واكاوي روابط ايران و روسيه
ثريا عباسي قيداري
آغاز روابط ايران و روسيه به صورت رسمي به سال ۱۵۲۱ ميلادي در دوره صفويان باز ميگردد. دو كشور روابط پيچيدهاي با يكديگر دارند كه اغلب بين همكاري و رقابت متزلزل است. با وجود افزايش همكاريها ميان دو كشور هنوز موضوعات مورد اختلاف بسياري وجود دارد.
درباره روابط كنوني ايران و روسيه ديدگاههاي مختلفي بيان شده است، روسيه با گسترش فوري غرب و ناتو در دهه ۱۹۹۰ مواجه شد و ايران هم از سوي غرب به انزوا كشيده شده بود. خلأ قدرت ايجاد شده در منطقه اوراسيا باعث شد تهديد غرب رويكردي عملگرايانه براي روابط ايران و روسيه ايجاد كند. از سويي بايد به شرايط سياسي داخلي دو كشور، مختصات نظام بينالملل و به ويژه ماهيت رابطه روسيه با غرب توجه داشت. با وجود افزايش همكاري دوجانبه منطقهاي و بينالمللي در سالهاي اخير روابط دو كشور همواره به شكل مقطعي، موردي و به عبارتي ناپايدار بازنمايي شده است و اين مساله را ميتوان در رويكرد روسيه در تصويب قطعنامههاي سازمان ملل در تحريم ايران و تعيين مقر سازمان اوپك آشكارا مشاهده كرد.
درباره روابط كنوني ايران و روسيه ديدگاههاي مختلفي وجود دارد. بسياري بر اين باورند كه همكاري روسيه و ايران صرفا فرصتطلبانه و براساس منافع كوتاهمدت است كه اختلافات را تحتتاثير قرار داده و روابط دو كشور براساس رويكرد مشترك آنها به سياست بينالملل پايهريزي شده است. در ايران ما ميتوانيم اين ديدگاهها را به سه دسته تقسيم كنيم: 1- رويكرد خوشبينانه 2- بدبينانه 3- منفعتمحور.
رويكرد خوشبينانه در راستاي حفظ منافع ايران روابط فشرده با روسيه را مدنظر دارد، زمينههاي مشترك دو كشور را بيش از غرب دانسته و اعتقاد دارد روسها نسبت به هر قدرت جهاني ديگري در انطباق تعهدات امنيتي حساس نسبت به ايران قابل اطمينانتر هستند، لذا بر اتحاد استراتژيك با روسيه اصرار دارد.
در رويكرد بدبينانه، با تاكيد بر حوزههاي بياعتمادي معتقدند بايد در مورد اتكا به روسيه با احتياط رفتار كرد. اين موضوع در بخش انرژي از اهميت ويژهاي برخوردار است زيرا ايران و روسيه رقباي اقتصادي هستند و روسيه در زير پا گذاشتن تعهدات قراردادي خود با ايران براي به دست آوردن امتيازاتي از غرب سابقه طولاني دارد، بنابراين تجارت رقابتي و مشاركتهاي بينالمللي ميتوانند به بهترين وجه به اقتصاد ايران كمك و پايههاي بلندمدت قدرت منطقهاي ايران را تقويت كنند. بر همين اساس ايران با استفاده از تكنولوژي غربي درجه يك ميتواند تواناييهاي دفاعي و عمق امنيتي منطقهاي خود را بهطور قابل توجهي افزايش دهد. اين گروه ترديد دارند كه روسيه براساس تعهدات خود نسبت به كشور اسراييل تمام خواستههاي ايران از تكنولوژي دفاعي و تسليحات را برآورده كند.رويكرد سوم نگاهي منفعتمحور است كه تنها معيار سنجش سياست خارجي را منافع ملي ميداند. در اين رويكرد روسيه متحد راهبردي ايران نيست بلكه متحد تاكتيكي ايران محسوب ميشود.
زمينههاي همگرايي
همكاريهاي ايران و روسيه را ميتوان در سه سطح دوجانبه، منطقهاي و بينالمللي طبقهبندي كرد. در سطح همكاري دوجانبه، فرصتهاي اقتصادي و عوامل تجارت از مهمترين دلايل در تبيين يا توجيه روابط دو كشور هستند. بحرانهاي اقتصادي فراگير با فروپاشي شوروي بازسازي اقتصادي را به مهمترين اولويت روسيه تبديل كرد. (اسعدي,1397) برخي يكي از عمدهترين دلايل توسعه همكاريهاي نظامي، فني و اقتصادي ميان ايران و روسيه را نياز شديد صنايع روسي به ارزهاي معتبر و از طرفي نياز ايران به تجارت با روسيه در فضاي تحريمها خريد تسليحات نظامي و تكنولوژي هستهاي از روسيه ميدانند.
