مطالعات فرهنگي نفت
رويا خوشنويس انصاري
در سال ۱۹۹۲، آميتاو گوش (2)، منتقد ادبي و نويسنده اهل هندوستان، در مقالهاي به نام «ادبيات نفت: مواجهه نفت و ادبيات» به چرايي تاثيرات نفت در ادبيات جهان ميپردازد. گوش كه عمده فعاليتش در حوزه مطالعات ادبيات پسااستعماري است، در ابتداي مقاله به تاثير تجارت ادويه از هند به جنوب اروپا اشاره و پس از آن، نقش اين جابهجايي را در ادبيات پرتغال در قرن ۱۷ ميلادي بررسي ميكند. اين منتقد، با مدِ نظر قرار دادن تاثير تجارت ادويه بر ادبيات، ادعا ميكند كه صنعت نفت چنين تاثيري بر ادبيات جهان نگذاشته است. او در ادامه مقاله، به چرايي اين موضوع ميپردازد. بنابراين، ادعاي آميتاو گوش بهانهاي براي توجه به تاثير نفت بر فرهنگ و ادبيات جهان ميشود.
امره سيمن(3)، استاد ادبيات تطبيقي دانشگاه آلبرتا، در سال ۲۰۱۲ به منظور بررسي تاثير نفت بر فرهنگ و ادبيات جهان و نيز توجه جهاني به تاثيرات مخرب اين ماده بر محيطِ زيست، گروه تحقيقاتي مطالعات نفت (4) را در اين دانشگاه تاسيس ميكند. مطالعاتي كه از همان ابتدا رويكردي بِينارشتهاي دارد (5) و به عنوان يكي از زيرشاخههاي مطالعات انرژي شناخته ميشود. براي روشنتر شدن موضوع اين مطالعات، بايد به اين سوال پاسخ دهيم كه مطالعات فرهنگي و بهخصوص مطالعات فرهنگي نفت چيست و چه رويكرد ويژهاي دارد؟
مطالعات فرهنگي يكي از رشتههاي بسيار نوپا و جديد در علوم انساني است كه به بررسي محصولات فرهنگي مانند ادبيات، فيلم، عكس و موسيقي ميپردازد. اين رشته با نگاهي موشكافانه به اين محصولات و با تحليل دلايل توليد اثر و نيز بررسي تاثيرپذيري و تاثيرگذاري آن اثر در جامعه، سعي ميكند تا روند اتفاقات تغييرات فرهنگي در يك جامعه را توضيح دهد. بر همين اساس، محصولات فرهنگي در مقايسه با تاريخ محض، حقايق بيشتري در مورد اروپاي بعد از جنگ جهاني دوم و دوران جنگ سرد و شكوفايي اقتصادي بيان ميكنند. مطالعات فرهنگي نفت نيز سعي دارد كه فرهنگ نفت را به عنوان يك فرهنگ جهاني در دنياي امروز بررسي كند. فرهنگي كه به كشور و مرز مشخصي محدود نيست. اين مطالعات سعي دارد چگونگي و چرايي تغييرات فرهنگي را از طريق نفت و سوختهاي فسيلي كه از منابع اصلي انرژياند، توضيح دهد. اين مطالعات بر آن است تا توضيح دهد كه اين فرهنگ نه تنها وابسته به اقتصاد نفتي، بلكه وابسته به صنايع و محصولات مشتق شده از آن نيز هست. علاوه بر اين، مطالعات فرهنگي نفت تمركز زيادي روي جوامع توليدكننده نفت دارد. كشورهايي كه در دنياي مدرن سرنوشتشان با كشف، استخراج و صادرات نفت عجين شده و شكل گرفته است.
