مانيفست انقلاب و خطر افراط
محسن هاشميرفسنجاني
روايت محسن هاشميرفسنجاني از روزهاي انقلاب و اصولي كه انقلاب بر بلنداي آن بنا شد و مواردي كه در شرايط فعلي نياز است، بازخواني دوبارهاي در خصوص آنها صورت بگيرد به چهارمين شماره رسيد. در سه روايت قبلي محسن هاشمي به مسير طي شده انقلاب، آرمانهاي امام(ره) و ملت و تلاش ياران امام(ره) براي پالايش انقلاب از انديشههاي افراطي و تند اشاره كرد. در اين روايت، هاشمي، موضوع تصرف سفارت امريكا را روي ميز ارزيابيهاي تحليلي خود قرار داده است.
تصرف سفارت امريكا و گروگانگيري- بعد از اولين همهپرسي و راي مردم به جمهوري اسلامي و انتخابات مجلس موسسان يا مجلس خبرگان و در نهايت همهپرسي براي قانون اساسي در آذر 58، هاشميرفسنجاني، خامنهاي و جمعي ديگر از اوايل آبان سال 58 عازم حج تمتع شده بودند و آنجا بودند كه امام خميني(ره) نسبت به ورود شاه به امريكا عكسالعمل نشان دادند. بعد از سفر بازرگان به الجزاير، براي شركت در جشن استقلال الجزاير و ملاقات او با پرزنيسكي مشاور امنيتي رييسجمهور امريكا، منجر به اعتراض و راهپيمايي ضد امريكايي بعد از نماز عيد قربان در ايران و در 13 آبان تصرف سفارت امريكا توسط جمعي از دانشجويان شد كه هاشمي و خامنهاي را ترغيب به بازگشت به كشور همراه با نخستين گروه از حجاج ايراني كرد. اين دو در 13 آبان در مكه بودند و تصرف سفارت امريكا را شبهنگام در پشتبام محل اقامت هنگامي كه آماده خواب ميشدند از راديو شنيده و تعجب كردند، چراكه سياست انقلاب اين نبود و حتي قبل از آن امريكاييها بدون آسيبي از ايران رفتند و حتي غائله گروه مسلحي كه در 25 بهمن 57 به سفارت حمله كرده بود توسط نماينده دولت موقت حل و فصل شد و در مهرماه هم فداييان خلق به سفارت امريكا حمله كردند كه پليس آنها را بيرون كرد، واضح بود كه نه شوراي انقلاب و نه دولت موقت تمايل به چنين اقداماتي نداشتند و تحليل آنها آنجا دور از كشور اين بود كه اين مساله هم به زودي حل و فصل ميشود. در تهران در جزييات مشخص شد كه دانشجويان معترض بدون هماهنگي با مسوولان وقت به سفارت حمله كرده و آن را به اشغال درآوردند و بعد امام خميني(ره) با ديدن اسناد و مدارك آن را تاييد كرده و گفته بودند كه اين طور كه به ما اطلاع دادند. سفارت امريكا مركز جاسوسي و توطئه بوده است. اين سخنان امام كه امريكا را مقصر اصلي اين حادثه معرفي كرده بودند نه تنها امريكاييها بلكه برخي افرادي كه از همان روزهاي اول براي پايان بخشيدن به اين حركت افراط به ميدان آمده بودند، نااميد كرد. تصرف سفارت امريكا توسط دانشجوياني كه خود را پيرو خط امام ناميدند مهمترين خبر جهان شد و با حضور آقاي موسويخوئيني در ميان دانشجويان و صحبت امام(ره) مبني بر تاييد حركت دانشجويان كه انقلابي بزرگتر از انقلاب اول صورت گرفته موج ضد امريكايي را با حمايت گسترده مردمي در كشور راه انداخت و تكليف همه چه موافق و چه مخالف با حمايت امام از دانشجويان روشن شد. امريكا هم با تمام قواي تبليغاتي خود به ميدان آمد و لذا اين عمل دانشجويان پيرو خط امام به عمل مبارزه ضد امريكايي تبديل شد و شوراي انقلاب هم نتوانست به دليل پيچيدگي خاص آن و نظرات شخص امام به نتيجه برسد كه منجر به استعفاي دولت موقت شد و شوراي انقلاب مسوول اداره كشور شد. امام قبول نكردند مذاكرهاي با امريكا صورت گيرد و خواهان تحويل شاه مخلوع و دست برداشتن از جاسوسي عليه نهضت شدند ولي تعيين شرايط هم راه مذاكره را باز نكرد و فقط بعد از خروج شاه از امريكا، سياهان و زنان گروگان آزاد شدند.
