مكاتبه رييس دولت سيزدهم با رهبري در نقد عملكرد صداوسيما تكذيب شد
يك نامه دروغين، يك فرمان مستند
«تكذيب مكاتبه رييسجمهوري با رهبري درباره عملكرد صداوسيما» تيتر خبري بود كه تقريبا در تمامي خبرگزاريها و منابع خبري بازنشر شد؛ آن هم در حالي كه بسياري از مخاطبان اين خبرگزاريها و منابع خبري از آنچه در اين خبر «تكذيب» شده بود، بيخبر بودند. متن خبر هم بسيار كوتاه بود و جز در همان حد و حدودي كه تيتر خبر به مخاطبان اطلاعات ميداد، چيز بيشتري دست كسي را نميگرفت. خبري از اين قرار: «مديركل روابط عمومي دفتر رييسجمهور اخبار منتشر شده درباره مكاتبه رييسجمهور با رهبري درباره صداوسيما را تكذيب كرد.» اطلاعيهاي كه البته در شرايطي روي خروجي خبرگزاريهاي دولتي و غيردولتي قرار گرفت كه محمدمهدي رحيمي كه مديركل روابطعمومي دفتر رييسجمهور است، در حساب كاربرياش در توييتر نيز اعلام كرد: «رييسجمهور مكاتبهاي با رهبر معظم انقلاب درخصوص صداوسيما نداشتهاند.» با وجود اين اما برخي منابع خبري نزديك به دولت نيز در عين حال در تكميل اين خبر نوشتند كه «اخيرا در فضاي مجازي اين ادعا مطرح شده بود كه ابراهيم رييسي درباره «عملكرد معاونت سياسي صداوسيما» نامه مفصلي را به رهبر انقلاب نوشته و در آن عنوان كرده كه اين معاونت با گزارشهاي مغرضانه و جهتدار كه بناي آن اطلاعات غلط بوده، دايما در حال تخريب دولت است.» به هر حال اما آنطور كه دفتر رييسجمهوري خبر داده، آنچه درباره نامهنگاري رييسي با رهبري مطرح شده، كذب و ناراست بود، اما اين ادعاي كذب از جهتي ديگر نيز محل تامل بود. اينكه به باور برخي ناظران، نهتنها اصل نامهنگاري خلاف بوده، بلكه آنچه در خصوص انتشار «گزارشهاي مغرضانه و جهتدار عليه دولت رييسي» مورد ادعاي شايعهسازان قرار گرفته نيز اگر نگوييم كذب محض بوده، بايد گفت كه چندان هم درست نبوده و البته اين را هم بايد اضافه كنيم كه صداوسيما در اين مدت، اقدامات قابل توجهي در ترويح اقدامات دولت داشته كه شايد يكي از مهمترين مواردي كه اين اواخر رقم خورد، مستندي بود كه با عنوان «يك فرمان» به نمايش درآمد.
يك فرمان؛ يك مثال
«يك فرمان» عنوان فيلم مستندي است كه اوايل اسفندماه، تقريبا تمامي خبرگزاريها و پايگاههاي خبري-تحليلي منتسب به جناح راست و البته بسياري از ديگر رسانهها و منابع خبري از زمان پخش و جزيياتي درباره محتوايش خبر دادند. اخباري كه با تيترهاي پرطمطراق برگرفته از همين تعبير «فرمان» و نيز كليدواژه «آزادسازي» كه برآمده از سوژه اين مستند، به محتوايي جذاب ارجاع ميداد كه ميتواند هر مخاطبي را ترغيب كند تا به تماشاي اين فيلم مستند و فراتر از آن، «حواشي ديده نشده» در اين مستند بنشيند. آنچه اما اين خبرگزاريها و منابع خبري با انتشار اين خبر، از آن پرده برداشته و به مخاطبانشان پيشنهاد ميكردند، از جذابيتي به مراتب كمتر از آن برخوردار بود كه در راستاي تبليغ و آگهي اين مستند مطرح بود. چه آنكه در متن اين اخبار به مستندي اشاره شده بود كه اگرچه از «حواشي ديده نشده» گزارش ميداد اما صرفا حاشيههايي كه در جريان «اجراي فرمان رييسجمهور» رقم خورده بود؛ آن هم در حالي كه اين «فرمان» اگرچه به هر تفسير فرماني بود براي «آزادسازي» اما اين صرفا «سواحل» بودند كه قرار بود ظرف 20 روز پس از بازديد ابراهيم رييسي و همراهانش در جريان سفر استاني به بعضي استانهاي شمال كشور، آزاد شوند و مستندي كه پس از آگهي گسترده، بالاخره ساعت 21 و 30 دقيقه شامگاه هشتمين روز اسفندماه 1400، در بهترين ساعت پخش برنامههاي تلويزيوني ازطريق آنتن شبكه سوم سيما كه ظاهرا پرمخاطبترين شبكه اين سازمان رسانهاي نيز است، پخش شد تا «تلاشهاي صورت گرفته براي آزادسازي سواحل كشور، تصاوير جالبي از حواشي هيات دولت جمهوري اسلامي ايران، جلسات ويژه معاونان رييسجمهور، وزيران، استانداران و دستاندركاران اجراي فرمان رييسجمهوري» را به تصوير بكشد. مستندي كه در حالي همين شبكه سوم سيما نيز آن را آگهي ميكرد و به خصوص روز 8 اسفندماه از مخاطبانش ميخواست كه «تماشاي اين مستند جذاب را امشب ساعت 21:30 از شبكه سه سيما از دست ندهيد!»