ادامه از صفحه اول
قيصريه اينترنت دستمال شبكه اجتماعي
اگر از اين زاويه به مساله طرح صيانت نگاه كنيم، روشن ميشود كه با وضعيت سياسي موجود هيچ راهي جز حذف فضاي مجازي براي صاحبان قدرت كنوني وجود ندارد، مگر اينكه رويكرد آنان نسبت به سياست و اداره امور تغيير كند. تجربه سالهاي گذشته و همين ۷ ماه نشان داده است كه بهشدت تحت فشار دسترسي عموم به رسانههاي آزاد هستند. رسانههايي كه عمدتا در قالب ماهواره و بيشتر از آن در قالب فضاي مجازي است. نمونههاي دم دستي و كوچك آن همين تهديد فرماندار رفسنجان عليه خبرنگار، يا سيلي زدنها به سربازان، يا حتي همين تصويب طرح صيانت و نيز مسائل برجام، موضوعات اقتصادي و... مهمترش رويدادهاي ۹۸ و سقوط هواپيما است. بنابراين انتظار ميرود كه نمايندگان براي تثبيت وضعيتي كه منجر به حضور خودشان در مجلس شده است، اين طرح را تصويب كنند، يا دنبال تصويب آن باشند. بقيه توجيهات نيز پوششي است چون هيچكس با ممانعت از عوارض منفي رسانههاي مجازي مخالفتي ندارد با راهحلهاي نادرست مخالف هستند. ولي اقدام به بستن فضاي مجازي نيز مشكلات خاص خود را دارد. در گذشته ميشد راديو و تلويزيون و حتي مطبوعات را انحصاري و سانسور را برقرار كرد و به بقاي خود ادامه داد، ولي اكنون با ماهواره و اينترنت نميتوان چنين كرد. زيرا اختيار ماهواره تا حدود زيادي از دسترس حكومت خارج است، پارازيت هم مساله را حل نميكند جز اينكه گفته ميشود بيماريزا هم هست. ولي ماجراي اينترنت به كلي متفاوت است و بستن آن يعني رفتن به گذشته و مترادف با افزايش فقر و بدبختي و توقف رشد اقتصادي و مهاجرت نخبگان از كشور است. جامعهاي كه ميخواهد كسب و كارهاي استارتآپي آن پيشرو باشد، نميتواند با اينترنت مبارزه كند، بلكه بايد آن را توسعه دهد. اينترنت در همه حوزهها نفوذ كرده است. از امور اداري گرفته تا آموزش، بانك، صنعت، كشاورزي، محيطزيست، مخابرات، ارتباطات شخصي و خانوادگي، حمل و نقل و... اينترنت يك زيرساخت اساسي براي تحول است. فقط بخش كوچكي از آن به نقل و انتقال خبر و تحليل اختصاص مييابد و هيچ عاقلي براي يك دستمال، قيصريه را آتش نميزند. اين مثل آن است كه از ترس تب كردن، خودكشي كنيم.اينترنت براي مردم وسيلهاي براي انجام كارهاي روزمره است، زندگي و معيشت مردم با اينترنت گره خورده است. محدود كردن اينترنت مثل قطع برق است. براي كنترل يك جامعه ميتوان آن را به عقب برد، خرافات را ترويج كرد، به جاي علم پزشكي، طب سنتي را ترويج كرد و بسياري از كارهايي كه تاكنون انجام شده است، در اين صورت لازم است به دو نكته توجه شود. يكم گروهي كه قدرت خود را در بازگشت به گذشته ميبينند، به روشني به جامعه نشان ميدهند كه آيندهاي براي خود نميبينند. دوم؛ اگر جامعهاي با يك گروه سياسي مخالف باشد، از هر چيزي به عنوان ابزار استفاده خواهد كرد. تلويزيون يك رسانه بود ولي نوار كاست نه رسانه بود و نه در برابر تلويزيون قدرتي داشت ولي ديديم كه چگونه در جريان انقلاب ابهت رسانه فراگير تلويزيون در برابر آن شكست.