ادامه از صفحه اول
رونمايي از بانيان وضع موجود
اما نه تنها از اين ظرفيت براي توسعه و آباداني كشور بهره برده نشد، بلكه رفتارهاي اشتباه در آن زمان ريشه بسياري از مشكلات سالهاي آتي را شكل داد. اگر در آن زمان درست تدبير ميشد، امروز ايران نگران اين نبود كه كره جنوبي آيا 7ميليارد دلار ايران را آزاد ميكند يا نه؟ سوءمديريتهايي كه در دهه 80 شكل گرفت، ريشه بسياري از مشكلات امروز كشور است. اتفاقا جرياني اين سوءمديريتها در سالهاي 84تا 92 را شكل داده است كه امروز نيز سكان هدايت ساختار اجرايي و مجلس را به دست گرفته است. در دهه گذشته و دهه 90 نيز مسائل كشور به دليل سوءمديريتهاي قبلي، آسيبپذيرتر شد. روز و روزگاري در اين كشور رييسجمهوري وجود داشت كه قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد را در حكم كاغذ پاره فرض ميكرد، اين نوع تفكر باعث شد تا ايران ذيل شديدترين تحريمهاي ممكن تاريخي قرار بگيرد. تحريمهايي كه دولت روحاني تلاش كرد تا بخشي از زنجيره آن را قطع كند، اما در همان زمان نيز رفتارهاي تند و افراطي برخي جريانات باعث شد تا برجام با مشكلاتي مواجه شود و امكان بهرهبرداري حداكثري از آن ممكن نشود. در همين ماههاي اخير سوءمديريتهاي دولت در عدم واردات برنج، قيمت برنج را از 30هزار تومان به 100هزار تومان رسانده است. يا بهرغم اينكه بر اساس گزارش وزارت بهداشت، حدود 90 درصد داروها در داخل توليد ميشود و تنها 10درصد نياز كشور به واردات داروهاي خارجي است، در چند هفته اخير با اعلام حذف ارز 4200 توماني نرخ داروها در كشور چندين برابر شده است. بنابراين در تحليل چرايي بروز مشكلات نميتوان همه بار مشكلات را به گردن يك جناح انداخت؛ جناحي كه اتفاقا بيشترين تدابير را براي حل مشكلات كشور اتخاذ كرده است. هم در دولت اصلاحات و هم دولت اعتدال، گامهاي بلندي براي بهبود وضعيت برداشته شد. در بيان دقيق چرايي بروز مشكلات بايد گفت كه اوج بيتدبيريها در دهه 80 خورشيدي رخ داده است كه منجر به اتلاف بيش از 700ميليارد دلار درآمدهاي نفتي شد. بيتدبيريهايي كه باعث ظهور تحريمهاي شديد عليه ايران شد. فراموش نبايد كرد كه كرونا نيز در سالهاي اخير باعث شد تا رشد اقتصاد جهاني منفي شود. فقط نرخ بيكاري در امريكا دو رقمي و رشد اقتصادي در اين كشور منفي شد. طبيعي است كه بخشي از مشكلات اقتصادي در زمان دولت قبلي (جدا از تحريمها) به دليل كروناست. شما ببينيد، روسيه 2ماه است كه درگير تحريمها شده اما اقتصاد ايران با نزول شديد شاخصها مواجه شده است. بنابراين در تشريح ريشه بروز مشكلات اقتصادي كشور اگر قرار باشد، جرياني پاسخگو باشد، جرياني بايد پاسخگو باشد كه در زمان دولت قبل، برجام را متعفن، زيان محض و... ميدانستند، اما همين امروز به دنبال احياي همان برجام هستند. اگر اين جريانات دلواپس اجازه ميدادند در ارديبهشت ماه 1400 كه دولت آماده انعقاد توافق بود، برجام احيا شود، ايران امروز بيش از يكسال بود كه ميتوانست نفت خود را به صورت عادي بفروشد. اگر ايران طي 6الي 7ماه گذشته ميتوانست نفت خود را بالاي 100دلار بفروشد، ماهانه بيش از 7.5ميليارد دلار درآمد ارزي داشت. در آن صورت نياز نبود تا براي احياي 7ميليارد دلار طلب خود از كره جنوبي بخواهد به توصيه مدير مسوول روزنامه كيهان عمل كند و تنگه هرمز را ببندد. بنابراين ايران در حوزه مديريت و تصميمسازيها، اشتباهات راهبردي فراواني داشته كه ريشه مشكلات را نيز همين اشتباهات شكل داده است. اگر قرار باشد بانيان وضع موجود به درستي شناسايي شوند، فراتر از دهه 90 بايد نور به دهه 80 تابانده شود تا مشخص شود چه افراد و جرياناتي عامل قطعنامههاي متعدد عليه كشور بودند. چه كساني شعار ميدادند كه قطعنامه هيچ تاثيري ندارد. اين افراد و جريانات بانيان مشكلات موجود كشور هستند.
رتبهبندي معلمان قرباني شكاف صف و ستاد
بنابراين طرح رتبهبندي كه با گره خوردن به معيشت معلم از مسير اهداف و فلسفه خود دور شده بود حالا مانند بسياري از طرحهاي آموزش و پرورش به دليل تدوين يك آييننامه ناكارآمد قرباني شكاف صف و ستاد در آموزش و پرورش ميشود و بيترديد به سرانجام بسياري از طرحها دچار خواهد شد كه خروجي آن به كارآمدي نظام آموزشي نخواهد انجاميد. شكاف صف و ستاد كه متاسفانه شكاف ميان دوپنجم نيروهاي ستادي در وزارتخانه و 32 اداره كل و بيش از 700 منطقه آموزش و پرورش است با سهپنجم نيروها كه در مدرسه مستقر هستند يكي از مهمترين دلايل ناكارآمدي نظام آموزشي ما است چرا كه نيروهاي صف به نيروهاي ستاد اعتماد ندارد و نيروهاي ستاد با واقعيتهاي صف آشنا نيستند يا در طرحها و برنامهها و تصميمگيريها و تصميمسازي به آن توجه ندارند لذا تا زماني كه اين شكاف و اين بيگانگي و بياعتمادي و تمركز وجود داشته باشد اميدي به كارآمدي نميتوان داشت و اگر الان رتبهبندي معلمان قرباني اين شكاف شده است سالها است كه كودكان و نوجوانان قرباني اين ناكارآمدي شدهاند.
وظايف ذاتي رسانه
از كوه تيراژهاي بالا به پايين غلتيدهاند ناشي از همان تندرويهاي قوه قضاييه و حتي هيات نظارت بر مطبوعات بود كه دو بال فشار بر مطبوعات بودند. خوشبختانه از سال 92 و تشكيل دولت روحاني فضا براي مطبوعات و كل رسانهها اندكي گشوده شد و قوه قضاييه در زمان آقاي محسنياژهاي پوستاندازي كرد و اين پيامها به رسانهها رسيده است كه اندك اندك ميتوانند به وظايف ذاتي خود عمل كنند. به همين دليل است كه گزارشهاي تحقيقي درباره مسائل و مشكلات كشور در برخي مطبوعات ديده ميشوند و حتي برخي كجرويها و فسادها به تفصيل منتشر ميشوند شايد اگر اين روند ادامه يابد مطبوعات ما بتوانند سر خود را بلند كنند. البته اگر مسوول كجرو و خطاكار و فاسد ديگر قدرت نفوذ در احكام دادگاهها و فشار بر مطبوعات را نداشته باشد.