صرفنظر از بحث اقتصاد نفتي و تاثير آن بر فرهنگ مردم يك كشور، بعضي از متخصصين مطالعات فرهنگي نفت پا را از اين هم فراتر نهادهاند و انسان مدرن امروز را زاييده دنياي شكل گرفته با مدرنيته نفتي ميدانند و معتقدند كه نوع زندگي ما در دنياي امروز براساس نفت شكل گرفته و از نفت تاثيرپذيرفته است. علاوه بر اين، آنها بر اين باورند كه براي تعريف انسان در دنياي امروز، در نظر گرفتن تاثير نفت بسيار بااهميت و كمككننده است. بهعبارتِ ديگر، متخصصين مطالعات فرهنگي نفت، انرژي را مهمترين و تاثيرگذارترين نيروي محرك در شكلگيري انسان امروزي ميدانند. انساني كه بعد از جنگ جهاني دوم پا به عرصه اجتماع گذاشته و جهاني بر پايه جنگهايي با تاثير مستقيم صنعت نفت را تجربه كرده است.
مطالعات فرهنگي نفت با تحليل ادبي شكل گرفته و به يكي از شاخههاي مهم مطالعات انرژي در سطح جهان تبديل شده است. ادبيات كه يكي از اصليترين توليدات فرهنگي در هر جامعهاي است، در مطالعات فرهنگي نفت نقشي مركزي دارد. همانطوركه در ابتدا اشاره شد، آميتاو گوش اصطلاح پتروفيكشن يا ادبيات نفت را براي اولينبار به سهگانه شهرهاي نفت نوشته عبدالرحمن منيف داده است. منيف يكي از مديران شركت نفتي عربستان سعودي بود كه ديدگاه و لحن داستانهايش بسيار شبيه داستانهاي پسااستعماري است. او در اين داستان به نقش مخرب شركتهاي غربي در محيط زندگي مردم محلي يكي از سايتهاي نفتي در ساحل جنوبي خليجفارس ميپردازد. اما مطالعات ادبيات نفت بسيار گستردهتر از فضاي استعماري نفت در خاورميانه است. ادبيات نفت فقط نقش استعمار نفت در كشورهايي مانند ايران، عربستان، امارات و عراق را بررسي نميكند، بلكه به مطالعه و نقد ادبي داستانهاي جوامعي ميپردازد كه نفت نقشي اساسي در شكلگيري و پيشرفت آنها داشته است. به عنوان مثال، كشورهايي چون نيجريه، نيوزيلند و ايالتهاي نفتي امريكا مانند كاليفرنيا و تگزاس و نيز ايالت آلبرتاي كانادا مكانهايي هستند كه توليدات ادبي آنها رابطهاي تنگاتنگ با حضور صنعت نفت در آن مناطق دارد. داستانهاي اين مكانها درباره تخريب زمينهاي عمومي، محيطِزيست و زيستگاههاي گونههاي جانوري و همچنين مسائل كاري و كارگري است. به سخن ديگر، اين داستانها حضور صنعت را از ديد مردم عادي و كارگران نيز بررسي ميكنند.
همانطوركه گفته شد، مطالعات فرهنگي نفت رويكردي كاملا بِينارشتهاي دارد و ميتوان آن را يكي از رشتههايي دانست كه در آن، علم، صنعت و فرهنگ كاملا در كنارِ هم و وابسته به هم هستند. پس از اين توضيح اجمالي در مورد مطالعات فرهنگي نفت، به توضيح بخشهاي فعال در اين مطالعات ميپردازيم و اهداف و ديدگاههاي اين حوزه مطالعاتي را با نگاهي ريزبينانهتر بررسي ميكنيم:
۱- گرمايش زمين
نگاهي اجمالي به جمعيت كرهزمين نشان ميدهد كه جمعيت اين كره در قرن ۱۹ ميلادي حدود يك ميليارد، و در سال ۲۰۱۶ حدود ۷،۴ ميليارد نفر بوده است. چنين رشد بيسابقه جمعيت، از يك طرف، دليل بخشندگي منابع زمين به انسانهاست و از طرف ديگر، گرمتر شدن زمين را به دنبال دارد. از اين رو، به نظر ميرسد انرژياي كه زمين طي سالها در دل خود پنهان كرده، اكنون كمر به قتل اين كره خاكي بسته است. بحراني كه بيتوجهي به آن پيامدهاي جبرانناپذيري را به دنبال خواهد داشت.
