جنگي كه نشد
مرتضي ميرحسيني
سال 1983 ميلادي در چنين روزي بود كه رونالد ريگان، رييسجمهور امريكا در يكي از مشهورترين سخنرانيهاي دوران جنگ سرد، حكومت شوروي را «امپراتوري شر» (امپراتوي شيطاني) خواند. درباره اينكه حكومت شوروي واقعا چه بود بحث و حرف و حديث بسيار است، اما صحبتهاي ريگان -كه خودش با هيچ تعريفي نماينده خير محسوب نميشد- فقط تنشهاي موجود بين دو ابرقدرت را بيشتر كرد و پولهاي بيشتري را در هر دو طرف، هم در شوروي و هم در ايالات متحد در توليد تسليحات و افزايش تداركات نظامي هدر داد؛ آنهم براي جنگي كه هرگز قرار نبود شروع شود. آندروپوف، رييس كاگب ميگفت: «از همه خطرناكتر، تهديد نظامي از جانب ايالات متحد امريكاست. دور تازه مسابقه تسليحاتي كه از جانب امريكا (به ما) تحميل شده، از حيث كيفي تفاوتهاي عمدهاي (با موارد قبلي) دارد. قبلا امريكاييها موقع حرف زدن درباره تسليحات اتمي، ترجيح ميدادند بر اين قضيه تاكيد كنند كه مقصودشان از توليد هرچه بيشتر اين نوع سلاحها صرفا بازدارندگي است، اما آنها حالا اين واقعيت را پنهان نميكنند كه قصد به راه انداختن يك جنگ را دارند. دكترين جنگ اتمي محدود و عقلاني از همينجا ريشه گرفته است. اظهارات درباره امكان بقا و پيروزي در يك تعارض هستهاي طولاني نيز از همينجا ريشه گرفته است.» چون مقامات شوروي واقعا از حمله نظامي امريكا و جنگي بزرگ ترسيده بودند، خودشان را براي مواجهه با آن آماده كردند. به گفته ژنرال ولاديمير اسليپچنكو، از تصميمگيران ارتش شوروي «ما از سخنراني ريگان به عنوان دليلي براي آغاز يك آمادگي كاملا جدي براي درگير شدن در وضعيت جنگي استفاده كرديم. ما مانورهاي راهبري عظيمي انجام داديم. از اين طريق توانستيم براي اولينبار، كم و كيف بسيج نيروهايمان را به صورت واقعي امتحان كنيم. »
جالب اينكه امريكاييها كه خودشان اين هراس را ايجاد كرده بودند، وقتي ديدند شوروي براي جنگ آماده ميشود، چند مانور نظامي پرسروصدا و پرهزينه -و به قول داگلاس مكايچن (تحليلگر امور شوروي در سيا) «بزرگترين مانور نظامي تاريخ در اطراف آبهاي شوروي» - برگزار كردند و توان خودشان را براي درگيري با نيروهاي شوروي محك زدند. ويكتور شبشتين در كتاب «انقلابهاي 1989» مينويسد كه «ناوگان اقيانوس آرام ايالات متحده امريكا طي اين مانور عظيم، شكافهاي احتمالي در سيستم شنود و رصد اقيانوسي شوروي و نيز سيستمهاي هشداردهنده دفاعياش را مورد ارزيابي و سنجش قرار داد. امريكاييها حملات شبيهسازيشده به زيردرياييهاي اتمي شوروي را با استفاده از موشكهاي اتمي مستقر روي عرشه ناوهايشان تمرين كردند. شوروي هم با انجام مجموعهاي از مانورهاي خاص خودشان واكنش نشان دادند. آنها براي اولينبار، يك بسيج عمومي را به همراه استفاده از نيروهاي اتمي راهبري تمرين كردند. امريكاييها شمار هواپيماهاي جاسوسي و گشتهاي هوايي اكتشافي را افزايش دادند، بهويژه در اطراف مرزهاي شرق دور شوروي.» اما ميدانيم كه درنهايت جنگي درنگرفت و اصلا قرار نبود دربگيرد. اما همين «جنگي كه نشد» ميلياردها دلار هزينه داشت و بسياري از مردم گوشه و كنار جهان را نگران و هراسان كرد.