موقعيتشناسي در ساحت انديشه و فرهنگ
سيدعطاءالله مهاجراني
استاد شهيد مرتضي مطهري، در مقدمهاي كه در سال ۱۳۵۳ بر كتاب «نظام حقوق زن در اسلام» نوشته است، به ماجراي نگارش مقالات خود با عنوان: «زن در حقوق اسلامي» در مجله زن روز اشاره كرده است. در سالهاي ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ فضاي مطبوعات بلاتشبه شبيه فضاي مجازي روزگار ما، آكنده از بحث و البته هياهو درباره حقوق زنان بود و فرياد كه دين اسلام حقوق زنان را ناديده ميگيرد و... استاد مطهري به پيشنهاد يكي از علماي بزرگ تهران، ميپذيرند كه مقالاتي در اين باره در مجله زن روز بنويسند. تصور اينكه مجتهد دانشمند و فيلسوف متفكري همچون مرتضي مطهري در زن روز مقاله بنويسد، به كلي خلاف مشي عالمان ديني در آن روزگار بود. به ويژه نشر مقاله در مجلهاي كه هويت و جهت و شكل و شمايلش معروف بود و در يك كلام راه و رسم مجله در جهت تزلزل مباني فرهنگ ديني و فرهنگ ملي و تشويق و گسترش فرهنگ غربي بود.
نخستين مقاله استاد مطهري در شماره ۸۸ مجله زن روز در سال ۱۳۴۵ منتشر شد. نشر مقالات ايشان تا ۳۳ شماره مجله ادامه يافت. نكته قابل توجه كه در ابتداي مقدمه استاد مطهري بر كتاب ديده ميشود، توجه به مقتضيات و موقعيت زمانه است. به تعبير امام صادق عليهالسلام در توصيهاش به مُفضّل:
«العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس»
(كافي، كتاب العقل و الجهل، ج ۱ ص ۲۶)
«كسي كه نسبت به زمانه خويش آگاه باشد، اشتباهات بر او هجوم نميآورند.» مرتضي مطهري نوشته است: «مقتضيات عصر ما ايجاب ميكند كه بسياري از مسائل مجددا مورد ارزيابي قرار گيرد و به ارزيابيهاي گذشته بسنده نشود.»
از نگارش اين عبارت نزديك به پنجاه سال گذشته است؛ دنيا دنياي ديگري شده است. سايه فضاي مجازي بر فضاي نشر كاغذي سنگيني و به عبارت ديگر بر فضاي قابل كنترل دولتي و رسمي، غلبه كرده و ميكند. فضايي زندهكه افراد مختلف و متفاوت از هر جاي جهان سخن ميگويند و نقد و نظر خويش را بيان ميكنند. اين فضا را ميبايست دقيقا شناخت و اهميت و تاثير آن را انكار نكرد يا گمان نكرد كه با ايجاد محدوديت و ممنوعيت ميتوان حريف فضاي مجازي شد. همانگونه كه استاد مطهري از فضاي مجله زن روز در سال ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ براي نشر مقالات خود استفاده كرد. در روزگار ما نيز عالمان و پژوهشگران ديني، به شكل اثباتي و نه صرفا به عنوان پاسخ به شبهات و اشكالات، ضرورت دارد در اين فضا حضور موثر داشته باشند. بديهي است كه تخريب كار آساني است، جهت تخريب هم متوجه برافروخته شدن احساسات است. نسل نو نيز نسبت به نسلهاي گذشته، شتاب بيشتر و هيجان افزونتر و شكيبايي كمتري دارد. برخي نيز در جستوجوي بهانهاند كه خود را از دين و ايمان و آيين راحت كنند! روشنفكران يا نوانديشان ديني هم در تخريب مباني ايماني نسل جوان، لابد از سر خيرخواهي و اصلاح امر دين، بر التهاب فضا و تيره كردن سرچشمهها كوشيدهاند. نميتوانيم نسل جوان خود را در چنين توفان فضاي مجازي و امواج پيدرپي شبهات و اشكالات رها كنيم. باز هم تاكيدم بر روش اثباتي و پيگيرانه است. تاريخ اسلام، قرآن مجيد، حكومت ديني، حقوق زن و خانواده، حقوق پيروان ديگر اديان توحيدي در ايران و... مسائلي است كه ميبايست، به تعبير شهيد مطهري از آن مسائل ارزيابي و سنجش نويني داشت و با زبان مناسب عرضه كرد. ميبايست به اين نكته بسيار مهم توجه داشت كه ذهن جوان مانند ظرف است، كسي كه موفق شود زودتر ايده يا انديشهاي را در ذهن جوان رسوخ دهد، از فرصت طلايي تاثيرگذاري بهره برده است. نقد آن ايده و نظر و پالايش ذهن جوان كار دشوارتري خواهد بود. شايد سخن امام صادق عليهالسلام كه فرمود: «عليكم بالاحداث!» جوانان را دريابيد، نشانهاي از اهميت و حساسيت موضوع جوانان است. جواناني كه در فردايي نه چندان دير سرنوشت كشور و ملت را در دست خواهند داشت و پدران و مادران فرداي ملت ايران هستند.