از طالب جز تهديد برنميخيزد
عبدالمحمد طاهري
انديشه ايدئولوژيك طالبان، اساسا با شيعه ضديت تام و تمام دارد. اين ضديت پيش از تشكيل طالبان هم در ريشههاي قومي و عقيدتي اين گروه وجود داشت، در دوران اشغال افغانستان و حكومتهاي حامد كرزي و اشرف غني مشهود بود و هنوز هم ادامه دارد. براي طالبان تفاوتي نميكند؛ چه هزارهها، چه اسماعيليه و چه شيعه جعفري، دشمن محسوب ميشوند. علاوه بر اين اگر نزديكي صوري هم به بهانه حضور فيزيكي امريكاييها در منطقه قابل تصور بود، امريكاييها به دنبال اين بودند كه هرگز شكلي از همبستگي و همكاري ميان دو طرف شكل نگيرد و عليه آن توطئه ميكردند و ميكنند. حتي اگر تصور كنيم كه به دليل دشمن مشترك ميان جمهوري اسلامي ايران و طالبان همكاري هم وجود داشت، من تاكيد ميكنم كه ايران و طالبان به لحاظ ايدئولوژيك به هيچوجه هيچ شباهتي با يكديگر ندارند.
اين خشونت، تخاصم و ضديت با شيعيان در طول دهههاي گذشته به شكل مشهود جريان داشته است. من در دوران ماموريتم در افغانستان بارها به چشم خودم در غرب كابل شاهد فقر و تنگدستي شيعيان بودم. نابودي هزارهها و نابودي شيعيان به اعتقاد من يك جريان نظاممند و حسابشده نسلكشي است. طالبان از زمان شكلگيريشان، شيعيان را از بسياري از مناطق بومي خود راندهاند. در مناطقي مانند بند امير، باميان و ميدان وردك، جمعيتهاي بزرگي از شيعيان حضور دارند. طالبان در نقاطي كه توانستهاند شيعيان را كوچ بدهند، آنها را كوچ دادهاند؛ در نقاطي كه توانستهاند رعب و وحشت ايجاد كنند، به قتل عام شيعيان اقدام كردهاند كه مركز اين اقدامات عمدتا در غرب كابل بود كه از گذشته تاكنون كشتار نظاممند شيعيان در آن جريان دارد.
اتفاق جديدي كه رخ داده اين است كه ما شاهد حملات تازهاي به جريانهاي تصوف اهل سنت هستيم. جريانهاي تصوف به لحاظ عقيدتي شباهتهايي با شيعيان دارند و حالا ما براي نخستينبار شاهديم كه اين جمعيت اهل سنت هم مورد حملات تروريستي قرار گرفتهاند. نزديك به ۵۰ نفر از اين صوفيان در انفجار هفته گذشته كشته شدند.
در طول يك هفته گذشته فقط براساس آمار اعلام شده دستكم ۱۰۰ شهروند افغانستان در عملياتهاي تروريستي جان باختهاند كه به احتمال زياد آمار واقعي كشتهشدگان بسيار بيشتر از اين است. بعيد ميدانم كه با اين شرايط حكومت طالبان در اين دوره چندان دوام بياورد. امروز در ۳۱ ولايت افغانستان گروههاي مقاومت مسلح شكل گرفتهاند كه البته هنوز تحت يك رهبري واحد و تفكر نظاممند قرار ندارند و به صورت چندپارچه عمل ميكنند. هر ولايتي در حال حاضر در حال مسلح كردن بخشي از نيروهاي خود در مقابل حكومت طالبان است تا در مقابل وضع موجود ايستادگي كند.
مجموعه اين عوامل نشانگر يك موضوع است كه من همواره به آن اشاره كردهام. ما در منطقه و به ويژه مردم افغانستان قرباني سياستهاي غلط امريكاييها هستيم. من بارها تكرار كردهام كه برنده توافق امريكا با طالبان به شكل ظاهري طالبان بود، اما بازنده قطعي و اصلي اين توافق مردم مظلوم افغانستان بودند. مردم افغانستان قرباني بدعهدي امريكاييها چه در آغاز گفتوگوها و چه در پايان آن بودند. چيزي كه طبيعتا از اين توافق عايد مردم منطقه شد، ناامني بود. در دامان حكومت طالبان تمامي فرق و گروههايي كه اسلحه به دست هستند و خونينترين جنايتها را انجام دادهاند، در سراسر افغانستان آزادي عمل دارند. همين الان هم دولت مركزي طالبان مانند دولتهاي پيشين از جمله حامد كرزي و اشرف غني، در بخشهايي از افغانستان اساسا اقتدار ندارد. اختلافات داخلي ميان طالبان يكي از دلايلي است كه باعث ميشود طالبان در نقاط مختلف دچار مشكل شود. بدون ترديد امريكاييها هم ساكت نيستند و دست به توطئه ميزنند. تروريستهاي تكفيري در قالب داعش خراسان همچنان در افغانستان مشغول فعاليت هستند. تندروترين بخش طالبان يعني شبكه حقاني وزارت داخله و امور امنيت ملي افغانستان را برعهده دارد. درون طالبان جنگ بر سرقدرت ادامه دارد؛ طالبان چند دسته است. گروه منعطف طالبان، يعني كساني كه در دوحه با امريكا مذاكره كردند، معتقدند كه اگر ميخواهند حكومتشان را ادامه بدهند بايد با دنيا كنار بيايند. اگر جناح تندرو طالبان قدرت را كاملا در اختيار بگيرد، به ناگزير بايد با داعش و داعش خراسان ائتلاف كند. امروز اين جناح وزارت كشور، امنيت داخلي و وزارت امر به معروف را در اختيار دارند و به نوعي شاهد شكل گرفتن چنين ائتلافي هستيم. از همان روزهاي ابتدايي تسلط طالبان بر كابل خبرهايي مبني بر جنگ بر سرقدرت و انشقاق در طالبان منتشر ميشد كه كاملا با واقعيت منطبق است. گروه تندرو و گروه منعطف طالبان با هم رقابت شديدي دارند. گروه منعطف طالبان تا حدي قصد دارد كه يك حكومت متعارف در كابل ايجاد كند، در حالي كه گروه تندرو براساس تفكرات سلفي خود به دنبال توسعه قدرت از افغانستان به خارج از مرزها است. شبكه حقاني كه تندروترين جناح طالبان محسوب ميشود، قصد دارد كه صدها گردان به نام افرادي از اين گروه كه عمليات انتحاري انجام دادهاند، ايجاد كند. اين جريان بسيار خطرناك است، چراكه گردانهاي انتحاري در كنار مرزها مستقر شدهاند، چه مرزهاي ايران و چه مرزهاي پاكستان. اگر سياست جمهوري اسلامي ايران به دنبال مهار طالبان نباشد، از زواياي مختلف، امنيت ملي ايران تحت تاثير قرار ميگيرد. طالبان نه تنها خودش يك تهديد جدي است، بلكه حضورش باعث باز شدن فضا براي داعش خراسان، القاعده، موساد و حضور ديگر بار امريكا در لباس تازهاي شده است. از هر زاويه كه نگاه كنيم، چيزي جز تهديد از طالبان نخواهيم ديد.