ادامه از صفحه اول
اولويتهاي استراتژيك ما
سرنوشت فنلاند و سوئد پس از اين جنگ در چنبرهاي از بيم و اميد خواهد بود. نه پيوستن به ناتو ميتواند اميدبخش باشد و نه پرهيز از عضويت امنيتآفرين. امريكا در دوره ترامپ نشان داد كه نميخواهد بار هزينههاي امنيتي اروپا را به دوش بكشد و بايدن نيز در چشم مدعيان، پرنسيپ لازم براي حفظ اقتدار بلوك غرب را ندارد. براي امريكا بهترين سناريو حفظ وضعيت نه جنگ و نه صلح خواهد بود. شايد به همين دليل است كه ارزيابي مقامات دفاعي امريكا و دبيركل ناتو مويد تداوم جنگ در سالهاي آتي خواهد بود. اين يعني تحريمهاي بيشتر، سركوب جاهطلبيهاي روسيه و اميد به كودتا در ارتش سرخ. اما از سويي نميتوان ارزش انرژي روسيه و وابستگي كشورهاي اروپايي از جمله آلمان، اتريش، ايتاليا را ناديده گرفت؛ لذا امكان تولد دكترين امنيتي جديد در اروپا بعيد نيست. اروپا براي تعادل امنيتي خود در قرن جديد نيازمند سازماني قدرتمندتر است.
3- ايران درگير دو بنبست اساسي در مناسبات خارجي خود شده است. مذاكرات برجام و نحوه تداوم مناسبات خود با روسيه پس از جنگ اوكراين. اگر همه مستنداتي كه سراغ داريم، گوياي آن باشد كه موضوع خروج سپاه از ليست تروريسم تنها عامل عدم احياي برجام است و روسيه در اين رابطه مدخليتي ندارد، شايد سخن مستدلي باشد، اما با واقعيتهاي ميداني ناسازگار است. بديهي است ايران نبايد و نميتواند بدون رفع تحريمهايي عليه بيت رهبري و سپاه پاسداران به عنوان يك ارتش رسمي و حقوقي كشور، به توافق بازگردد اما نبايد فراموش كرد كه سپاه درگير تحريمهاي چندلايه و چندوجهي است. آنچه در مذاكرات مطرح است، تحريمهاي مربوط به حوزه برجام است. از منظر پرستيژ براي ايران اهميت دارد كه سپاه از ليست تروريسم خارج شود اما همه ميدانيم ديگر تحريمها بر جاي خود باقي خواهند ماند. مقامات ايران با آگاهي از اين امر به دنبال حفظ پرستيژ ملي خود هستند. دولت امريكا اگر صادق باشد، بايد به اين دغدغه احترام بگذارد.
اما روسيه مشكل بزرگتري است. اگر سفر جناب عبداللهيان به مسكو موفق بوده باشد، معنايش آن خواهد بود كه روسيه نميتواند چيزي فراتر از برجام طلب كند. بر اين باورم كه ايران هيچگاه از سياست نه شرقي و نه غربي بهطور كامل عدول نكرده- هرچند خطاهاي استراتژيك بسياري مرتكب شده-آنچه تصوير ناروشن از مناسبات برخورنده ايران و روسيه را به تصوير ميكشد، توازن ناموزون در دشمني با غرب و ايالات متحده است. ذات حكومت ايران به روسيه اعتماد مطلق ندارد. 4- اين تصور كه امريكا به توافق با ايران نيازمند است، هم درست است و هم غلط. مهمترين خطاي استراتژيك ارزيابي ناموزون از قدرت خود و دشمن است. نه بايد خود را خيلي دست بالا گرفت و نه حق داريم دشمن خود را تحقير كرده و دستكم بگيريم. داستان روسيه و خطاي راهبردياش نشان داد كه چگونه ارزيابيهاي فريبنده تلاش 30 ساله يك حكومت را بر باد ميدهد. امريكا همانقدر به برجام نيازمند است كه ايران. اما هرچه به جلوتر ميرويم، هزينه توافق امريكا با ايران بالاتر ميرود. گذشت زمان به ضرر ماست. انتخابات كنگره و اعطاي امتيازات سياسي از سوي كاخ سفيد هر روز با محدوديتهاي بيشتري روبرو ميشود. نامه 17 نماينده دموكرات كنگره نشان ميدهد كه برجام بهتدريج اهميت راهبردي خود را از دست ميدهد. براي ايران هم در شرايطي كه روسيه قرار دارد، بازگشت به برجام هم به تثبيت برتري ما در منطقه كمك ميكند و هم ميتواند براي روسيه فضاي تنفس ايجاد كند؛ لذا توافق براي طرفداران سياست روسيه در ايران هم ميتواند مفيد باشد!
