرهباغ بسيار شايان توجه است؛ چراكه با مواضع رسمي و اعلامي دولت آذربايجان به ويژه تاكيد الهام علياف بر «غيرممكن بودن گفتوگو درباره وضعيت حقوقي قرهباغ در زمان حاكميت وي» در تعارض است. در اين زمينه ميتوان بهطور مشخص به اظهارات سرگئي لاوروف، وزير خارجه روسيه اشاره كرد كه در آن اينگونه به آينده وضعيت حقوقي قرهباغ اشاره ميكند: «گفتوگوها درباره وضعيت حقوقي قرهباغ كوهستاني پس از مشخص شدن تركيب جمعيتي و ديني و قومي اين منطقه شروع خواهد شد. وضعيت حقوقي قرهباغ كوهستاني با اتكا به تصميمات مربوط به تركيب ديني و قومي اين منطقه معين خواهد شد. با توجه به اينكه كدام گامها بايد براي برپايي رضايت قومي -مذهبي در قرهباغ كوهستاني برداشته شود، وضعيت حقوقي معين خواهد شد. وضعيت حقوقي قرهباغ كوهستاني پس از مشخص شدن دقيق حقوق ساكنان اين منطقه از تمامي طبقات معين خواهد شد. با توجه به گامهايي كه در دوره فروپاشي شوروي، تا زمان شروع جنگ قرهباغ، براي برپايي رضايت قومي-ديني مجبور به برداشتن آنها شديم، از معين كردن رژيم حقوقي سخن ميگوييم. وضعيت حقوقي فقط پس از آن معين ميشود كه حقوقي كه به ساكنان و كساني كه حق بازگشت به قرهباغ كوهستاني را دارند و نيز كساني كه همواره زندگي در اين منطقه را ادامه دادند، اعطا ميشود، مشخص شود.» (راديو عمومي ارمنستان، 13 نوامبر 2013)
مجموع اين تحولات و موضعگيريها طي يكسالي كه از جنگ دوم قرهباغ ميگذرد به موازات تحولات سياسي، نظامي و حقوقي كه در مناطق پيراموني روسيه روي داده است، تكرار الگوي مناطق آبخازيا، اوستياي جنوبي، لوهانسك و دونتسك (شناسايي استقلال از سوي روسيه) يا شبهجزيره كريمه (الحاق به خاك روسيه) براي منطقه «قرهباغ كوهستاني» را چندان بعيد و دور از ذهن نميسازد. در صورت تحقق هر يك از دو حالت ياد شده براي قرهباغ كوهستاني، روسيه اين امكان را پيدا ميكند كه صحنه تحولات قفقاز را بهطور كامل به تركيه واگذار نكند و ارمنستان نيز كه به خوبي ميداند تحقق سناريوي «استقلال منطقه ناگورنو- قرهباغ به عنوان يك كشور مستقل تحت عنوان نام ارمني جمهوري آرتساخ با شناسايي وسيع بينالمللي» كه پس از جنگ دوم قرهباغ براي تغيير وضعيت «دوفاكتو» اين منطقه به «دوژور» در حال پيگيري است، تا چه ميزان آرمانگرايانه و دست نيافتني است، «شناسايي محدود استقلال قرهباغ كوهستاني از سوي روسيه» يا «الحاق قرهباغ كوهستاني به خاك روسيه مشابه وضعيت شبهجزيره كريمه» را از اين جهت به نفع ارامنه ميداند كه اين منطقه با ضريب امنيت و پايداري بيشتري از حاكميت و كنترل جمهوري آذربايجان خارج خواهد شد.
به باور نگارنده تنها در صورتي روسيه حاضر به دادن چراغ سبز به باكو براي بازگشت قرهباغ كوهستاني به حاكميت جمهوري آذربايجان خواهد شد و رويكردي مشابه زمان جنگ دوم قرهباغ را اتخاذ خواهد كرد كه حداقل دو امتياز نظامي و اقتصادي بزرگ را از باكو دريافت كند كه آن دو امتياز بازگشت مجدد جمهوري آذربايجان به «پيمان امنيت دسته جمعي» و عضويت اين كشور در «اتحاديه اقتصادي اوراسيا» خواهد بود. عدم عضويت جمهوري آذربايجان در اين دو سازمان منطقهاي روس محور، باعث گسست سرزميني اعضاي آن به ويژه فدراسيون روسيه در منطقه قفقاز شده است. ضمن آنكه بازگشت مجدد جمهوري آذربايجان به «پيمان امنيت دسته جمعي»، عامل بازدارنده بسيار مهمي در گسترش همكاريهاي باكو با پيمان ناتو خواهد بود و عضويت جمهوري آذربايجان در «اتحاديه اقتصادي اوراسيا» نيز روند همكاريهاي اين كشور با اتحاديه اروپا را كند خواهد كرد. برآيند اين تحولات (در صورت وقوع) ميتواند تحكيم جايگاه و موقعيت فدراسيون روسيه در منطقه قفقاز جنوبي باشد.
در صورتي كه هر يك از سه حالت ياد شده يعني «شناسايي استقلال قرهباغ كوهستاني از سوي روسيه» (الگوي مناطق آبخازيا، اوستياي جنوبي، لوهانسك و دونتسك)، «الحاق قرهباغ كوهستاني به خاك روسيه» (الگوي شبهجزيره كريمه) يا «بازگشت قرهباغ كوهستاني به حاكميت جمهوري آذربايجان» (در ازاي دريافت امتيازات سياسي و نظامي از سوي روسيه به ويژه بازگشت مجدد باكو به پيمان امنيت دسته جمعي) محقق شود، ميتواند از اين ابهام رمزگشايي كند كه چرا در جنگ دوم قرهباغ، روسيه اجازه پيشروي بيشتر به ارتش جمهوري آذربايجان پس از سقوط شوشا در فاصلهاي كمتر از 11 كيلومتر تا مركز قرهباغ يعني شهر خان كندي (اِستِپاناكرت) را نداد و چرا در موافقتنامه آتشبس جنگ دوم قرهباغ، آينده حقوقي منطقه قرهباغ كوهستاني مسكوت ماند.
دكتري از دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران و عضو شوراي علمي موسسه مطالعات ايران و اوراسيا (ايراس)