• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5169 -
  • ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۹ اسفند

برنامه‌ريزي

سروش صحت

پسر جواني كه جلوي تاكسي نشسته بود، گفت: «خوشحالم داره عيد مي‌شه.» راننده پرسيد: «چطور؟» پسر جوان گفت: «عيد باحاله ديگه، امسال هم شروع يك سال جديده، هم يك قرن جديد... براي سال جديد هزار تا برنامه دارم.» راننده پرسيد «چه برنامه‌هايي؟» پسر جوان گفت: «مي‌خوام هر روز نرمش كنم، هفته‌اي سه روز بدوم، وزنه بزنم، كتاب بخونم، پاكدست گوش كنم، زبان بخونم، فيلم ببينم، يه زبان دوم شروع كنم، گيتار بزنم، بوكس برم، هواي دوستامو بيشتر داشته باشم، سفر برم، يه بيزينس هم براي خودم جور كنم، شايد مجسمه‌سازي، شايد هم نجاري ياد بگيرم ميز درست كنم.» راننده گفت: «دمت گرم، عاليه.» پسر گفت: «دم شما گرم، كاش به همه‌اش برسم.» راننده گفت: «سعيت رو بكن ايشالا  مي‌رسي.» كمي جلوتر جوان پياده شد. مردي كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «كسي كه مي‌خواد يه كاري بكنه، مي‌گه از شنبه يا از عيد،»‌راننده گفت: «همين كه مي‌خواد اين كارها رو شروع كنه خوبه، حالا از هر وقت.» مرد گفت: «قول مي‌دم دوتاش رو هم انجام نميده.» راننده گفت‌:«دو تاش  رو هم انجام بده عاليه.» مرد گفت: «من كه مي‌گم هيچ‌كدوم را انجام نمي‌ده.» راننده گفت: «همين كه تصميم گرفته، خوبه، امسال هم انجام نداد سال بعد، سال بعد هم انجام نداد، سال بعدش، سال بعد هم نشد، سال بعدترش زندگي همينه ديگه.» به كارهايي كه سال ديگر مي‌خواهم انجام بدهم فكر كردم. اميدوارم بيشتر آنها را انجام بدهم. سعي خودم را مي‌كنم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون