• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5163 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۲ اسفند

من مورخ جنگ سرد هستم و ما در دوران جديد و هراس‌آوري هستيم

ماري اليس ساروته

سرعت، ارتفاع و مسير را ثابت نگه داريد؛ اين شعار خلبانان امريكايي بود كه به‌طور مرتب در طول جنگ سرد با هواپيماهاي شوروي روبه‌رو مي‌شدند. جنگنده‌هاي شوروي معمولا هيچ اقدامي را بي‌پاسخ نمي‌گذاشتند. در ميانه‌هاي دهه‌ 80 ميلادي، سواحل نزديك شهر بندري ولادي وستوك روسيه، خلبانان هليكوپتر‌هاي امريكايي از ناوچه‌هاي نيروي دريايي ايالات متحده به هوا برمي‌خاستند تا در ماموريت‌هاي مامور شناسايي، ناوگان شوروي را زيرنظر بگيرند. امريكايي‌ها انتظار يك الگوي رفتاري را داشتند: معمولا در عرض 20 دقيقه يا بيشتر از زماني كه هليكوپتر آنها به هوا بلند مي‌شد، جت‌هاي جنگنده MiG-27 شوروي براي شناسايي اوليه هواپيماي ايالات متحده اوج مي‌گرفتند. دو فروند هليكوپتر Mi-24 شوروي كه بزرگ‌تر از هليكوپترهاي امريكايي بودند، به دنبال آنها مي‌آمدند و حدود دو ساعت در كنار امريكايي‌ها پرواز مي‌كردند. خلبانان شوروي و امريكايي با وجود اينكه دشمن يكديگر بودند، از يك دستورالعمل رفتاري پيروي ‌مي‌كردند كه ريشه در الگوهاي رفتاري قابل پيش‌بيني داشت و در پايان روز همه به سلامت به خانه مي‌رسيدند.
من در حال تماشاي جنگ در اوكراين بسيار به اين دستور‌العمل فكر كرده‌ام. از شجاعت اوكرايني‌ها شگفت‌زده شده‌ام. اما به عنوان يك مورخ جنگ سرد، بيم دارم كه تهاجم روسيه، صرف‌نظر از نتيجه آن، دوران جديدي از خصومت عظيم با مسكو را به تصوير بكشد و اين جنگ سرد جديد بسيار بدتر از جنگ سرد قبلي باشد.
مشخصه آن درگيري در قرن بيستم، پرهيز از درگيري مستقيم غرب و روسيه بود كه در عوض باعث ايجاد جنگ‌هاي نيابتي در كشورهاي ديگر شد. اما جسارت ولاديمير پوتين اين دستورالعمل را زير سوال مي‌برد. اگر او آن‌قدر بي‌پرواست كه غيرنظاميان اوكرايني را به قتل برساند و در خطر شورش مردمي را به جان بخرد، ممكن است به اندازه كافي بي‌پروا باشد كه ناتو را هم تحريك كند.
ارتش بسيار بزرگ‌تر روسيه - همراه با مخالفان سياسي سركوب ‌شده، مطبوعات آزاد و آزادي بيان محدود- به اين معني است كه نظارت كمي در مورد فاجعه‌اي كه ممكن است آقاي پوتين به بار آورد وجود خواهد داشت و اگر رفتار او در چچن كه در دهه 1990 تحت حمله شديد روسيه قرار گرفت، به عنوان يك نمونه در ذهن داشته باشيم اشغال بالقوه اوكراين، خونين، وحشيانه و با خطراتي بسيار بيشتر خواهد بود. 
همچنين كشورهايي كه جنگ را از دور تماشا مي‌كنند نبايد تصور كنند كه در امنيت هستند. اين جنگ، علاوه بر پيامدهاي اقتصادي براي غرب نظير افزايش قيمت نفت و ركود تورمي احتمالي، سناريوهاي بدتري نيز به همراه دارد. 30 سال پس از پايان جنگ سرد، واشنگتن و مسكو هنوز بيش از 90درصد از كلاهك‌هاي هسته‌اي جهان را دراختيار دارند كه براي نابود كردن حيات روي كره‌زمين بيش از حد كفايت مي‌كند. موشك‌هايي كه اين كلاهك‌ها را حمل مي‌كنند، از طريق سرعت و برد بسيار زياد برخوردار هستند و به نوعي مي‌توان گفت كه وسعت جهان در مشت‌شان است. پوتين پيش‌تر نيروهاي هسته‌اي خود را در حالت آماده‌باش قرار داده و تهديدهاي پنهاني درباره استفاده از آنها در صورت مداخله غرب در اوكراين مطرح كرده است. 
مشكل ديگر اين است كه ما با سرعت زيادي به خصومت‌هاي دوران جنگ سرد بازگشته‌ايم. در طول جنگ سرد قديمي كه از اواخر دهه 1940 تا حدود سال 1989 ادامه داشت، الگوهاي ثابت عدم درگيري زمان كافي براي شكل‌ گرفتن داشتند. اين الگوها به‌طور كامل در قرن بيست و يكم ناپديد نشدند. به عنوان مثال، در طول درگيري در سوريه، قدرت‌هاي غربي تلاش‌هاي گسترده‌اي براي رفع مناقشه با روسيه انجام دادند، اما زماني كه نبرد به پشت دروازه‌هاي مسكو كشيده مي‌شود، ظاهرا همه شرط‌ها و ملاحظات از ميان مي‌روند.
سال گذشته يك جت سوخو 24 روسيه ناوشكن دونالد كوك نيروي دريايي امريكا را در درياي سياه تعقيب كرد و حتي يك بار تا فاصله 100 ياردي آن پرواز كرد. ماه گذشته، جت‌هاي روسي سوخو-35 در سه نوبت جداگانه به هواپيماهاي تجسسي امريكايي P-8A نزديك شدند. به گفته مقامات امريكايي يكي از هواپيماهاي روسي از فاصله 5 فوتي هواپيماي امريكايي عبور كرد.
حتي اگر يك تماس نزديك مشابه منجر به برخورد شود، باز هم لزوما نيازي به تشديد آن به جنگ نيست. اما رفتار نيروهاي زرهي روسيه در چارچوب تهاجم اوكرايني خطرناك‌تر شده است. اين سناريو را تصور كنيد: بسياري از هواپيماهاي مدرن غربي مي‌توانند هواپيماي دشمن را در حال تعقيب هدف شناسايي كنند. اگر آنها با يك خلبان روسي كه در حال تعقيب هدف است، مواجه شوند، چه خواهد شد؟ به عنوان مثال، حين پرواز در حريم هوايي مورد مناقشه بر فراز درياي سياه - ممكن است به اين نتيجه برسند كه آنها به هدف روس‌ها تبديل شده‌اند و مطابق با آن عمل كنند و منجر به يك حادثه بالقوه با تلفات شوند.
اگر اين اتفاق به عنوان نقض ماده 5 ناتو تلقي شود - كه حمله به يك عضو ناتو را حمله به همه اعضا مي‌داند - چنين تماسي و تلفات احتمالي مي‌تواند ناتو و در نتيجه ايالات متحده را وارد درگيري كند. البته ناتو مي‌تواند تصميم بگيرد كه اين حادثه را به عنوان يك نقض تلقي نكند، يا فقط يك واكنش حداقلي را دنبال كند. اما اين كار مي‌تواند عزم ناتو را زير سوال ببرد و متحدان خط مقدم را ترسانده و پوتين را جسورتر كند.
زمان طولاني جنگ سرد به هر دو طرف زمان و انگيزه داد تا در مورد توافقنامه‌هاي كنترل تسليحات مذاكره كنند. واشنگتن و متحدانش مجموعه‌اي از معاهدات مفصل را با مسكو منعقد كردند كه اگرچه ناقص بودند، اما حداقل قابليت پيش‌بيني و نظارت را فراهم مي‌كرد و در خدمت ايجاد يك رابطه بلندمدت در مديريت خطر رويارويي هسته‌اي بود.
با اين حال، در سال‌هاي اخير، هر دو طرف عجولانه بسياري از اين توافق‌ها را كنار گذاشته و آنها را كهنه و محدودكننده عنوان كردند. معاهده استارت جديد اكنون تنها محدوديت بر تعداد و انواع تسليحات هسته‌اي ايالات متحده و روسيه اعمال مي‌كند و در سال 2026 منقضي مي‌شود و اميد چنداني به تمديد آن نيست. معاهده موشك‌هاي ضد بالستيك كه جورج بوش در سال 2002 آن را لغو كرد و پيمان نيروهاي مسلح متعارف در اروپا كه پوتين سال 2007 مشاركت روسيه را در آن تعليق كرد، از بين رفته‌اند. در سال 2019، دونالد ترامپ، رييس‌جمهوري وقت امريكا، پيمان منع موشك‌هاي هسته‌اي ميان‌برد را به دليل ادعاهاي امريكا مبني بر نقض روسيه و افزايش تسليحات چين لغو كرد، هر چند چين عضو اين معاهده نبود!
پيمان موشك‌هاي هسته‌اي ميان‌برد كه در سال 1987 توسط رييس‌جمهور رونالد ريگان و رهبر شوروي ميخاييل گورباچف امضا شد، اين دسته از تسليحات را به‌طور كامل حذف كرد. اكنون كه ديگر اين پيمان وجود ندارد، پوتين ادعا مي‌كند كه مي‌ترسد ناتو بتواند چنين سلاح‌هايي را در خاك اوكراين عليه اهداف روسيه مستقر كند. او با بيان اين ادعا و انكار اين واقعيت كه اوكراين كشوري مستقل است، حمله خود به اوكراين را توجيه كرده است. 