مطالعه و تحليل محصولات فرهنگي، اعم از ادبيات، فيلمها و عكسهايي كه به بحران جهاني گرمايش زمين توجه دارند و در پي توضيح، توصيف و پيدا كردن راهكارهايي براي اين بحران هستند، جزئي جدانشدني از مطالعات فرهنگي نفت به حساب ميآيند. يكي از دغدغههاي اصلي اين مطالعات، نشان دادن آثار مخرب سوخت فسيلي بر زندگي ساكنان زمين و ارايه راهكارهايي علمي براي آن است. به سخن ديگر، اين مطالعات، تنها در پي نشان دادن رابطه تنگاتنگ فرهنگ مصرفِ انرژي و گرمايش زمين نيستند، بلكه به دنبالِ ارايه راهكارهاي علمي، نشان دادن عمق فاجعه و پيدا كردن مسيري فرهنگي براي كم كردن سرعت تخريب محيطزيست نيز ميباشند.
2- مطالعات زيست محيطي
يكي از شاخههاي ديگر مطالعات فرهنگي نفت در زمينه بحران محيطزيست، ارايه راهحلهاي علمي و اجتماعي است. در اين بخش علم به كمك علوم انساني ميآيد تا بتواند عمق فاجعه بحرانهاي محيطزيستي در زمينه استفاده از سوختهاي فسيلي را به تصوير بكشد. در كشوري مثل هلند اين بخش از مطالعات فرهنگي بسيار مورد توجه قرار گرفته وبحرانهاي محيطزيستي در اين كشور به كمك تصميمگيريها و برنامهريزيهاي دقيق كاهش پيدا كرده و جبران شده است. به عنوان مثال، در هلند بودجههاي در خورِ توجهي به مطالعات سوختهاي فسيلي و محيطزيستي اختصاص داده شده است كه باعث شده در اين كشور، سال 2050 را سال پايان استفاده از سوختهاي فسيلي اعلام كنند.
۳- تاريخ و علوم اجتماعي
يكي ديگر از زيرشاخههاي مطالعات فرهنگي نفت مطالعات تاريخي و اجتماعي است. اين مطالعات، تاريخ شكلگيري شركتهاي نفتي، تاثير آنها بر جامعه فرهنگي ميزبان، مهاجرتها، تنشها و جنگها را بررسي ميكند. بررسي فضاهاي كارگري، صادرات و واردات نفت و تاثير قراردادهاي نفتي هم از بخشهاي مهم در مطالعات تاريخي فرهنگ نفت است.
4- علوم سياسي
بررسي تصميمات سياسي كشورها و دولتها، وضعيت وابستگي يا استقلال آنها و تصميمگيريهاي موثر در زمينه تامين نيازهاي انرژي نيز يكي از بخشهاي مهم و اساسي مطالعات فرهنگي نفت است. در اين بخش، فارغالتحصيلان علوم سياسي و علوم اجتماعي در يك فضاي بِينارشتهاي ميتوانند تصميمات مهم و اساسي در زمينه تامين انرژي و سياستهاي وابسته به آن را مورد بررسي قرار دهند.
5- مطالعات زنان
مطالعات فرهنگي نفت به مشكلات زنان در دنياي مدرن نيز از زاويه جديدي نگاه ميكند. به عبارتي، مطالعات نفت به مشكلات زنان از ديدگاهي به غير از دوگانههاي زن مسلمان وغيرِمسلمان، زن غربي و شرقي و زن مدرن و غيرِمدرن ميپردازد. اين مطالعات، به مشكلات زنان از ديدگاه وابستگي به اقتصاد نفتي، تاثير نفت روي خانواده هستهاي، كار زنان در سايتهاي استخراج و توليد نفت نگاه مياندازد. در واقع رابطه زنان و نفت را از ديدي بررسي ميكند كه به شكل اعجازآميزي مشكلات زنانِ ايران، عربستان، تگزاس و كاليفرنيا را از يك زاويه ديد مشترك بررسي ميكند.
6- اقتصاد نفتي و فرهنگ نفت
نقش اقتصاد نفتي در شكلدهي فرهنگ و جامعه نيز از مطالعات بِينارشتهاي در مطالعات فرهنگي نفت است. رويكردهاي كلاسيك مطالعات اقتصاد نفتي، بر بررسي سود اقتصادي كشورها در دورههاي كشف، استخراج و توليد نفت متمركز بوده است. بررسي بازار نفت در دنيا و شناخت عوامل سياسي تاثيرگذار بر اين بازار نيز از ديگر رويكردهاي متخصصان اقتصاد نفتي است. درحالي كه مطالعات فرهنگي نفت تلاش دارد كه مدل اقتصادي دوران پس از نفت يا همان اقتصاد غيرنفتي را طرحريزي كند. رويكرد اقتصاد پسانفت با پيشبيني كم شدن واردات نفت در كشورهاي جهان اول، به دنبال طرحريزي راهي براي كشورهاي توليدكننده نفت و وابسته به اقتصاد نفتي است.
7- مطالعات شهري
مطالعات شهري و تاريخ معماري هم يكي از زيرشاخههاي مطالعات فرهنگي نفت است. از ديد متخصصين شهرسازي، بررسي تاثير فرهنگ نفت بر شكلگيري شهرها در مناطق نفتخيز بسيار موردِتوجه است. الگوي شهرهاي نفتخيز در كشورهاي وابسته به شركتهاي غيرِمحلي بسيار شبيه به مدل شهرهاي استعماري در مصر و هندوستان است. به عنوان مثال، شهر آبادان، اولين شهر نفتخيز خاورميانه، مدلي اوليه از شهري نفتخيز است كه مورد توجه بسياري از متخصصين مطالعات شهري قرار دارد. علاوه بر اين، متخصصين مطالعات شهري به ساخت مدلهاي شهرهاي سبز با انرژيهاي پايدار (Sustainable) نيز تشويق شدهاند.
8- انرژيهاي سبز
گذر از دوران نفت (6) و تامين انرژي از منبعي غير از انرژيهاي فسيلي يكي از مهمترين بخشهاي مطالعات فرهنگي نفت است كه جايگاهي اساسي در اين نوع مطالعات دارد. در واقع، ضرورت گذار از سوختهاي فسيلي به غيرِفسيلي از وظايف مطالعات فرهنگي نفت شناخته ميشود. اين مطالعات از طرفي، وظيفه دارد كه لزوم استفاده از سوختهاي سبز را توضيح دهد و پيشزمينه فرهنگي لازم براي آن در هر كشوري را فراهم كند و از طرفِ ديگر، براي رسيدن به اين هدف كوشا باشد و رويكردي رقابتي با كشورهاي ديگري كه در اين زمينه موفق هستند، پيش بگيرد. از اين رو، بررسي رويكرد كشورها در استفاده از انرژيهاي سبز، يكي از بخشهاي بينارشتهاي در مطالعات نفت، مطالعات سياسي و مطالعات انرژي است.
