تاثير جنگ اوكراين بر نظام بينالملل
روحالله سوري
به نظر ميرسد بتوان تا حدود زيادي با اين گزاره كه تجاوز روسيه به اوكراين قادر به ايجاد تغييراتي در نظم امنيتي اروپاست، موافق بود. به هر حال تا همين اكنون كه حدود دو ماه از آغاز جنگ در اوكراين ميگذرد نشانههايي از اين تغييرات بر ما آشكار شده است. اينكه اين تغييرات تا چه حد پايدار خواهند ماند يا اينكه در آينده با تغييرات ديگري جايگزين خواهند شد يا خير، به ميزان فزايندهاي به نتيجه نهايي جنگ وابستگي خواهد داشت. مهمترين تغييراتي را كه تاكنون تحت تاثير جنگ روسيه عليه اوكراين شاهد هستيم ميتوان در دو سطح اروپا و سطح گستردهتر نظام بينالملل مورد بررسي قرار داد. البته با توجه به اهميت منطقه خاورميانه براي ما به عنوان منطقهاي كه در آن زيست ميكنيم در يادداشت پيش رو سعي شده تاثيرات جنگ اوكراين در اين منطقه نيز مورد بحث قرار گيرد.
الف- اروپا؛ تقويت ناتو يا حركت به سمت استقلال دفاعي
اينكه به دليل وقوع جنگ در اروپا شاهد اثرگذاري بيشتر جنگ بر اين منطقه نسبت به ديگر مناطق باشيم امري كاملا طبيعي است. به هر حال هنوز هم جغرافيا فاكتور مهمي در ميزان و دامنه تاثيرگذاري بحرانها به حساب ميآيد و از اين رو به خاطر قرار داشتن اوكراين در داخل اروپا، اثرات اين جنگ از بحران پناهندگان گرفته تا احتمال گسترش جنگ به خارج از مرزهاي اوكراين، بيش از همه متوجه كشورهاي اروپايي خواهد بود. اما مسالهاي كه بر كسي پوشيده نيست، اين است كه بدون شك هر گونه تغيير در نظم سياسي و امنيتي اروپا به دلايلي همچون اهميت تحولات اين قاره و همچنين وابستگي ميان مناطق مختلف، از پتانسيل لازم براي تاثيرگذاري بر نظم بينالملل برخوردار خواهد بود. در همين راستا مهمترين تاثير جنگ اوكراين در اروپا را بايد افزايش هماهنگي و وحدت رويه اروپا در مقابله با تهديد روسيه درنظر گرفت. كشورهاي اروپايي به فاصله كمي از آغاز تجاوز روسيه عليه اوكراين به اقدامات هماهنگ و بيسابقهاي عليه روسيه دست زدند كه نتيجه چنين هماهنگي تا حال حاضر ايجاد حجم فوقالعادهاي از تحريمهاي ديپلماتيك و اقتصادي عليه روسيه و همچنين كمكهاي نظامي و اقتصادي قابل توجه به اوكراين بوده است. برخلاف برخي انتقادها نسبت به بيتاثير بودن تحريمها، زمانبر بودن اثرگذاري آنها يا تحريم نشدن نفت و گاز روسيه و همچنين عدم توجه اروپا و امريكا به خواستههاي زلنسكي براي ايجاد منطقه پرواز ممنوع، بررسي مجموعه اقدامات غرب نشان ميدهد كه اروپا و امريكا تلاش دارند با لحاظ نمودن نهايت احتياط و دورانديشي، خود را به نحوي موثر درگير جنگ اوكراين كنند بدون اينكه اين درگير شدن منجر به ايجاد شرايطي شود كه غرب را مستقيما رو در روي روسيه قرار دهد. موضوع ديگري كه در رابطه با تاثير جنگ اوكراين بر اروپا ميتوان مورد اشاره قرار داد، آينده ناتو در قاره سبز است. به نظر ميرسد در رابطه با ناتو نتيجه فوري اقدام نظامي روسيه را بايد تقويت جايگاه اين سازمان در ميان كشورهاي اروپايي عنوان كرد. اين مساله به ويژه از اين لحاظ اهميت دارد كه توجه داشته باشيم طي سالهاي گذشته عملكرد ناتو در زمينه تداوم سياست دفاع جمعي اين سازمان در ميان برخي كشورهاي اروپايي مثل فرانسه با انتقاداتي مواجه بوده و امانوئل مكرون از مرگ مغزي ناتو سخن گفته است. بخش مهمي از انتقاد مكرون به رفتارهاي امريكاي ترامپ برميگشت و اينكه از نگاه وي چنين رفتارهايي به ويژه در رابطه با خروج امريكا از سوريه و عمليات نظامي تركيه در اين كشور بايد مبنايي براي همكاري بيشتر اروپاييان در امور نظامي و استقلال عمل بيشتر در برابر امريكا به وجود آورد. به هر حال اينكه آيا تهاجم نظامي روسيه عليه يك كشور اروپايي نگاهها در اروپا را بيشتر به سمت تقويت ناتو و همراهي بيشتر با آن متمايل خواهد كرد يا باعث تقويت انگيزههاي موجود در رابطه با استقلال عمل دفاعي اروپا در برابر امريكا خواهد شد، احتمالا نيازمند گذر بيشتر زمان است. البته آنچه تاكنون شاهد هستم هماهنگي و تقويت بيشتر ناتو در اروپاست تا رفتن به سمت استقلال عمل دفاعي، هر چند كه شايد در آينده اروپاييها بتوانند به تعادل و سنتزي ميان اين دو ايده دست پيدا كنند اما به هر حال تاكنون نتيجه اقدام روسيه برخلاف آنچه كرملين به عنوان هدف براي خود برگزيده نه ايجاد نگراني و محتاط نمودن كشورهاي اروپايي غيرعضو ناتو براي عضويت در اين سازمان كه افزايش تلاشها براي پيوستن هرچه سريعتر به اين سازمان امنيتي است.
