ادامه از صفحه اول
گفتوگو با طرف اصلي برجام
اما با هر نگاهي كه به موضوعات مطرح شده نگريسته شود، اينكه در روزهاي پاياني گفتوگوها، ناگهان به بهانه جديد تحريمهاي روسيه در اين گفتوگوها تاخير ايجاد شود، باعث نگراني است. البته از همين امروز ميتوان مطمئن بود كه امريكا با درخواست روسيه، موافقت نخواهد كرد. در حال حاضر موضوع تحريمهاي روسيه و مقابله جدي غرب با روسها به اندازهاي اهميت پيدا كرده كه اين كشورها به هيچ عنوان، از آن عدول نميكنند. از منظر منافع ملي ايران نيز هر چند اين رفتار روسها باعث بروز برخي نگرانيها ميان ايرانيان شده، اما واقعيات ميداني حاكي از آن است كه روسها، نميتوانند سنگ جدي پيش روي توافق بيندازند. اگراراده جدي امريكاييها، حصول توافق است و اگر ايران هم روي خوش به توافق نشان دهد، نه اروپاييها، نه روسها و نه چينيها، قادر به مشكلتراشي جدي نيستند. در واقع اراده امريكا، پايان دادن به يك بحران كهنه و قديمي، است. در حال حاضر ناتو در شرق اروپا با يك بحران جدي روبهرو شده و به اندازهاي سرگرم ماجراي اوكراين هستند كه ترجيح ميدهند، پرونده هستهاي به سرعت حل و فصل شود. بنابراين اگر ايران و امريكا اراده جدي براي توافق داشته باشند، توافق عملياتي خواهد شد.از سوي ديگر، برخي اين پرسش را مطرح ميكنند، بهترين واكنش ايران به اين رفتار روسيه از منظر روابط بينالملل چه ميتواند باشد؟ معتقدم ايران بايد در مسير اصلي مذاكرات حركت كند و به حاشيهها توجه نكند. بايد به حاشيههايي از اين دست كه روسها در جايگاه سخنگوي ايران با طرفهاي برجام، مذاكره ميكنند پايان داده شود. يعني هيات ايراني بايد فعال در جريان مذاكرات حضور داشته باشند و اجازه ندهند هيچ طرفي، ابتكار عمل را در دست بگيرد. البته ايجاد چنين مناسباتي، نيازمند مهارتهاي ديپلماتيك خاصي است كه ممكن است بهطور كامل در تيم فعلي وجود نداشته باشد، اما ظرفيتهاي ديپلماتيك و استدلالهاي طرف ايراني به اندازهاي بالاست كه ميتوانند منافع ملي كشور را محقق كنند. توصيه ما اين است كه اجازه ندهند، روسيه ابتكار عمل را در مذاكرات به دست بگيرد. بهتر است، ايران رودرروي طرف اصلي مذاكرات قرار بگيرد و مطالبات خود را با صراحت اعلام كند. تجاوز روسيه به اوكراين اين فرصت را در اختيار ايران قرار داده تا مستقيما امريكا را مخاطب مطالبات خود قرار دهد. البته اصولگرايان بهطور سنتي به برخي ظواهر اهميت ميدهند و معتقدند نبايد به طرف مقابل رو داد. اين در حالي است كه از منظر روابط بينالملل، منافع ملي در اولويت قرار دارد و اگر منافع ملي ايجاب كند كه با يك طرف بر سر يك ميز بنشينند، بايد به خاطر منافع ملي اين ضرورت را عملياتي سازند.
تنهايي اي درخت ....
لانه گنجشكها را خراب نكنيم، غارغار كلاغها را قدر بدانيم، همه اينها در تهران امروز آسيبديده و در گرو حفظ و نگاهداشت همان اندك درختان و فضاهاي پردرخت بههم پيوسته شهري است. پرداختن به گل و سبزه، هنرمندانه و زيباييشناسانه است اما حتي يك بوستان گل هم جاي يك درخت تنومند چنار را در لطافتبخشي به هوا نميگيرد.
زماني پزشك ويژه صحن و سراي خاقان، دكتر تولوزان، از باغ لالهزار و آسيبي كه با از بين رفتن آن به تهران ميرسد سخن گفته و شاه را از تخريب آن فضاي پر دار و درخت باز داشته بود. هر چند گفته ميشود كهنسالترين چنار تهران سر بر گنبد و بارگاه امامزاده يحيي در عودلاجان (اودلاجان) دارد چناري با قدمت ۹۰۰ سال در جوار صحن مخصوص بانوان امامزاده يحيي و با قطر هفت متر، اما از سرزندگي و نشاط در آن چندان خبري نيست.
تا دو، سه دهه پيش چنار بزرگ تجريش در امامزاده صالح را داشتيم كه گزارش تصويري آن را مولف و پژوهشگر فرانسوي «مادام ژان ديولافوا» ماندگار كرده و در شرح اين تصوير آورده است كه «اين چنار بلند و قطور كه قطر فوقالعاده آن را نميتوان با رقم تعيين كرد و تقريبا محيط آن به پانزده متر ميرسد، عده كثيري را در سايه خود پناه داده است، مومنين در زير آن نماز ميخوانند، مكتبدار اطفال را آنجا جمع كرده و درس ميدهد، قهوهچي سماور و استكان و لوازم خود را در درون آن قرار داده است و سقا هم كوزههاي پر آب خود را در گوشهاي از تنه آن گذارده است»؛ محسن وزيري مقدم نقاش نوگراي معاصر نيز به چنار تجريش پرداخته و يادگاري از نمونه فضاي سبز تهران در دهه سي به دست داده است.
تا يكي، دو نسل پيشتر، شهروندان قدر حيات طبيعي را بيشتر ميدانستند و زبان آن را بهتر ميفهميدند. درختان احساس دارند، درك دارند، ميفهمند و عكسالعمل نشان ميدهند. آنها هم از صداي گنجشكها لذت ميبرند، با بادها همنوا ميشوند و ميرقصند. سر و تنشان را در باد و باران ميشويند و ميآرايند. هرس آنها طبيعي است و نياز به دخالت انسانها ندارند. كافي است كه زندگي را بر آنها تنگ نكنيم.
وقتي سيل در كن جاري شد و به تهران رسيد انبوهي خسارت به بار آورد و چند نفري جان شيرين از دست دادند. من كه پس از سيل همراه با گروه تهرانگردي به آنسو رفتم شاهد بوديم كه كساني هنوز به دنبال عزيزان گمشده بودند و روشن شد كه ساختوسازهاي بيقاعده در حريم خانه رود كن بايد پاسخگوي واقعي اين خسارات باشند. پس از آن بود كه از سوي دستگاه قضايي تخريب بناهاي متجاوز به حريم رودخانه آغاز شد. به تازگي دولت نيز در حريم درياي مازندران چنين كرده است. آيا وقت آن نرسيده كه مديريت شهري فضاي تنفسي اندك درختان بازمانده از چنارستان قديم را حفاظت كند و ساختوسازهايي كه اين فضا را تنگ كردهاند، بردارد؟
به اميد آنكه باغچههاي پيرامون چنارهاي باقيمانده را حفظ كنيم و يكبار هم كه شده به نفع طبيعت، بناهاي نامتناسب را برداريم تا درختان و شهروندان نفسي بكشند و از صداي باشكوه پرندگان لذت ببرند و آن كلام حكيمانه را به ياد آورند كه ديگران كاشتند و...