نقشه راه عضويت در ناتو، تنشآفرين است
نويسندگان: برت بنسون و برادلي اسميتو
مترجم: آرمين منتظري
بسياري از تحليلگران، در تحليل حمله روسيه به اوكراين فاكتورهاي خاصي كه به بازيگران اصلي اين بحران مربوط ميشود، ميپردازند. مثلا بحثهايي درباره نفرت ولاديمير پوتين از دموكراسي، تمايل او براي تبديل روسيه پس از فروپاشي شوروي به قدرت جهاني يا نگاه روسها به اوكراين به عنوان بخشي تاريخي از سرزمين اين كشور، بيشتر مورد توجه قرار ميگيرد. پوتين اهداف سرزميني خود در اوكراين را كاملا واضح نشان داده است. او دستكم براي جمهوريهاي خودخوانده خودمختاري ميخواهد و البته انگيزههايش شرورانه هستند. البته جنگ، رويكرد واضحي براي رسيدن به اين اهداف نيست. چرا پوتين به جاي راهحل ديپلماتيك براي حل مناقشه، حمله را انتخاب ميكند؟ در اين خصوص، آنچه جنگ را جذاب ميكند اين واقعيت است كه كشوري به نام اوكراين خود را در جايگاه عضويت در يك ائتلافي به نام ناتو قرار داده است كه كارشناسان تحولات بينالملل ميداند كه در طول تاريخ، در اغلب مواردي كه دشمن يك كشور سعي ميكند به نيروي شكليافته توسط ديگر دشمنان آن كشور بپيوندد، وقوع جنگ تقريبا حتمي است. چنين ائتلافهايي ميتواند به شدت توازن قوا ميان آن دو كشور را بههم زده و در نتيجه تا زماني كه احتمال بالقوه شكلگيري ائتلاف مطرح است، كشوري كه احساس خطر ميكند، اين انگيزه را به دست ميآورد كه از ميان نگراني و ترس خود دست به حمله بزند.
عضويت اوكراين در ناتو خيلي بعيد بود اما روسيه آنقدر احساس تهديد كرد كه حاضر شد با آغاز يك جنگ مانع از پيوستن اوكراين به ناتو شود. نخستين قدم براي فهم اين درگيري، فهم روند در جريان و فهم اين واقعيت است كه روند عضويت كشورها در ناتو به گونهاي است كه ممكن است ناخواسته موجب درگرفتن چنين بحرانهايي شود.
همانطور كه اخيرا در يك مقاله علمي بررسي كرديم، رابطه بين تشكيل اتحاد -به ويژه مشاركتهاي قريبالوقوع- و جنگ، رابطه نزديكي است. براي مثال، در سال 1939، بريتانيا متعهد شد كه از لهستان دفاع كند، اما نتوانست بلافاصله به اين تعهد عمل كند. آلمان قبل از اينكه بريتانيا و فرانسه در موقعيتي دفاع از لهستان قرار گيرند، به لهستان حمله كرد. در سال 1954، كمونيستهاي چيني در تلاشي ناموفق براي جلوگيري از اتحاد بين ايالات متحده و تايوان، به جزايري كه در اختيار ناسيوناليستهاي چيني بودند، حمله كردند و در شرايطي با نكات مشابه با بحران كنوني اوكراين -هرچند در مقياس كوچكتر- روسيه در سال 2008 پس از پيشنهاد عضويت گرجستان به ناتو، به اين كشور حمله كرد. شايد اصلا تصادفي نباشد كه گرجستان هنوز عضو ناتو نيست. ائتلافها -حتي ائتلافهاي «دفاعي» مانند ناتو- تغييرات قابل توجهي در قدرت ايجاد ميكنند و يك چشمانداز استراتژيك جديد بنا ميكنند. وقتي كشوري ميخواهد از تغيير آينده در قدرت، به واسطه پيوستن به يك اتحاد منتفع شود، ميداند كه دستش در مذاكرات آينده تقويت خواهد شد. پس از تغيير قدرت، ممكن است آنقدر قوي شود كه توافقات امروزي را زير پا بگذارد. رقيبش هم اين را ميداند. در نتيجه، مذاكرات حال حاضر -مانند مذاكراتي كه بين اوكراين و روسيه بر سر وضعيت دو منطقه جدا شده در شرق اوكراين در جريان بود- فاقد قدرت ماندگار است. دانشمندان علوم سياسي از اين پديده به عنوان مشكل التزام ياد ميكنند و مشكل التزام معمولا به بحران يا حتي جنگ ختم خواهد شد. تحقيقات ما نشان داد كه اتحادهاي قريبالوقوع به ويژه زماني خطرناك ميشوند كه شرايط خاصي وجود داشته باشد؛ مثلا زماني كه اتحاد به طور صريح يا ضمني كشور ديگري را هدف قرار دهد يا زماني كه تغيير ميزان قدرت مورد انتظار از ائتلاف، بسيار بزرگ باشد يا اينكه زماني كه لازم است ائتلاف كاملا اجرايي شود (باز شدن پنجره زماني براي حمله) و دست آخر زماني كه احتمال برود كه يك حمله ميتواند جلوي شكلگيري يك ائتلاف را بگيرد.