حتي اگر بتوان مسكو را به ميز مذاكره بازگرداند-كه در آينده نزديك بسيار بعيد به نظر مي‌رسد- براي احياي مجدد اين معاهدات، به سال‌ها مذاكرات پرزحمت نياز خواهد بود. نابود شدن اين معاهدات به ويژه با توجه به ساير خسارات -ارتباط ارتش‌ها با هم، كاركنان اخراج شده سفارت و كنسولگري- و توسعه اشكال جديد تسليحات، مانند موشك‌هاي مافوق صوت و جنگ سايبري، بسيار جدي است. دو تا از بزرگ‌ترين قدرت‌هاي نظامي جهان در حال حاضر تقريبا در انزواي كامل از يكديگر عمل مي‌كنند كه براي همه يك خطر محسوب مي‌شود. مشكل ديگر فرهنگي است. خطر درگيري هسته‌اي براي كساني كه در طول جنگ سرد به بلوغ رسيده‌اند، فراگير بود. با اين حال، پس از دهه‌ها صلح بين غرب و روسيه، اين آگاهي فرهنگي جمعي تا حد زيادي از بين رفته است، ‌حتي اگر خطر درگيري هسته‌اي همچنان وجود داشته باشد و در هفته گذشته به سطوحي افزايش يافته باشد كه از زمان جنگ سرد تاكنون ديده نشده است.
رييس‌جمهور روسيه اكنون به‌طور قطعي به دوران پس از جنگ سرد پايان داده است. دوراني كه بر اين فرض استوار بود كه جنگ‌هاي بزرگ زميني اروپا براي هميشه از بين رفته است. از تهاجم او كاملا مشخص است كه پوتين قرار نيست معادل ژئوپليتيكي دستورالعمل ثابت نگهداشتن سرعت، ارتفاع يا مسير اجرا كند. اگر در نتيجه رهبري جسورانه و بي‌پرواي او، خلبانان روسي دوباره به سمت هواپيماهاي ناتو منحرف شوند يا هر كدام از چهار كشور عضو ناتو در مرز اوكراين را تحريك كنند -چه از طريق يك حركت نمايشي و چه از طريق يك ماموريت- غرب ممكن است به شكلي نامحدود وارد جنگ با روسيه شود و اين ‌بار، اگر جنگي آغاز شود، ايالات متحده و متحدانش بايد با روسيه همراه با قدرت‌هاي در حال رشدي نظير چين، ايران و كره‌شمالي مبارزه كنند.
به همين دليل، نيروهاي غربي كه قبلا آموزش ديده‌اند و از رويكرد‌هايي كه برمبناي آنها حوادث تاكتيكي مي‌توانند پيامدهاي استراتژيك داشته باشند، آگاه هستند، بايد براي جلوگيري از تشديد غيرعمدي تنش تلاش كنند. واشنگتن بايد نه تنها با متحدان خود، بلكه با مردم امريكا در مورد خطرات ناشي از سرريز شدن بحران اوكراين به قلمروي ماده 5 ناتو به‌طور واضح صحبت كند، چراكه اين رويداد مي‌تواند جنگي بزرگ را رقم بزند.
مورخ شدن مستلزم توانايي ايجاد حس دوره‌بندي است. من احساس مي‌كنم يك دوره در حال اتمام است. اكنون عميقا مي‌ترسم كه بي‌پروايي پوتين باعث شود كه سال‌هاي بين جنگ سرد و همه‌گيري كوويد-19 در مقايسه با آنچه پس از آن اتفاق افتاد، براي مورخان دوره‌اي ناپايدار به نظر برسد. مي‌ترسم كه به اين نتيجه برسيم كه دل‌مان براي همان جنگ سرد قديمي تنگ شده است. 
استاد تاريخ دانشگاه جانز هاپكينز
(منبع: واشنگتن‌پست / ترجمه: آرمين منتظري) 


كشورهايي كه جنگ را از دور تماشا مي‌كنند نبايد تصور كنند كه در امنيت هستند. اين جنگ، علاوه بر پيامدهاي اقتصادي براي غرب نظير افزايش قيمت نفت و ركود تورمي احتمالي، سناريوهاي بدتري نيز به همراه دارد. 30 سال پس از پايان جنگ سرد، واشنگتن و مسكو هنوز بيش از 90 درصد از كلاهك‌هاي هسته‌اي جهان را در اختيار دارند كه براي نابود كردن حيات روي كره‌ زمين بيش از حد كفايت مي‌كند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون