آموزههاي مديريت سينما براي
معاون امور هنري
بازگشت موسم تكراريِ ريلگذاريِ تئاتر
بابك احمدي
بابك احمدي| شروع كار مديركل هنرهاي نمايشي به زودي وارد چندمين هفته متوالي ميشود، اما در همين بازه زماني كوتاه صداهاي متفاوت و بعضا متناقضي از داخل مجموعه مديريتي كاظم نظري به گوش ميرسد. قبل از اشاره به اصليترين مورد بايد به موافقت او با ماجراي ايجاد حريم پيرامون «تئاتر شهر» اشاره كنم؛ ظاهرا بعد از مدتها قرار است مديران ارشادي قدمهاي جدي در خصوص اجرايي شدن اين درخواست بردارند. مطالبهاي كه بر محور اوضاع سالهاي اخير مجموعه شكل گرفت كه روز به روز بيشتر در گرداب انواع بزه و آسيب اجتماعي فرو ميرود و همين مورد هنرمندان و رسانهها را به گلايه واداشته. بهويژه وقتي خاطره چند دهه قبل وجود حريم اختصاصي «تئاتر شهر» هنوز در اذهان آنها زنده است. حريم يادشده در دوران مديريت غلامحسين كرباسچي برچيده شد، چنانكه گويي محوطه فرهنگي مورد توجه ما ديگر در نظر ادارهكنندگان شهر محترم نبود. روند نزولي ادامه يافت و احوال اجتماع رفتهرفته به جايي رسيد كه علاوه بر شهرداري، ديگر شهروندان هم براي مجموعههاي هنريشان مثل گذشته احترام قائل نبودند. البته عدهاي استدلال ميكنند عملكرد هنرمندان و سالنهاي تئاتري در شكلگيري تفكر مردم بيتاثير نبوده و تئاتر سالها است كه ديگر از حرف دل زمانه فاصله گرفته و به سمت و سويي رفته - يا سوق داده شده - كه ديگر با وضعيت موجود نسبت ندارد. وجود رويكردي چنين راديكال در قبال آثار نمايشي كه من الزاما موافقش نيستم موجب شد اين گروه بگويد اصلا چرا نبايد شاهد باشيم «تئاتر شهر» در گنداب فرو ميرود؟ مگر نه اينكه وضعيتِ واقعا موجود همين است و تئاتر جز مواجه شدن با پديدهها و زندگي انسان معاصر در پايتخت راه رستگاري ندارد. يعني توليد نمايشي يك گروه تئاتري زماني نمره قبولي ميگيرد كه علاوه بر زيست در دل وضعيتِ شايد متعفن و مشوش، بتواند محصولي بيرون دهد در پيوند با روحِ زمانه و اگر غير از اين عمل كند چيزي ساخته بيمصرف و وامانده و جامانده. در مقابل گروه ديگري تاكيد ميكند بناي «تئاتر شهر» و محوطه پيرامونش به عنوان يادگار و ميراث ملي بايد مراقبت و محافظت شود. چنانكه اگر خبر برسد جماعت ناشناس پتك به دست گرفته و نقشبرجستههاي تخت جمشيد را درهم كوبيده، مطالبه عمومي به وجود ميآيد كه چرا كسي مراقبت نكرد؟ در اين بين شايد يك نظر! يا يك راي سومي هم بگويد اصلا چرا در برابر خواست سازوكار رسمي مبنيبر محصور كردن تئاتر شهر بايستيم؟ مگر اين اتفاق خودش يك نماد نيست؟ چرا فكر نكنيم مثل هر جاي ديگري شاهد نباشيم خواسته نهادها و جريانهاي رسمي تحقق مييابد و تئاتر شهر محصور ميشود و تئاترهاي خاصي در آن روي صحنه ميرود؟ شايد به واسطه شكلگيري وضعيت جديد همه دقيقتر فكر كنند چه تئاتري ميسازند، چگونه ميسازند و به نفع چه تفكري ميسازند. بهخصوص كه تصور هدايت تئاتر به سمتوسويي خاص در گفتههاي معاون امور هنري و مديركل هنرهاي نمايشي موج ميزند و اين نكتهاي است كه قصد داشتم ابتدا اشاره كنم؛ دوباره به موسم «ريلگذاري تئاتر» بازگشتهايم. بخش پاياني پيام مديركل به بهانه فرارسيدنِ هفتم فروردين، روز ملي هنرهاي نمايشي بوي دستورالعمل ديكتهشده ميدهد. «شايسته است كه پيامآورانِ صحنه نيز در سراسر دنيا، در جهتدهي به هنر خويش و نگاه دقيق به آورده خود بر صحنه هم، چنين باشند و از رنج انسان معاصر بگويند... .» آيا شوراي نظارت اجازه ميدهد تئاتر از رنج انسان معاصر بگويد؟! يا يكجور رنجِ ديكتهشده مد نظر است؟ يا معاون امور هنري در گفتوگويش با شبكه خبر بيان ميكند «ما يك برنامه راهبردي جامع را تدوين كرديم كه انشاالله براي سال 1401 اتفاق بيفتد. ما بايد تئاتر را به صورت يك زيرساخت براي سينما و ساير بخشها ببينيم. بالاخره بخش زيادي از سريالسازي تلويزيون ما از تئاتر و هنرمندان تئاتر بهره ميبرد. ما اگر اين تئاتر را جزيره كوچكي ببينيم كه شايد روزي به كار بيايد، نميتوانيم آن را اداره كنيم يا بالا ببريم. به همين خاطر ما سعي كرديم تئاتر را در جايگاه واقعي خودش ببينيم.» چه كسي گفته كه ما بايد تئاتر را بهصورت زيرساخت براي سينما ببينيم؟ چطور است كه مثلا سينما را هنر مستقل در نظر ميگيريم و به عنوان زيرساختي براي قوام تئاتر نميدانيم؟ شايد براي آقايان سوال شود كه سينما چه دستاوردي ميتواند براي تئاتر داشته باشد. پاسخ اين است كه شما بودجه و تعداد سالنهاي تئاتر و امكانات فني تئاتر را به سينما نزديك كنيد. شما افزايش حقوق هنرمندان تئاتر را مشابه كارگردانان و بازيگران و طراحان و كليه عوامل سينما در نظر بگيريد. جاي نگاه طفيلي به تئاتر و تنزل ساختارش در حد يك اداره كل، به تئاتر هم مانند سازمان بنگريد. وضعيتي به وجود بياوريد كه تمام عوامل دستاندركار هنرهاي نمايشي قرارداد داشته باشند. مشابه رقم بودجه سينما را براي تئاتر فراهم كنيد، همان عدد بودجه جشنواره فيلم فجر را به جشنواره تئاتر تخصيص دهيد. به حضور جهاني تئاتر هم مشابه حضور جهاني آثار سينمايي بنگريد، واحد بينالملل از كار افتاده اداره كل هنرهاي نمايشي را فعال كنيد و دهها بايد و نبايد ديگر كه حديث مفصل است. كاظم نظري در آخرين تصميم در پرداخت حمايتهاي مالي به گروههاي نمايشي توسط انجمن هنرهاي نمايشي سد و مانع ايجاد كرده، بهتر نيست جاي بيان جملههاي دستوري خطاب به «تئاتر جهان»، روند حمايتي از گروههاي نمايشي هرچه سريعتر فعال شود؟ حكم مدير جديد انجمن كه آماده است!