پيوستن بالقوه اوكراين به ناتو واجد همه شرايطي است كه بالا ذكر شد. ناتو يك سازمان نظامي بزرگ است و اگر 30 عضو ناتو متعهد به دفاع از اوكراين شوند، وضعيت اوكراين به كلي دگرگون خواهد شد. ناتو همچنين روسيه را هدف قرار خواهد داد، چراكه دليل وجودي اين سازمان در بدو تاسيس، مقابله با اتحاد جماهير شوروي بود. در ذهن پوتين، جنگ امروز با اوكراين نتيجه بهتري نسبت به مذاكره با اوكراين در آينده خواهد داشت، چراكه در آينده ممكن است اوكراين از سوي كشورهاي ناتو بيشتر از امروز حمايت شود.
اوكراين و ناتو ممكن است با توافق بر سر اينكه اوكراين از عضويت در ناتو منع شود، وضعيت را تا حدودي از تنش خارج كنند. اما مشكل التزام در كنار عوامل ديگر، اين رويكرد را از ابتدا غيرواقعي ساخت. قدرتهاي ناتو به طور قابلتوجهي نميخواستند پوتين را به خاطر موضع تهاجمياش كه شامل بسيج نيروها در مرز ميشد، پاداش دهند و اوكراين نيز به شدت ميخواهد زير چتر ناتو باشد. علاوه بر اين، مشخص نيست كه قوانين ناتو اجازه چنين كاري را بدهد: سياست «درهاي باز» ناتو، براساس ماده 10 معاهده تاسيس، وعده عضويت را به هر كشور اروپايي كه قادر به انجام تعهدات خاص عضويت (كنترل غيرنظامي بر ارتش و دولت دموكراتيك و غيره) باشد، ميدهد.
اتحادهاي بالقوه جديد اغلب ميتوانند خصومت را برانگيزند، اما مسيري كه ناتو براي اعضاي بالقوهاش ترسيم ميكند، هر چند ناخواسته باشد، چيزي جز گرفتار شدن در درگيري نيست. براي پيوستن به ناتو، ابتدا بايد يك برنامه اقدام عضويت به كشورها پيشنهاد شود كه شامل دعوتنامه رسمي و نقشه راه مناسب براي عضويت در آينده است. براي دستيابي به چنين طرحي، اعضاي بالقوه بايد ابتدا به صورت مسالمتآميز اختلافات برجسته بينالمللي، قومي و سرزميني را حل و فصل كنند. مشكلي كه اين موضوع ايجاد ميكند واضح است: پوتين ميتواند با شروع يك درگيري، تلاش يك كشور براي عضويت در ناتو را خراب كند.
او قبلا هم اين كار را انجام داده است. در سال 2004، ميخاييل ساكاشويلي، رييسجمهور وقت گرجستان، پيوستن به ناتو را در اولويت قرار داد. چهار سال بعد، در نشست سران ناتو در بخارست، روماني، جورج دبليو بوش بر يك طرح اقدام عضويت به گرجستان تاكيد كرد. با اين حال، جنبشهاي جداييطلب در مناطق آبخازيا و اوستياي جنوبي سد راه عضويت گرجستان در ناتو بودند. ساير اعضاي ناتو، از جمله فرانسه و آلمان، تمايلي به تمديد طرح اقدام عضويت تحت اين شرايط نداشتند. روسيه با فرصتطلبي، در آگوست 2008 به گرجستان حمله كرد (در سال 2011، ديميتري مدودف، رييسجمهور روسيه، اعلام كرد اگر روسيه به گرجستان حمله نميكرد، اين كشور عضو ناتو ميشد). پوتين نيز در سال 2014 به شبه جزيره كريمه حمله كرده و اين منطقه را از اوكراين گرفت. به دلايل مشابه، در حال حاضر استفاده از زور براي خنثي كردن پيشنهاد عضويت در ناتو يك بازي استاندارد براي روسيه است.
رويكرد بهتر براي دفاع از حق عضويت اوكراين در ناتو ممكن است شبيه تعهد ايالات متحده به تايوان باشد. اين تعهد عمدا مبهم است و بنابراين مشكل ايجاد يك پنجره اجرايي خطرناك در مسير عضويت در يك پيمان دفاعي را كنار ميزند. مطمئنا موضع ايالات متحده در مورد تايوان نقشه راهي براي چين ايجاد نميكند تا از درگيري مسلحانه براي جلوگيري از اتحاد ايالات متحده و تايوان استفاده كند. تهاجم به اوكراين ريشه در يك مشكل سيستماتيك دارد. اعلام آغاز عضويت يك كشور در ناتو ميتواند منجر به آغاز يك مسابقه خطرناك بين تلاشها براي اجراي اين عضويت و تلاشهاي مانعت از آن، ايجاد كند. ناتو احتمالا دوباره با اين بحرانها روبهرو خواهد شد، زيرا فرآيندهاي عضويت شفاف و طولاني اين سازمان، خطرات ناشي از اتحادهاي احتمالي را تشديد ميكند. البته هر درگيري به اندازه تهاجم به اوكراين فاجعهبار نخواهد بود، اما انگيزههاي منفي براي درگيري باقي ميماند.