رسانههاي نوين عرصه اطلاعرساني را تغيير دادهاند
زهرا نژادبهرام
رسانه از ديرباز به نامهاي گوناگون در ادبيات بشري قابل مشاهده بوده و از زماني كه زبان شناخته شد و به ابزاري ارتباطي ميان انسانها مبدل شد رسانه خلق شد. رسانه همان زبان ارتباط است كه اكنون قالب و اشكال گوناگوني به خود گرفته است. اگر با تعريف بالا به رسانه بينديشيم به ياد گفتار مارشال مك لوهان ميافتيم كه پيام خود رسانه است پس با اين نگاه رسانههاي نوين كه برگرفته از رشد تكنولوژي و ورود ادبيات خاص آن به زندگي بشري است مساله ارتباط و رسانه و پيام به مقوله ديگري ورود پيدا كرده كه اطلاعرساني را به تفاهم پيوند زده است.
وقتي امكان گفتوگو و كنشگري در فضاي رسانههاي نوين كه به ابزار ديجيتال اتصال يافتهاند وجود دارد اطلاعرساني ديگر هويت خاصه رسانه نيست بلكه اطلاعرساني متصل به تفاهم در عرصه فضاي عمومي تعاملي رسانههاي جديد به ميدان آمده است.
به قول جنسن از انديشمندان اين حوزه كه با ارايه طبقهبندي خطي سعي در بيان گونههاي مختلف ارتباط داشته، مرحله نخست ارتباط را مبتني بر پايه بيولوژيك دانسته است. وي آنها را منابع شكلگرفته اجتماعي ميداند كه انسان را قادر به صورتبندي واقعيت كرده تا در مورد آن با ديگران تعامل كند، مانند زبان شفاهي يا گفتار، نقاشي، آواز و خالقيت هنري. مرحله دوم، آن چه چيزي است. بنيامين از ديگر انديشمندان در دهه سي ميلادي باز توليد فني يا تيراژ را در آثار هنري و مكتوب به عنوان امكان توزيع انبوه مورد توجه قرار داده نظير فيلم، راديو، عكاسي و اكنون، تلويزيون و ويديو كه از نظر او مرحله دوم در طبقهبندي رسانه و ارتباط است. اما مرحله سوم، ارايه پردازشهاي ديجيتالي است كه به رسانه متصل شده و نقش تازهاي را به وجود آورده است به نام رسانه تعاملي يا ارتباط ديجيتالي! در واقع رسانه مرحله يك و دو به مرحله سوم اتصال پيدا كرده و صحنه تازهاي از ارتباط را فراهم كرده است.(1) به تعبير ديگر تعامل سنگ زيرين رسانههاي نوين است كه قالب مونولوگي آن را به ديالوگ تغيير وضعيت داده و پيام را از انحصار و زندان خارج كرده و به صورت عمومي براي رهايي در بستر فضاي مجازي وارد كرده است كه كنش ارتباطي حاصل از تعامل مخاطبان آن را تدقيق كرده و درصورت صلاحديد منتشر نمايد. اين يعني تحول در پيام!
پيام كه پيش از اين در دستان رسانه و امپراتوريهاي رسانهاي و صاحبان صنايع رسانهاي و رهبران سياسي و اجتماعي بود اكنون آزادانه بستري براي بيان جسته و عينيت كلام مك لوهان كه پيام رسانه است را عرضه كرده است. اين معني دو نكته را در بر دارد نخست آنكه تحول در مفهوم پيام به وقوع پيوسته و دوم آنكه انحصار شكستهشده بستر تازهاي براي بروز دموكراسي در صحنه خبري ايجاد كرده است.
كلام جنسن نيز در همين معنا بود كه رسانههاي گوناگون نه تنها از لحاظ تكنولوژي بلكه از نظر ايجاد گويش و روش ارتباط نيز جامع بشري را تحتتاثير قرار دادهاند.
كلمه خبر يا به زبان انگليسي news همان است كه در هر ارتباط ميان فردي از سوي انسانها مورد نياز بوده است كلماتي مثل حالا چه خبر يا خبري داري يا خبردار شدي يا خبرم كن! همه عباراتي است كه بهطور مداوم در ارتباطات ميان فردي رد و بدل ميشود. حال اين مهم در فضاي عموميتر وارد شده و اطلاع و اطلاعرساني كه مهمترين كاركرد رسانه بود را به بستر تازهاي هدايت كرده كه بستر تفاهم و گفتوگو و كنش ارتباطي است. در واقع از آنجا كه رسانهها نهادهايي هستند كه به بازخواني و بازشناسي جوامع ميپردازند و از گذشته تا آينده را تعريف و تبيين ميكنند در لباس جديد رسانههاي نوين توانستهاند گذشته و حال را به هم پيوند بزنند و سرعت دسترسي را به حذف زمان و مكان اتصال دهند. دسترسي در هر زمان و مكان به همهچيز همان رسالت اطلاعرساني رسانه است كه ديگر منحصر به خبر روز نيست بلكه تلفيقي از گذشته و آينده است در محيطي دموكراتيك با رويكردي تعاملي!
هابر ماس كه بر كنش ارتباطي، مطالعات جدي داشته و از واعظان آن محسوب ميشود تفاهم و تعامل را محصول عقلانيت ارتباطي دانسته است. به بيان وي وقتي افراد قادر به گفتوگو باشند و در محيطي كه حق همه براي گويش و داشتن عقيده محترم شمرده شود، امكان گفتوگوي برابر وجود دارد. در واقع الگوي كنش ارتباطي در رسانههاي نوين به روشني قابل مشاهده است. خودافشايي بخشي از همين فضاي عمومي ناشي از رسانهاي نوين است كه در ارتباط با عقلانيت ارتباطي شكل ميگيرد.
اين مهم يعني تحول و تحول يعني گشودن فرصتهايي براي اوجگيري عقلانيت كه مانع از تصادم و سوء تفاهم و تنش و درگيري ميشود.
در واقع فضاي عمومي ناشي از رسانههاي نوين اين فرصت را به مخاطب ميدهد كه ديده شود و اصول ديده شدن را بياموزد و گفتوگو را محك حضور خود كند لذا نيازمند عقلانيت ارتباطي است و اين حاصل نميشود مگر در گشوده ماندن و گشوده بودن انديشهها و اين رسانه نوين است كه اين مهم را فراهم ميكند.
به قول فرانك وبستر جهان امروز از نظر تجربه كردن اطلاعات بيسابقه است و ما در دوره انتقالي به سر ميبريم كه در آينده به تغييرات عميقي در زندگيمان ختم ميشود. (Webster ,2001)
1- Jenson.klous bruhn (2011) ,internt methodology offline /online divide