ب- نظام بينالملل؛ روسيه ضعيف و چين قدرتمند
در سطح نظام بينالملل مهمترين تاثير تجاوز روسيه به اوكراين را بايد تضعيف اقتصاد روسيه، تبديل شدن اين كشور به يك قدرت درجه دوم، خروج روسيه از باشگاه قدرتهاي بزرگ و كاسته شدن از سطح همكاريهاي ميان غرب و روسيه عنوان كرد. اگر انگيزه اصلي پوتين از حمله به اوكراين را تلاش براي تحميل قدرت روسيه و وادار كردن غرب به پذيرش اين كشور در جمع قدرتهاي بزرگ درنظر بگيريم به نظر ميرسد كه ورود روسيه به خاك اوكراين نتايجي كاملا مغاير با اين هدف پوتين ايجاد كرده باشد. تاثير مهم ديگر اين جنگ را بايد در رابطه با چين جستوجو كرد. تحت تاثير اقدام هماهنگ كشورهاي غربي عليه روسيه، احتمال بروز رفتار مشابه از سوي چين در قبال تايوان در كوتاهمدت را بايد موضوعي با درجه احتمال وقوع پايين درنظر گرفت. البته ميتوان انتظار داشت كه چين بيش از گذشته به افزايش قدرت نظامي خود در سطوح استراتژيكي همچون توان موشكي، هوش مصنوعي، قدرت دريايي و اتمي متمايل شود.
ج- خاورميانه؛ تجديدنظر در روابط با روسيه يا ادامه همكاري
موضوع آينده رابطه كشورهاي خاورميانه با روسيه ازجمله مباحث تاثيرپذير از جنگ اوكراين است. تا پيش از حمله نظامي روسيه، كشورهاي عربي و اسراييل تحت تاثير ادراك مشترك در رابطه با رويكرد ايالات متحده در خاورميانه، گسترش روابط با روسيه را در اولويت سياست خارجي خود قرار داده بودند اما اكنون پس از حمله روسيه به اوكراين مشخص نيست كه آينده اين روابط در چه جهتي پيش خواهد رفت هر چند بالا گرفتن اختلافات ميان روسيه و اسراييل بر سر اوكراين دلالت بر اين امر دارد كه اين جنگ قادر به ايجاد تنش بين روسيه و متحدان خاورميانهاي آن خواهد بود.
به نظر ميآيد كه آينده رابطه كشورهاي خاورميانه با روسيه به شدت متاثر از موضوعات زير باشد:
1- شكست يا موفقيت روسيه در جنگ با اوكراين
2- سرنوشت مذاكرات هستهاي و رويكرد دو كشور روسيه و امريكا در قبال برنامه هستهاي ايران
3- نوع رابطه امريكا با كشورهاي عربي و اسراييل درخصوص نگرانيهاي آنها در رابطه با ايران
شكست روسيه و دست نيافتن به اهداف اصلي خود در جنگ با اوكراين از طريق تبديل نمودن اين كشور به يك قدرت درجه دوم با اقتصادي به مراتب ضعيفتر از آنچه اكنون ميبينيم كشورهاي خاورميانه را به تجديدنظر در روابط خود با اين كشور به عنوان يك نيروي متعادلكننده در مقابل امريكا وادار خواهد كرد. از طرفي ديگر چنانچه روسيه به انگيزههايي همچون تحت فشار گذاشتن امريكا در خاورميانه، ايران را به افزايش فعاليتهاي خود در منطقه راغب كند يا به سمت كاستن از همكاري خود با غرب بر سر موضوع هستهاي ايران متمايل شود به احتمال زياد بايد شاهد روي گرداندن كشورهاي عربي و اسراييل از روسيه و رجوع دوباره آنها به سمت امريكا باشيم. اين مساله البته همانطور كه اخيرا شاهد حضور امريكا در نشست شش جانبه اسراييل بوديم به شدت تحت تاثير ميزان علاقه و تلاش امريكا براي پاسخگويي به خواستها و نگرانيهاي اين كشورها در قبال ايران قرار دارد.