افشاي اسناد- در اين گير و دار، فشارهاي سياسي داخلي و خارجي روي دوش شوراي انقلاب براي مديريت كشور بود. انتشار اعلاميهها و بيانيههاي دانشجويان تسخيركننده سفارت، به ويژه انتشار اسناد محرمانه سفارت در ارتباط با اشخاص سياسي از جمله چند نفر از اعضاي دولت موقت موج افراطي ديگري ايجاد كرد و تنشها افزايش يافت. شوراي انقلاب خواستار احتياط بيشتر دانشجويان بود، زيرا كه بايد از اسناد استنتاج و تفسير و تحليل با رعايت همه جوانب اسلامي و حقوقي صورت ميگرفت و با ورود دادگاه صالحه نتيجهگيري ميشد. شوراي انقلاب افشاگريهاي عجولانه را قبول نداشتند، چراكه انقلاب را در معرض آسيب اخلاقي، فرهنگي سياسي و بزرگي قرار ميداد و با ايجاد تفرقه به سمت تصفيه حسابهاي سياسي با گروهي ميرفت و شوراي انقلاب بر دفاع از كليت دولت موقت و همكاران اجرايي شوراي انقلاب كه بعضا وابسته به نهضت آزادي بودند، تاكيد داشت. اما دانشجويان كار خود را ادامه داده و فكر ميكردند تنها افشاگري است كه ميتواند انقلاب را در مقابل خيل توطئهها حفاظت كند. شعار دانشجوي خط امام افشاكن افشاكن نيز مطرح شد و افشاگريها گسترش يافت، براي مثال اميرانتظام به جاسوسي براي سازمان سيا متهم شد و با روشي از سفارت به كشور برگردانده و زنداني شد، در صورتي كه نظر برخي اعضاي شوراي انقلاب اين نبود و حرفهاي آقاي بازرگان را كه امير انتظام جاسوس نيست را تاييد ميكردند و مدعي بودند كه اسنادي كه منتشر شده نشاندهنده جاسوسي نيست. در هر صورت وضع دشواري كه بعد از گروگانگيري و افشاي اسناد در سفارت امريكا پديد آمد كمكم بحراني همهگير و جهاني شد. طوري كه علاوه بر تاثير گسترده در رويدادهاي داخلي، روابط بينالمللي ايران را تحتالشعاع قرار داد.
عمل افراطي كه توسط تعدادي دانشجو در كشور انجام شد، به دليل رفتار ناشيانه امريكا با موضوع كه حسابهاي ارزي ايران را در امريكا مسدود كرد و تهديدها غليظتر شد و لذا شوراي انقلاب مجبور به قطع صدور نفت به امريكا شد و بحران گروگانگيري اوج بيشتري پيدا كرد. جلسه شوراي امنيت سازمان ملل تشكيل شد ولي ايران با دستور امام خميني نمايندهاي اعزام نكرد. امام استدلال شوراي انقلاب را نپذيرفتند، چراكه گفتند در هر صورت آنها راي عليه ايران خواهند داد. لذا شوراي امنيت و بعد دادگاه لاهه ايران را محكوم كرد و امريكا خود و بعضي از متحدين را به تحريم اقتصادي ايران مجبور كرد و ايران تصميم به محاكمه گروگانها گرفت. اصرار بر تحويل و محاكمه شاه مخلوع و عدم همراهي امريكاييها، موجب بياثر شدن اقدامات سياسي و پيامهاي رد و بدل شده شد و امام نيز تحويل گروگانها به شوراي انقلاب را منتفي كردند و قرار شد گروگانها تا تشكيل مجلس شوراي ملي و حضور وكلاي مردم فعلا در اختيار دانشجويان مسلمان پيرو خط امام باقي بماند و لذا امريكا به سمت فشار بيشتر روي ايران رفت و با اعلام قطع رابطه سياسي امريكا با ايران در 19 فروردين سال 1359 متعاقبا تحريم اقتصادي، بلوكه كردن داراييهاي ايران در امريكا، اخراج بعضي از ايرانيان، دانشجويان و ديپلماتهاي ايراني و تهديد به مينگذاري در خليج فارس براي صادرات نفت و نيز فشار بركشورهاي اروپايي براي شركت در تحريم اقتصادي ايران را در پي داشت. امام خميني با پيامي قطع رابطه را به خير و صلاح مظلوم دانستند و به فال نيك گرفتند.