آيا جليقه زردهاي فرانسه كمونيست هستند؟ ما چه هستيم؟
فريدون مجلسي
چند سالي ميشود كه سر و كله تظاهرات جليقه زردها در فرانسه پيدا شده و گاهي به شانزهليزه و فروشگاههاي لوكس جانبي آن هم رسيده و به خشونت هم گراييده است. در واقع موقعيت ويژه فرانسه در دو قرن گذشته و بهرهمندي از سلطه بر سرزمينهاي بسيار بزرگتر از خاك فرانسه در قارههاي ديگر ثروت و رفاهي را افزون بر علم و صنعت و فرهنگ و توليدات داخلي براي آن ملت به ارمغان آورده است. اين كاملا برعكس كشورهايي مانند شوروي سابق است كه ثروت داخلي را صرف جنگهاي فرسايشي و هزينههاي توسعهطلبانه ايدئولوژيك در خارج كردهاند و فقر و مسكنت رهاوردشان براي مردمان خودشان بوده است.
فرانسويان، همچون ديگر همتايان اروپايي خود، اين رفاه ممتد ناشي از سلطه سرزميني و سپس سلطه سياسي و اقتصادي بر ديگر نقاط جهان را تدريجا امري طبيعي و روند متعارف زندگي داخلي و بينالمللي انگاشته و دولتهايشان براي خود حق و مزيتي طبيعي در داوري و تصميمگيري براي ديگران قائل بودهاند، از اينرو بهرهمندي از مزاياي ويژه همچون حق وتو در شوراي امنيت سازمان ملل را نيز امري طبيعي و بيچون و چرا انگاشتهاند. غافل از اينكه شرايط جهان، دستكم طبق قانون ظروف مرتبطه، جوامع مشابه و رقابتهايي ميآفريند كه آن پندارهاي اربابانه را تغيير ميدهد. اگر خودشان نيروي هستهاي هستند، نميتوانند به اين منطق استناد كنند كه چون ما فرانسوي هستيم، عاقلتر هستيم و نسبت به ديگران كنترل بيشتري بر رفتار و تصميمات خود داريم؛ سپس همچون روسيه در رويارويي با اوكراين، با استناد به قدرت ظاهرا بازدارنده هستهاي انتظار داشته باشند كسي بازدارنده آنها نباشد!
در واقع منظور از تغيير وضع پديد آمدن روزافزون رقبايي در عرصه جهاني است كه نه تنها بازارهاي صادراتي انحصاري كشورهايي مانند فرانسه و غرب صنعتي را از حالت پيشين خارج ميكند، بلكه ديگران را به رقبايي در عرصه جهاني تبديل ميكند. بازارهاي عظيم چين و هند و اندونزي و جنوب شرقي آسيا و برزيل خودشان به رقباي صادركننده تبديل ميشوند. به عبارت ديگر كشوري مانند فرانسه نيز تدريجا به كشوري «عادي» در ميان كشورهاي جهان تبديل و مزاياي ويژه پيشين از دستش خارج ميشود. اين در شرايطي است كه چنين كشوري ميخواهد به سازمان و تشريفات دستگاه پرهزينه ابرقدرتي هرچند درجه دو ادامه دهد. فرانسه هنوز از امكانات توليدي و صنعتي بسيار خوبي برخوردار است، اما رقابت جهاني از يكسو و توسعه توقعات شهروندان، خصوصا كشاورزان كه خواهان بهرهمندي از سطح زندگي و رفاه همگنان شهري خود هستند، بالا رفته و درآمدهاي دولتي و مالياتي پاسخگوي حفظ آن استانداردها نيست. جنبش جليقه زردها از اعتراضات كشاورزاني آغاز شد كه با برقراري ارتباطاتي در شبكههاي اجتماعي مجازي اعتراضات خود را سوار بر تراكتورها و با راهبندانها نشان دادند و اعتراضاتشان را به درون شهرها كشاندند. آنان به گران شدن بهاي سوخت و انرژي و مشكلات تامين امكانات زندگي متعارف شهري و بهرهمندي از تعطيلات اعتراض دارند، ظاهرا از ايدئولوژي خاصي پيروي نميكنند. بررسيها حكايت از وجود عناصري با تمايلات ليبرال، ماركسيست، آنارشيست؛ عدالتخواه و غيره در ميان آنها داشته كه فعالاني در هر گروه را به خود جذب كرده است.
با پديد آمدن دو ساله كرونا وقفهاي نسبي در فعاليت آنان رخ داد. با فروكش حرارت كرونا، بار ديگر انتخابات اخير رياستجمهوري در فرانسه جليقه زردها را به ميدان آورده است. اعتراض اصلي كه رنگ سياسي دارد، اين است كه بار ديگر فرانسويها ناچار به گزينش ميان امانوئل مكرون ليبرال و خانم لوپن ناسيوناليست دست راستي شدهاند. فرانسه كه همواره ميدان مبارزه سوسيال دموكراتها و سوسياليستها بود، اكنون به رقابت ميان دو گره در سمت راست مركز محدود شده است. البته شمار زياد كانديداها مانع از آن شد كه گروههاي چپ بتوانند با نوعي ائتلاف وارد مبارزه نهايي شوند. اما اكنون جليقه زردها به اين روند دموكراسي چه اعتراضي دارند؟ آيا جامعه بايد به اراده آنان كه اقليتي پرصدا هستند تن دهد؟ چه راهحلي پيشنهاد ميكند؟ اعتراض به تنهايي راهحل نيست. خودشان هم داراي حزب و گروه آرمان مشتركي نيستند! خب، ميخواستند حزبي تشكيل دهند!