گفتوگوي «اعتماد» با «حسين بهرامي» خير لرستاني كه 10 سال است متهمان به قتل را رهايي ميبخشد
نجاتبخش محكومان به قصاص
اهل لرستان است. شهرستان اليگودرز. 54 سال دارد و از سال 67 به ميانجيگري مشغول است. نزديك 10 سال است كه پروندههاي مربوط به قتل را براي گرفتن رضايت به عهده دارد. «حسين بهرامي» مردي كه تا به حال صدها زنداني محكوم به قصاص را از چوبه دار نجات داده است. او در گفتوگو با «اعتماد» از زندگي و پروندههاي قتلي كه موجب شده قاتل با رضايت اولياي دم براي هميشه از مرگ نجات يابد، ميگويد.
چند فرزند هستيد و آيا پدرتان نيز در كارهاي خير شركت داشتند؟
دو برادر هستيم و 5 تا خواهر. من فرزند پنجم هستم. در آن زمان در روستا پدرم براي افراد ديگر روستا اگر توانش بود كاري را انجام دهد انجام ميداد اما حضور ذهن ندارم كه از كار خاصي برايتان بگويم.
شغل شما چيست و چند فرزند داريد؟
چندين شغل تا به حال عوض كردم. قبل از سال 67 آهنگر بودم. بعد هم مغازه زدم و شروع كردم مغازهداري. بعد از مغازه هم رفتم چند سالي در بازار كار كردم و بعد هم به پيمانكاري ساختمان مشغول شدم. 21 سالگي ازدواج كردم و 5 فرزند دارم. چهار پسر و يك دختر.
چه موضوعي باعث شد شما به كارهاي مربوط به صلح و سازش گرايش پيدا كنيد؟
ما در يك منطقه محروم زندگي ميكنيم. حتي يكسري از افراد شناسنامه و هويت نداشتند اين مساله از ابتدا فكرم را درگير كرده بود. براي همين از سال 67 از چنين اقداماتي شروع كردم و الان هم 10 سال است كه پروندههاي قتل را دست دارم.
چرا پروندههاي قتل را قبول كرديد؟
والا در لرستان در شهرهاي مختلف آن مشكلات طايفهاي و ملكي زياد است. همين موضوع باعث ميشود بين طايفهها اختلاف پيش آيد و منجر به قتل شود. قبل از اينكه پروندههاي مربوط به قتل را قبول كنم بين طايفهها اختلافاتي بود سعي ميكردم آنها را رفع و رجوع كنم. بعد هم ديدم چقدر از اين اختلافات طايفهاي، خانوادگي يا ملكي منجر به بروز قتل شده است. خواستم در اين راه اقدامي انجام داده باشم.
آيا فقط پروندههاي مربوط به لرستان را به عهده ميگيريد؟
خير. هر شهرستاني كه كاري از دستم بربيايد و به من بگويند به عهده ميگيريم فرقي نميكند كدام شهر باشد.
كدام يك از پروندههاي قتل ذهنتان را درگير كرد؟
مثلا پروندههايي كه محكوم به قصاص ناخواسته به قاتل تبديل شده است فكر را خيلي درگير ميكند. چند سال پيش در خوزستان يك پسر 17 سالهاي در يك درگيري ناخواسته با يك سنگ كه به طرف يك پسر 21 ساله پرت ميكند متهم به قتل ميشود. چون 17 سالش بود ابتدا به كانون اصلاح و تربيت منتقل شد و سپس به زندان رفت و پس از 10 سال كه در زندان به سر برد با سه سال دوندگي كه انجام دادم او در سن 27 سالگي آزاد شد و به آغوش خانوادهاش بازگشت. در مدتي كه زندان بود 3 بار هم تا پاي چوبه دار رفته بود.
پروندههايي بوده كه شما به مشكل برخورد كنيد؟
يك پرونده بود مربوط به چهارمحالوبختياري كه خيلي سر آن اذيت شدم. يك پرونده هم مربوط به اليگودرز بود كه خيلي ساده اختلافات آنها حل شد. اين را هم بگويم ميان دو طايفه اختلافاتي بود كه به هيچ عنوان حل نميشد وقتي من رفتم با برخورد بدي خواستند از ما خانهشان را ترك كنيم اما من گفتم به شرطي ميروم كه فرشي كه نشستهام را با من به بيرون بيندازيد. بعد هم آنها خجالت كشيدند و شروع به صحبت كردند. وقتي داشتم خانهشان را ترك ميكردم به من گفتند اگر تو نبودي اين مشكل حالا حالا هم حل نميشد.
به افرادي كه علاقه دارند در اين راه قدم بردارند يا برداشتهاند چه توصيهاي داريد؟
فقط و فقط به خاطر رضاي خدا بايد اين كار را انجام دهند. ما شاهد هستيم برخي از خيرين براي مطرح شدن و خيلي از مسائل ديگر در اين كار قدم برميدارند. چنين كارهايي فقط بايد براي رضاي خدا باشد. شايد باورتان نشود در همين تعطيلات نوروز براي پروندهاي كه مربوط به اختلافات خانوادگي ميشد آنهم بر سر ارث و ميراث مجبور شدم به تهران سفر كنم. وقتي مشكل خانواده را حل كردم و در راه بازگشت به لرستان بودم تصادف كردم. ماشين چند دور چرخ زد ولي من سالم ماندم. اصلا باورم نميشد كه زنده بمانم.