اعتماد، حرف اول هر ارتباط
منوچهر - محمد شميراني
اعتمادي به واژه، اصلا نيست
واژه، گاهي دچار ترديد است
واژه گاهي كليد، گاهي قفل
واژه گاهي شديد، گاهي كند
واژه ميآيد و نميداني
كه از اين واژهها، چه ميخواهي
«سيد علي ميرافضلي»
برقراري ارتباط موفق با ديگران، چگونه اتفاق ميافتد؟ چه بايد كرد تا بتوانيم به يك رابطه موفق و پايدار در زندگي اجتماعي خويش - در كار و زندگي مشترك يا با دوستان - دست پيدا كنيم؟
سپردهگذاري در رابطه
قبل از هر چيز بايد بدانيم رابطه انسانها با يكديگر، مثل حسابهاي بانكي آنان است و اگر بخواهيم بيش از ميزان سپردههايمان، برداشت كنيم حتما به مشكل برميخوريم. در رابطه با يكديگر نيز به ياد داشته باشيم «خط ربط» بين انسانها، دو سر دارد؛ هر دو سر و هر دو طرف، بايد براي تقويت و محكمتر كردن اين رابطه بكوشند. وقت و انرژي بگذارند و تلاش كنند.
هرچه بيشتر تلاش كنيم سپرده ما، در حساب بانكي مشترك با طرف مقابلمان، بيشتر خواهد شد و در نتيجه، بر اساس يك سپرده بالا و قدرتمند، ميتوانيم اميدوار باشيم خللي به ارتباط مورد نظر ما وارد نشود.
قابل اعتماد بودن
خوب گوش دادن و همدلي و دوستي و ارزش قائل شدن براي ديگران و قابل اعتماد بودن، از رموز موفقيت يك ارتباط به حساب ميآيد.
دستيابي به اين عامل مهم و جلب اعتماد در يك ارتباط، بسيار ساده و دستيافتني است. بايد سعي كنيم «خود» واقعيمان را به ديگران نشان دهيم و ديگران را نيز، همانگونه كه هستند، بپذيريم. به همين منظور، از همان ابتداي برقراري يك ارتباط، بايد تلاش كنيم اعتماد طرف مقابل را جلب كنيم و صد البته، سعي كنيم با كساني ارتباط برقرار كنيم كه آنها هم بدون تظاهر، خود واقعيشان باشند و در جريان ارتباط، رفتاري غير واقعي نداشته باشند. جلب اعتماد و پايدار شدن يك ارتباط، به شرطي تحقق پيدا خواهد كرد كه مخاطب شما دريابد در شرايط مشكل و روزهاي سخت، در كنارش هستيد و هيچگاه، پشت او را خالي نخواهيد كرد.
كاهش اعتماد اجتماعي
جدا از روابط فرد با فرد و فرد با گروه، رابطه فرد و گروه با حكومت را ميتوان نوع ديگري از روابط اجتماعي دانست. افزايش و تقويت اين نوع رابطه، موجب بالا رفتن اعتماد ملي، تقويت همدلي و همبستگي ملي و رشد هويت ميهني انسانها خواهد شد و در مقابل، انجام دادن يا ندادن يكسري از حركتها و اقدامات از سوي حكومت، ميتواند موجب روند نزولي اعتماد اجتماعي و مدني در كشور شود؛ پديدهاي كه در دهههاي گذشته، شاهد بروز و شدت يافتن آن در كشور خودمان هستيم و شكاف و تفاوت قابل توجهي را در ميان شهروندان و زمامداران به وجود آورده است.
لزوم آگاهي به حقوق شهروندي
به ياد داشته باشيم عمل به هنجارها در سطح جامعه، فقط از طريق بيداري و آگاهي افراد جامعه و آشنايي آنان با حقوق و تكاليف شهروندي خود از سويي و شفافيت عملكرد و احساس مسووليت مسوولان از سوي ديگر، امكانپذير خواهد بود. اين در حالي است كه بر اساس نتايج به دست آمده از تحقيقات انجامشده در سالهاي اخير، با وجود آنكه ميزان گرايش همكاريجويانه در بين همه نسلها (جوان، ميانسال و بزرگسال) در حد متوسط به بالا است ولي چون شهروندان، اطمينان لازم را احساس نميكنند تمايل آنان به همكاري در انجمنها و فعاليتهاي داوطلبانه، در بين همه نسلها در سطح پاييني قرار دارد و از سوي ديگر نيز، اعتماد چنداني به سازمانها، شوراها و احزاب سياسي ندارند تا با حضور موثر و فعاليت در اين مراكز، موجب تقويت و رونق آنان شوند.
به همين دليل، ضرورت دارد سياستگذاران و برنامهريزان كلان كشور، با توجه به گسست موجود در ارتباط مردم با حكومت، ضمن بررسي و تحقيق عوامل بروز چنين شرايطي، تلاش نمايند با برنامهريزي و سياستگذاريهاي مناسب و انجام مجموعه اقدامات مناسب و لازم، «خط ربط» شهروندان و زمامداران را تقويت و تحكيم نمايند.