مساله اين است كه ميتوانند اينترنت را ضعيف كنند و بزرگترين ضربه را به حيات اجتماعي و اقتصادي و رواني مردم بزنند، ولي درنهايت مشكل مورد نظرشان حل نخواهد شد. چرا؟ زيرا كساني كه دنبال خبر و تحليل هستند به هر نحوي آن را به دست ميآورند و اين بخشهاي ديگر زندگي و حيات اقتصادي هستند كه زيان ميبينند. اجازه دهيد مثالي بزنم. اگر داشتن چاقو را غيرقانوني كنيد، آن كسي كه دنبال چاقو است به هر قيمتي شده آن را تهيه ميكند، ولي مردم عادي هستند كه براي انجام امور روزمره خودشان نيازمند چاقو هستند و نميتوانند به دست آورند. سرانجامِ اين تناقض به كجا خواهد رسيد؟ ارزيابي بنده اين است كه سياستهاي ضد اينترنت ادامه مييابد، ولي عوارض آن گريبان جامعه و كسب و كار را ميگيرد و در مقابل منافع موردنظر حكومت به دست نخواهد آمد، يا فقط به ميزان اندكي و در كوتاهمدت محقق ميشود. اين وضع ادامه پيدا ميكند و فرصتها از ميان ميرود، فقر بيشتر ميشود، رشد اقتصادي خرابتر ميشود، اعصاب مردم خُردتر ميشود و يك تجربه زيانبار ديگر را شاهد خواهيم بود. خود دانيد.
اشغالگري روسها و منافع ملي
مردم ايران و ساير كشورها امروز به مدد شبكههاي اجتماعي از نزديك ميبينند كه روسها در اوكراين چه ميكنند و چگونه ادوات نظامي خود را در برابر مردم اوكراين به گردش درميآورند. بدون اينكه متوجه باشند در اثر اين تجاوزات آشكار، چه مصائب و بلايايي متوجه مردم عادي و ضعيف اين سرزمين ميشود. بعد از انواع و اقسام تحريمها از سوي ملل مختلف، امروز خبر رسيد كه آلمانها كه در ميان كشورهاي اروپاي غربي، مناسبات نزديكي به روسها داشتهاند، تحريمهاي گستردهاي عليه روسيه اعمال كردهاند. اين كشور كه مشتري مهم گاز صادراتي روسيه محسوب ميشود اعلام كرده است ديگر وارداتي از روسيه نخواهد داشت. آلمان 2ميليارد يورو گاز مايع از كشورهايي چون آذربايجان، قطر و... خريداري كرده است. وقتي از منافع ملي ايران صحبت ميكنيم، يعني ايران بتواند از ظرفيتهاي موجود خود بهترين بهرهبرداري را داشته باشد. طي سالها و دهههاي قبل، ايران به عنوان دومين دارنده ذخاير گازي جهان، مهمترين جايگزين روسيه براي صادرات گاز به اروپا محسوب ميشد. طرحهاي مختلفي براي اين منظور طراحي شد، اما به اين دليل كه روسها مايل نبودند رقيبي براي صادرات گاز داشته باشند، همواره در آتش رويارويي ايران با غرب دميدند، تا ايران نتواند براساس منافعش عمل كند. بر اين مبنا است كه در يك چنين روزهايي كه قطر و آذربايجان در شمايل صادركنندگان گاز به اروپا وارد عمل شدهاند، ايران بيرون گود نشسته و هيچ نقشي در اين مراودات جهاني ايفا نميكند. انگار نه انگار كه ايران دومين دارنده ذخاير گازي در جهان است و به نسبت قطر و آذربايجان مسير سهلالوصولتري براي كشورهاي اروپايي است. در اين شرايط ضروري است يكبار ديگر، ضرورت تامين منافع ملي را در مواجهه با پديدههاي بيروني يادآور شويم، منافعي كه نه فقط مختص يك نسل و يك گروه، بلكه متعلق به نسلهاي آينده اين سرزمين است. نسلهايي كه زماني از خود خواهند پرسيد كه گذشتگان براي استيفاي منافع ما چه كردند و چه نكردند؟ نسلي كه مسوولان امروز كشور را قضاوت خواهند كرد و...