ادامه از صفحه اول
ماجراي قرائت خطبه مترو
لذا ايجاد شبكه حمل و نقل پيشرفته ضروري ميشود. در ميان سامانهها، حمل و نقل ريلي انبوه بر (مترو) به عنوان ايمنترين، ارزانترين و كارآمدترين وسيله حمل و نقل، شناخته شده كه نقشي انكارناپذير در مديريت شهري و حل مسائل زيست محيطي ناشي از ترافيك را عهدهدار است. لذا در دهه 50 خورشيدي مطالعات وضعيت حمل و نقل شهري تهران به مشاور فرانسوي واگذار و در نهايت طرح خيابان، اتوبوس، با 7 خط مترو به طول 146 كيلومتر و سامانه كامل اتوبوسراني و پاركسوارها در اطراف ايستگاههاي مترو و شبكه بزرگراهي تصويب و به همين مناسبت سال 1354 شركت راهآهن شهري تهران و حومه (مترو) تاسيس شد. پروژه در اواخر سال 56 كلنگ زده شد و تا سال 60 بعد از پيروزي انقلاب هم حدود 2300 متر از تونلهاي آن به صورت ترانشه باز (كندوپوش) ساخته شد. ولي به دليل تفكر افراطي موجود براي پروژه بزرگ اينچنيني، در سال 60 متوقف و شركت راهآهن شهري نيز منحل گرديده و در زمره تصميمات افراطي قرار گرفت. مخالفان دلايل عامهپسندي را مطرح ميكردند، از جمله، به جاي هزينه و سرمايهگذاري در تهران بايد در دوردستها و روستاها اقدام شود كه مردم به تهران و كلانشهرها مهاجرت نكنند، يا اينكه اينگونه پروژهها وابستگي فني و در نتيجه سياسي و اقتصادي به غرب ايجاد ميكند و درنهايت دليل كودكانه و غيركارشناسي كه تا آنكه فاضلاب تهران ساخته نشود امكان ساخت مترو وجود ندارد. حتي دليل عوامانهاي مانند اينكه اين همه خاك و سنگ را چگونه از زير تهران خارج كنيم و كجا ببريم را مطرح ميكردند، البته شرايط جنگي نيز به اين تصميم افراطگرايانه سرعت داد و باعث مشكلات حقوقي خارجي و داخلي نيز با مشاوران و پيمانكاران شد.
خوشبختانه اين مهم مورد توجه مجمع نمايندگان تهران به رياست آيتالله هاشميرفسنجاني رييس وقت مجلس قرار گرفت، به صورتي كه با عدم نتيجه از پيگيريها براي باز شروع ساخت مترو، اقدام به قرائت خطبه معروف به مترو و فاضلاب تهران در نمازجمعه كردند و پس از آن جان تازهاي به ساخت مترو و فاضلاب تهران دميده شد. ايشان در اوج جنگ در سال 63 فرمودند مترو و ترافيك شهر، مساله بسيار مهمي است. مردم شيراز، اصفهان، مشهد، تبريز، و جاهاي ديگر هم گوش بدهند و به فكر باشند كه در آينده دچار مشكل نشوند. حتي گفتند نظام بايد ببيند كه چه خساراتي از نبود مترو وارد ميشود و چه موهبتهايي از طريق مترو ميآيد. هر روز چند ميليون ساعت وقت مردم تلف ميشود. آلودگي هواي تهران چند برابر حد مجاز شده است. تاكيد كردند تاخير در ساخت مترو ظلم به اين ملت است. تاريخچه و داستان اين مقابله با تصميم افراطي طولاني است كه متاسفانه امكان طرح آن در مقال نيست... نهايتا با حمايتها و پيگيريهاي آيتالله هاشميرفسنجاني، بخش مهمي از متروي تهران ساخته شد و به بهرهبرداري رسيد و به كلانشهرها نيز راه يافت. هماكنون در تهران حدود 220 كيلومتر مترو و 1400 واگن و در صورت تامين تجهيزات متحرك بيشتر، امكان انجام حداقل 7 ميليون سفر در روز فراهم ميشود. متاسفانه هنوز اين سامانه حمل و نقل پويا دچار بيمهري دولتها قرار ميگيرد و اگر مجددا به تاكيدات آيتالله هاشميرفسنجاني توجه شود، در آينده 12 خط مترو به طول 450 كيلومتر با 256 ايستگاه و حداقل 6000 واگن به مردم تهران خدمترساني كرده و تعداد سفر با حمل و نقل ريلي كارآمد به 10 ميليون سفر خواهد رسيد.
فاضلاب تهران نيز با چنين مشكلاتي پنجه نرم كرد و متوقف شد و خوشبختانه با پيگيريها مجددا شروع و هماكنون رو به اتمام است. البته اگر تصفيهخانههاي 7گانه آن در اقصا نقاط تهران تكميل شود و محصول آن در همان مناطق مورد استفاده قرار گيرد از نشست تهران نيز جلوگيري ميشود. پروژههاي ديگري دچار چنين نظرات افراطي شدند كه فرصت پرداختن به آنها در اين مقال نيست و در فرصتهاي آتي به آنها اشاره ميشود.
ملت ايران در زمين و مسوولان در آسمان زندگي ميكنند!
وقتي امام معصوم مدعي است اگر فقر از يك در وارد شود ايمان از درِ ديگر خارج ميشود آيا مسوولان مملكت به معني و مفهوم اين گزاره عميق انديشه و تفكر ميكنند؟ آيا مسوولان متوجه هستند فقر اقتصادي و معيشتي قاتل انواع و اقسام شعارهاي حماسي و احساسي است؟ جامعه امروز ايران به واسطه دسترسي آسان به اطلاعات دهكده جهاني به درستي متوجه ديالوگهاي مشترك حكمرانان كشورهايي مثل كرهشمالي، ونزوئلا، كوبا، طالبان و... شده است و حتي با مطالعه تاريخ متوجه ادبيات عدالت، برابري و برادري و اقتصاد دولتي آلمان شرقي و اقتصاد بازار آزاد آلمان غربي و نتايجي كه دو ملت آلمان شرقي و غربي سابق تجربه كردند، شده است! خوشبختانه با فرو ريختن ديوار برلين مردم آلمان شرقي مانند مردم آلمان غربي طعم و مزه توسعه كمي و كيفي را چشيدند. مسوولان مملكت بدانند اكثريت ملت ايران متوجه هستند كه تجربهها و روش و منشهاي امروز اداره مملكت در زمان و مكاني از تاريخ به وقوع پيوسته و نكته مهمتر اينكه نتايج آن تجربهها در تاريخ موجوديت دارد. اگر مسوولان مملكت بپذيرند كه نتايج تجربه حكمرانيشان در تاريخ معاصر نيز وجود دارد بايد روش و منش حكمرانيشان را تغيير و تبديل كنند. براي مثال چيني كه امروز براي ايران به عنوان تكيهگاه اقتصادي و سياسي به حساب ميآيد در موضوع اقتصادي، با تبعيت از فرمول جهاني يعني اقتصاد آزاد جهاني تبديل به قدرت اقتصادي در جهان امروز شده است. سوال پاياني اينكه چرا كشورهايي كه از نظر اقتصادي و معيشتي ضعيف و فقير هستند مثل كرهشمالي، ونزوئلا، كوبا و... داعيه مبارزه با امپرياليسم و غرب را دارند؟