گفتوگوي «اعتماد» با مادر زنداني كه در 17 سالگي متهم به قتل شد
از بازي فوتبال تا قتل عمد
بهاره شبانكارئيان
«ندارم. به پيغمبر قسم ندارم. به امام حسين هيچي ندارم.» اين سه جمله غمانگيزترين بخش اين گزارش است.
«اهواز، سال ۱۳۹۵»؛ متهم به قتل پس از دستگيري در بازپرسي توسط ماموران آگاهي اظهار كرده بود: «ساعت ۷ بعدازظهر در پارك در حال بازي فوتبال بوديم كه مقتول با لباس ساده وارد پارك شد و شروع به فحاشي كرد و گفت بازي فوتبال را جمع كنيد والا شمارو ميزنم. من هم به او فحاشي و فرار كردم. مقتول به دنبالم آمد يك سيلي به صورتم زد و برايم چاقو كشيد و به طرفم چاقو پرت كرد من جاخالي دادم و چاقويي كه در جيبم بود را به او زدم.»
پزشكي قانوني پس از معاينه جسد علت فوت را آسيب به قلب ناشي از بريدن بطن چپ و عوارض ناشي از آن اعلام كرد.
۱۷ سالش بود كه براي بازي در فوتبال با دوستانش راهي پارك شد. ساعاتي از رفتن او نگذشته بود كه آن اتفاق دهشتناك افتاد.
نزاع ميان نوجوانهاي پارك باعث شد حد فاصل يك صبح تا شب او متهم به قتل شود، آنهم ناخواسته.
با هيجان براي بازي فوتبال با دوستانش رفت و با دستاني آغشته به خون به خانه برگشت. برگشت و فرياد زد: «يكي كشته شد...»
او پس از دستگيري يك سال در كانون اصلاح و تربيت بهسر برد و حالا نزديك ۴ سال است كه در زندان سپيدار اهواز بهسر ميبرد. خانواده مقتول به شرط پرداخت ديه به مبلغ ۵۰۰ ميليون تومان راضي به رضايت ميشوند كه اين مبلغ براي متهم به قتل قابل پرداخت نيست. تا جايي كه «ساسان.م» متهم به قتل؛ از خانواده مقتول درخواست كرده اعدامش كنند.
«ليلا.خ» مادر ساسان براي «اعتماد» ماجرا را به زبان خودش روايت ميكند.
وضع مالي خوبي نداريم
مادر متهم ميگويد: «خودم نزديك ۵۶ سال دارم. پدر ساسان ۱۹ سال پيش فوت كرد. نه بيمه بازنشستگي هيچي به ما تعلق نگرفت. شوهرم يك كارگر ساده بود. بعد از فوتش نيز خودم يكه و تنها اين دوتا پسر را بزرگ كردم. ساسان پسر كوچك من بود. خانههاي مردم كار كردم تا اين دوتا از آب و گل دربيايند. پسر بزرگم جوشكار است، اما مگه ما چقدر درآمد داريم كه پول ديه را جمع كنيم؟! بياييد تحقيقات كنيد. ما در يك اتاق كوچك زندگي ميكنيم. وضع مالي خوبي نداريم.»
او به روز حادثه برميگردد و ادامه ميدهد: «همهچيز از آن روز كذايي شروع شد. ساسان براي بازي فوتبال به پارك نزديك خانه رفته بود. داخل پارك بين چند نفر درگيري و «امين.ع» كشته ميشود. حالا ديگر من نميدانم چه كسي چاقو را زده؟»
سوال ميكنم؛ با توجه به اظهارات ساسان، او به زدن يك ضربه با چاقو به مقتول اعتراف كرده پس چرا ميگوييد نميدانم چه كسي چاقو را زده، توضيح ميدهد: «پسرم از پزشكي قانوني نامه دارد. در پرونده پزشكي قانوني ساسان، اختلال در شخصيت تشخيص داده شده است. دعوا و درگيري شده حالا انداختن گردن پسر من. ساسان به دنيا كه آمد رشد عقلي كاملي نداشت. ديروز پسرم زنگ زد و به من گفت كه رفته پيش مسوول اجراي احكام و گفته ما پول ديه را نداريم خانواده مقتول چرا من را زودتر قصاص نميكنند؟»
ليلا ادامه ميدهد: «از طرف دادگاه هم آمدند براي اينكه وضع خانه و زندگيمان را ببينند خودشان ديدند كه ما وضع مالي خوبي نداريم. در يك خانه خرابه زندگي ميكنيم. ندارم. به پيغمبر قسم ندارم. به امام حسين هيچي ندارم. من خودم واتسآپ ندارم وگرنه برايتان از خانه زندگيمان عكس ارسال ميكردم. خواهرم شايد بتواند برايتان عكس از خانهمان ارسال كند.»
هيچ خيريهاي نيست كه بتواند به ما كمك كند!
مادر متهم به قتل درخصوص جزييات روز حادثه ميگويد: «خانواده مقتول گفتند رضايت ميدهند فقط به شرط ديه. اين پسرم تا پاي چوبه دار خدا را شكر نرفته است اما چند روزي است كه برگه اجراي حكم قصاصش آمده. ميدانيد روز حادثه ماجرا چه بود؟ وقتي پسرم متوجه ميشود براي كمك به آن شخص ميرود كه درگيري بينشان صورت ميگيرد. چه كسي چاقو زده ما درست نميدانيم. من هم آن روز داخل خانه بودم و سر كار نرفته بودم. ديدم پسرم با صدايي بلند و دوان دوان به سمت خانه ميدود و ميگويد يكي كشته شد.»
او در جواب سوالم درخصوص اينكه شما ميدانستيد پسرتان مشكل روحي و رواني دارد، ميگويد: «نه. نه. من نميدانستم. پزشكي قانوني در معاينه روانپزشكي كه از ساسان انجام داد مشخص شد او اختلال شخصيت دارد. تمام اين حرفهايم با سند و مدرك است كه برايتان از طريق گوشي خواهرم ارسال ميكنم. فقط ميخواهم بدانم پسرم تا چه زماني بايد زندان بماند. وضع روحياش در زندان هر روز بدتر ميشود. بهتان كه گفتم خودش رفته گفته مرا اعدام كنيد. يعني هيچ خيريهاي نيست كه بتواند به ما كمك كند!»