ميان دو كشور در سالهاي اخير به لحاظ منافع دو كشور در موضوعات خاص همپوشاني وجود داشته است. 1- روابط مدرن و عملي ميان ايران و روسيه در حمايت از ارمنستان و جنگ داخلي تاجيكستان 2- همكاري در حمايت از اتحاد شمال در مقابل طالبان و مساله حايز اهميت براي روسيه عدم دخالت ايران در ماجراي چچن بود كه ايران منافع روسيه را پوشش داد 3- همكاريها در مقابله با سياست امريكا در منطقه. در سطح كلان، روابط ايران و روسيه به دليل اهميت ويژهاي است كه هر كدام در عرصه سياست بينالملل دارند. به عقيده برخي تحليلگران روابط ايران و روسيه تابعي از ملاحظات راهبردي روسيه در سطح بينالملل است و براي ايران رابطه با روسيه بيشتر تامينكننده سلاح و تكنولوژي است. در اين رويكرد، روسيه به عنوان ايجادكننده يك بلوك جهاني ضدغرب قرار دارد كه ايران به شدت خواستار آن است. بنابراين همكاري ايران و روسيه پاسخ راهبردي به تلاشهاي امريكا براي توسعه نفوذ خود در منطقه است. مهمترين بخش روابط دو كشور، در سطح منطقهاي است كه بيشترين تاثير را بر بخشهاي ديگر دارد.
زمينههاي واگرايي
روابط ايران و روسيه با وجود افزايش همكاري همچنان مبهم است. در جامعه ايراني نگاه به رابطه با مسكو بدبينانه است و از طرفي افكار عمومي روسيه، ايران را بيش از هر چيزي با جنگ و تروريسم مرتبط ميدانند.
عواملي ممكن است همكاري ميان روسيه و ايران را مختل يا متوقف سازد؛ ايران قدرتمند براي سياستهاي كوتاهمدت روسيه مفيد است، دربلندمدت ايران قوي احتمالا خطري ايدئولوژيك، اقتصادي و استراتژيك براي روسيه خواهد بود.
شكلگيري هرگونه اتحاد استراتژيك جامع ميان ايران و روسيه در سطح منطقه به نفع روسيه نيست. به دليل اينكه بهطور جدي به گفتوگوهاي روسيه با چندين كشور ديگر، از جمله كشورهاي عضو شوراي همكاري خليجفارس و اسراييل آسيب ميرساند. چشمانداز همكاري دو كشور در اختلافات منطقهاي مانند يمن و افغانستان هم اندك است. روسيه در افغانستان درصدد تحقق يك توافق سياسي افغاني است كه طالبان را هم شامل ميشود، ولي ايران خواهان حل و فصل مناقشات در بلندمدت است تا منافع ايالات متحده را با مشكل مواجه كند. از طرفي روسيه همچنان تمايل دارد رابطه مثبتي با رقباي منطقهاي ايران مانند مصر، عربستان سعودي و اسراييل داشته باشد. روسيه براي اينكه بتواند نقش خود را در خاورميانه حفظ كند در اين راستا بايد با تمام بازيگران مهم منطقه روابط موثر داشته باشد و در سطح بينالمللي سياست دو كشور تنها در مخالفت با يكجانبهگرايي امريكاست. سياستهاي خاورميانهاي روسيه و روابط آن كشور با ايران تحتتاثير رويكرد بينالمللي روسيه قرار دارد كه در دو دسته قرار دارند: 1-حفظ توازن قدرت 2- گسترش دامنه رقابتهاي ژئوپليتيك (كولايي،1397). بنابراين روسيه تنها در سطح مناطق فرعي هست كه براي ايران نقش قائل است ولي ايران تهديدهاي خود را بيشتر در سطح نظام جهاني و بينالمللي ميبيند.رابطه ايران و روسيه بيش از هر چيز در مسائل منطقهاي است و دو كشور برداشت مشتركي از نظام بينالملل ندارند اگرچه در اهداف مياني با يكديگر سازگاري دارند.اسناد استراتژيك به ويژه اسناد سياست خارجي روسيه در سال ۲۰۱۶ م و البته روابط بين روسيه و اسراييل، عربستان سعودي و تركيه نشان ميدهد كه دولت روسيه تمايل به ورود به چنين اتحادي با ايران ندارد و البته ايران نيز به دلايل سياسي نميتواند متحد استراتژيك روسيه باشد. اگر هم دو كشور در قفقاز جنوبي و خاورميانه همكاري نداشته باشند، بيثباتي و تغيير توازن قدرت، ميتواند منطقه را با بحران مواجه كند كه به ضرر ايران و روسيه است. دو كشور ممكن است در مسائل كليدي منطقهاي شركاي خوبي باشند، اما متحدين خوبي هرگز نخواهند بود. در نتيجه روابط ايران و روسيه براساس موضوعات خاص جايي كه منافع همسو دارند را ميتوان به عنوان اتحاد تاكتيكي درنظر گرفت، به جاي يك همكاري استراتژيك بلندمدت كه نشاندهنده همبستگيهاي اساسي در جهانبينيهاي دو كشور است.
(دكتراي تاريخ معاصر، مدرس دانشگاه فرهنگيان)