تبعيض امنيتي و امنيت سوگيرانه طالباني
نوذر شفيعي
عمليات تروريستي كه در طول يك هفته گذشته در افغانستان رخ داده، ناشي از دو اشكال امنيتي در افغانستان است. بخشي از اين ضعف امنيتي به ناتواني طالبان در تامين امنيت برميگردد و بخشي ديگر از آن بيميلي اين گروه در تامين امنيت بخشهايي از جامعه و تامين امنيت تبعيضآميز و سوگيرانه است. اظهارنظرهايي كه طالبان درخصوص توانايي ايجاد امنيت در افغانستان بيان ميكردند، پيش از اين بود كه عملا مسوول تامين امنيت باشند و سعي ميكردند نوعي اميدواري در ميان مردم افغانستان ايجاد كرده تا آنها را با خود همراه كنند. اين اظهارنظرها و شعارها بعد از اينكه قدرت را كسب كردند تا مدتي در دستور كار سران طالبان قرار داشت، اما الان واقعيتهاي افغانستان چيز ديگري را نشان ميدهد. با قدرت گرفتن طالبان اتفاق مهمي در حوزه امنيت افغانستان رخ نداده است، حتي در دوره اشرف غني امنيت در افغانستان به مراتب بالاتر بود. در دوره پيشين هم وضع امنيت بهتر بود، هم اوضاع اقتصادي مناسبتر بود و هم تعامل افغانستان با جامعه جهاني بيشتر بود. طالبان اكنون بايد به اين نتيجه برسند كه خيلي ميان گروهي كه به عنوان يك گروه شورشي فعاليت ميكرد با گروهي كه الان با كسب قدرت مسووليت يك جامعه را برعهده گرفته است، تفاوت وجود دارد. طالبان همچنين پي ميبرند كه بين ذهنيت و عينيت تفاوت وجود دارد، بين آنچه حدس ميزدند به معناي تامين امنيت باشد با آنچه در عمل با آن مواجه هستند، فرق وجود دارد.
علت وقوع اين حوادث تروريستي گسترده در افغانستاني كه زير حاكميت طالبان است، دو چيز ميتواند باشد؛ نخست ناتواني طالبان در تامين امنيت است كه بخشي از اين واقعيت به گستره تهديد و نوع تهديد در افغانستان برميگردد. از لحاظ نوع تهديد، تهديدهايي كه اين روزها در افغانستان وجود دارد تهديدهاي گروهمحور و حتي فردمحور است كه جزو تهديدهاي نوظهور تلقي ميشوند و اساسا شناسايي آن دشوار است. اين تهديدها همچنين در پهنه افغانستان رخ ميدهد، يعني هر شهر، هر روستا، هر محله، مدرسه و مسجدي در افغانستان ميتواند هدف اين حملات قرار گيرد. اين گستره و نوع تهديد باعث ناتواني طالبان در كنترل و واكنش به تهديدها ميشود.
علت دوم اين است كه امنيت در ذيل قلمرو طالبان، امنيت هوشمند است. طالبان جايي را كه قصد داشته باشد امنيت آن را تامين كند، تامين ميكند و جايي را كه نخواهد امنيت آن را تامين كند، رها ميكند. عملا نوعي تبعيض در تامين امنيت قائل هستند. طالبان در جايي كه ميتواند امنيت را تامين كند و نميكند به اين دليل است كه از نظر آنها امنيت در افغانستان جهتدار، سوگيرانه، تبعيضآميز، هدفدار و هوشمند است. خود طالبان هم به اين چرخه ناامني دامن ميزند. عمدتا شاهد هستيم كه مسووليت عمليات تروريستي در افغانستان را داعش برعهده ميگيرد. خود اين داعش تا ديروز يا در كنار طالبان بود يا اينكه مستقيما با طالبان براي سلطه سرزميني مبارزه ميكرد. طالبان خواهناخواه فرد به فرد اعضاي اين گروه و دامنه قلمروي فعاليت آنها را ميشناسد و با تاكتيكها و تكنيكهاي عملياتي آنها به خوبي آشنايي دارد. سركوب و مهار داعش توسط طالبان كار چندان پيچيدهاي نيست. اما چرا طالبان اين كار را انجام نميدهد؟ آيا در طول ۹ ماهي كه طالبان قدرت را در افغانستان دراختيار گرفته است، شنيدهايم كه برخوردي جدي توسط طالبان عليه داعش صورت بگيرد؟
طالبان و داعش بهرغم اختلافنظرهايي كه دارند، در بعضي نقاط منافعشان به هم نزديك ميشود. اشتراك منافع طالبان و داعش مربوط به اقوام و مذاهب خاص در افغانستان است.
پيامد اين روندها در افغانستان براي طالبان مطلوب نيست. وقتي طالبان به عنوان يك قدرت مركزي نتواند امنيت شهروندان را تامين كند، عملا شهروندان به دليل نااميدي از تامين امنيتشان توسط دولت به سمت سياست خودياري حركت ميكنند و ناچار ميشوند خودشان به سمت مسلح شدن براي دفاع از امنيت خودشان حركت كنند. با توجه به اينكه افغانستان يك جامعه چندقومي است و اگر قرار باشد هرگروه قومي براي تامين امنيت خودش به اسلحه متوسل شود، به اين معنا خواهد بود كه حاكميت طالبان نه مشروعيت دارد و نه معنا پيدا ميكند.