دولت رييسي بر انباني از وعدههاي متزايد نشسته است. بدون توافق به نظر نميرسد بتوان چندان به توفيق اين دولت اميد بست. اين نگراني وقتي بيشتر ميشود كه به كابينه كه با طيفي از وزراي با طبع خيالپردازي! شكل يافته، نظر افكنيم.
تحليل و درك به سامان اين 4 موضوع ميتواند اهميت استراتژيك تصميمسازي درون نظام را سامان بدهد.
كاسبان تحريم و توپ توافق
تلاش ميكنند اين فضا را القا كنند كه توافق به دليل سنگاندازيهاي امريكا، امكانپذير نشد. در اين ميان، بيچاره مردمي هستند كه نگران مذاكرات هستند تا گرهي از مشكلات اقتصادي و معيشتيشان باز شود و كمي آرامش و ثبات را تجربه كنند. نميدانم آقايان تصميمساز خبر دارند، گوشت ركورد 200 هزار توماني را ثبت كرده و برنج مرزهاي بالاي 100 هزار توماني را در مينوردد. در يك چنين شرايطي هر اقدامي كه اندكي از بار مشكلات معيشتي مردم و آلامشان را كمتر كند، اولويت است. هر چند مشخص نيست، ايران چه مطالباتي دارد و طرف مقابل چه خواستههايي دارد، اما بايد روشن شود كه وقتي مسوولان اعلام ميكنند، توپ در زمين امريكاست، يعني چه؟ اينكه مسوولان دولتي، مدام اعلام ميكنند توپ توافق در زمين امريكاست و در نقطه مقابل مقامات امريكايي اعلام ميكنند، اين ايران است كه بايد تصميم نهايي را درخصوص توافق بگيرد، يعني، هنوز پرانتزهاي باز فراواني وجود دارند كه دو طرف بايد تلاش كنند آنها را ببندند. در اين ميان، هر اندازه كه افكار عمومي با نگراني و التهاب، چشمانداز پيش روي برجام را دنبال ميكنند، مخالفان مذاكرات و كاسبان تحريم از به بنبست رسيدن برجام خوشحالند و لبخند ميزنند. افراد و جرياناتي كه مشكلات معيشتي مردم را نميبينند و در عباراتي حيرتانگيز اعلام ميكنند، بايد كاخ سفيد را حسينيه كنيم. گروه ديگر نيز به دنبال مديريت بر جهان هستند و روياهايي كودكانه در سر ميپرورانند. واقع آن است كه غرب تحريمها را در ازاي پايان دادن به برنامههاي هستهاي و همكاريهاي منطقهاي لغو ميكند. ايران هم براي احياي صادرات نفتي خود، بهبود وضعيت معيشتي مردم، بازگشت به بازارهاي بينالمللي و... نيازمند برجام است. اينكه هر روز خبر تازهاي از احياي برجام و دستيابي به توافق منتشر شود، به جز اينكه افكار عمومي را ملتهب سازد، فايده ديگري نخواهد داشت.