9- پس از نفت
در سال ۲۰۱۵، كشورهاي عضو گروهG7، اعلام كردند كه دوران پادشاهي نفت در جهان در سال ۲۱۰۰ به پايان ميرسد. اين سخن به معناي تمام شدن منابع نفتي نيست، بلكه به معناي تمام شدن دوراني است كه نفت قدرت اول در جهان محسوب ميشده است. بر اين اساس، متخصصان و تحليلگران مطالعات فرهنگي نفت در دانشگاه آلبرتا سميناري با عنوان «پس از نفت: گذار به جهاني با انرژيهاي جديد» (7) و با ضربالاجل نگاه به دوران پس از نفت برگزار كردند و درنهايت، به اين نتيجه رسيدند كه ما حتي قادر به تصور جهاني بدون نفت نيستيم.(8) گروه مطالعاتي پس از نفت بر اين باور است كه براي رسيدن به آن دوران ابتدا بايد قادر باشيم آن را تخيل و تحليل كنيم و رسيدن به آن نقطه را از اهداف اصلي سياستهاي خود قرار دهيم. عليرغم اينكه رسيدن به فردايي بدون نفت از اهداف طولانيمدت كشورهاي عضو گروه G7 است، براي تنظيم اين اهداف، با توجه به شرايط فرهنگي و اقتصادي هر كشوري، علوم انساني بايد به كمك بيايد. بهعبارتِ ديگر، دوران پس از نفت براي هر جامعه و فرهنگي نيازمند برنامهريزي و تعيينِ هدفي متفاوت است و هر كشوري مسير متفاوتي براي طي اين دوران خواهد داشت. به عنوان مثال، براي اينكه بتوانيم ايران پس از نفت را تصور كنيم، بايد قادر باشيم تهراني را تصور كنيم كه مملو از ماشينهاي برقي است، پمپبنزينها به جايگاه شارژ برق تبديل شدهاند و پشتِبامها و نماهاي بيروني ساختمانها پوشيده از صفحههاي جذب انرژي خورشيدي است.
در آخر، ليستي از كتابهاي منتشر شده در اين زمينه را ذيل اين نوشته پيوست خواهم كرد. مطالعات فرهنگي نفت در دانشگاه آلبرتا شروع شد و در ديگر دانشگاههاي دنيا با رتبههاي آموزشي برتر كه دغدغه انرژي و مطالعات انرژي داشتند شكل گرفت و پيشرفت كرد. از جمله اين دانشگاهها ميتوان از دانشگاه Warwick در انگلستان كه محل اصلي نگهداري آرشيو شركت BP است نام برد. علاوه بر اين، با تاسيس و شكلگيري موزههاي نفت در سايتهاي نفتخيز در سراسر جهان، مطالعات فرهنگي نفت و مطالعات انرژي به صورتي غير آكادميك در موزهها دنبال ميشوند. به عنوان يك محقيق در زمينه مطالعات فرهنگي نفت آرزويي جز شكلگيري يك يا دو واحد درسي يا دپارتماني در اين زمينه و سرمايهگذاري انساني و فكري در گام برداشتن در مسير ايران پس از نفت ندارم.
1- Oil Culture, Edited by Ross Barret and Daniel Worden. University Minnesota Press, 2014.
2- Petrocultures: Oil, Politics, Culture, Edited by Sheena Wilson, Adam Carlson, Imre Szeman. McGill- Gwuun’s Press. 2017.
3- On Petrocultures: Globalization, Culture, and Energy, By Emre Szeman, West Virginia University Press, 2019.
پاورقيها
۱- رويا خوشنويس انصاري دانشآموخته زبان و ادبيات فارسي از دانشگاه الزهرا در تهران است. در سال ۲۰۱۳، به كشور هلند مهاجرت ميكند و در سال ۲۰۱۴، در دانشگاه لايدن موفق به كسب مدرك كارشناسيارشد در زمينه مطالعات خاورميانه ميشود. وي تحصيلات خود را در دانشكده مطالعات فرهنگي در دانشگاه آمستردام ادامه ميدهد و قرار است در آذرماه ۲۰۲۱ از رساله دكتراي خود دفاع كند.
2- . Amitav Ghosh
3- . Imre Szeman
4- . Petroculture Studies
5- .Interdisciplinary Approach
6- دوران نفت يا Petroleum Era به دوراني گفته ميشود كه نفت به عنوان اصليترين انرژي مورد مصرف جامعه معرفي ميشود.
7- After Oil: Transitioning to a New World of Energy
8- نويسنده در حال ترجمه كتاب منتشر شده بعد از اين سمينار است.
دانشآموخته دانشكده مطالعات فرهنگي
دانشگاه آمستردام