زيستن با قرآن
سيد حسن اسلامي اردكاني
ايام نوروز امسال براي يك كار پژوهشي يكبار همه قرآن را خواندم. بارها قرآن را خوانده بودم و هر بار به هدفي. هر بار كه قرآن را خواندم بيشتر متوجه تفاوت سطح آيات آن شدم. گرچه همه قرآن براي مسلمانان اعتباري يكسان دارد، با اين حال، سطح و قوت و تاثير آنها متفاوت است. براي همين از قديم كساني، آياتي يا سورههايي از قرآن را برتر از ديگر آيات و سورهها ميدانستند. اما اين برتري و اهميت تابع نظرگاه و منظر آن افراد بوده است. گويي قرآنْ خوانِ گستردهاي است كه در آن انواع خوردنيهاي چشمنواز و جانپرور چيده شده و هر كس متناسب با سليقه يا نياز خود از آن بر ميگيرد و ميخورد. شخص پيامبر اكرم(ص) نيز برخي آيات يا سورهها را برتر ميشمرد تا جايي كه، طبق رواياتي، سوره يس را «قلب قرآن» ميشمرد. كساني گامي فراتر برداشتند و كوشيدند آنچه را گزينه و عصاره قرآن ميدانند در كتابي گردآورند مانند غزالي كه كتاب جواهرالقرآن را نوشت. با يك مرور ساده اين تفاوت سطح آشكار ميشود. براي نمونه، برخي آيات بيانگر مسائل عبادي و شيوه نماز خواندن يا روزه گرفتن هستند؛ آيات ديگري به مسائل حقوقي و تنظيم قراردادها اشاره ميكنند؛ پارهاي داستانهاي پيامبران گذشته را نقل ميكنند؛ برخي به مسائل جدلي و شيوه مواجهه با پيروان ديگر اديان ميپردازند. پارهاي آيات استدلالهاي فشردهاي براي اثبات توحيد پيش ميكشند و برخي ما را به تأمل در جهان بيرون يا جهان درون دعوت ميكنند. آياتي به سير آفاق و پارهاي به سير انفس ميخوانند. بعضي آيات اوصاف بهشت را بر ميشمارند و برخي تصاوير ترسناكي از دوزخ به دست ميدهند. همه اين آيات به كار كساني ميآيند. براي مثال، فقيهان عمدتا در پي آيات حقوقي و فقهي و متكلمان شيفته آيات كلامي هستند. كساني كه در پي بهشتند آياتي را يكسره تلاوت ميكنند و ديگراني كه نگران جهنم، آيات ديگري را. اما آن را كه «نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است»، با قرآن چه كار؟ با اين همه، اين خوانِ الهي براي جانهاي آزادهاي كه ترسان از دوزخ و سودايي بهشت نيستند نيز طعامي دلپذير دارد؛ آموزههاي وجودي و اخلاقي. برخي آيات قرآن كريم فارغ از محاسبات و معادلات حقوقي و خردهبيني كلامي، نكاتي را درباره سرشت انسان و شيوه زيست او پيش ميكشند. ميتوان آنها را آيات وجودي يا اگزيستانسياليستي قرآن دانست. اين آيات مستقيما حكمي اخلاقي در خود ندارند، اما دعوتي به شمار ميروند براي نوعي اخلاقورزي مانند اين آيه شريفه «لقد جئتمونا فرادي، كما خلقناكم اول مره؛ به تنهايي نزدمان آمديد، همانگونه كه نخستينبار شما را آفريديم.» اين آيه به سادگي بر مسووليت فردي تاكيد ميكند و ما را از هر گونه خودفريبي و دست به دامان ساختارهاي اجتماعي شدن باز ميدارد. اين آيه تاكيد ميكند كه ما تنها زاده ميشويم، تنها ميميريم و تنها محاسبه ميشويم. هيچكس، هيچكس اين كارها را جاي ما انجام نخواهد داد.از اين دست آيات كه بگذريم، برخي آيات به صراحت و روشني آموزههاي اخلاقي خاصي را تعليم داده و ما را از توهمات گوناگون نجات ميدهند. يكي از آموزههاي محوري اخلاق قرآني آن است كه اصولا اخلاقي بودن و اخلاقي زيستن، ناظر به رفتار ما در قبال ديگران نيست، فراتر از آن نوعي رفتار با خويشتن است «إن احسنتم، احسنتم لانفسكم و إن اسأتم فلها؛ اگر خوبي كنيد، به خودتان خوبي كردهايد و اگر بدي كنيد به خودتان.» اخلاق يعني شيوه تعامل با خويشتنِ خويش. اين آموزه به زبان ديگري بر اين انديشه اخلاق فضيلت تاكيد ميكند كه «فضيلت پاداش خويش است.» خوب بودن و اخلاقي زيستن، منت گذاشتن بر خدا يا ديگران نيست، نوعي لطف كردن در حق خود است. اين آيات بر فراز زمان و مكانْ در ابديتي پهناور چون الماسهاي تراشيده ميدرخشند و با هر بار خواندن جان ما را پرورش ميدهند. اميدوارم در فرصتي براي خودم «قلب» قرآني از اين آيات فراهم كنم و با ديگران در ميان بگذارم.