• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5198 -
  • ۱۴۰۱ شنبه ۱۰ ارديبهشت

ضرورت گفت‌وگو براي جامعه ايران و چالش‌هاي فراروي آن‌‌‌

حسين مسعود‌نيا

در هفته‌اي كه گذشت بيماري دكتر هادي خانيكي يكي از فعالين سياسي و طرفدار كنشگري اجتماعي با ماهيت گفت‌وگو همراه با عملكرد شخصي برخي نخبگان سياسي حاكم سبب شد تا برخي فعالين رسانه و حوزه سياست از ضرورت تداوم نوع فعاليت دكتر خانيكي يعني گفت‌وگو ميان جناح‌ها و گروه‌هاي سياسي در ايران صحبت به ميان آورند. در اين يادداشت كوتاه نگارنده تصميم دارد به چند سوال پاسخ دهد. 1- كنشگري نيروهاي اجتماعي و سياسي با ماهيت گفت‌وگو به چه معناست؟ 2-ابزارهاي نيل بدين مهم چيست؟ 3- چرا اين نوع كنشگري در جامعه كنوني ايران يك ضرورت است؟ 4- كنشگري با ماهيت گفت‌وگو با چه چالش‌هايي در ايران مواجه است و راه برون‌رفت از اين معضل چيست؟  در خصوص منطق گفت‌وگو به ‌نظر مي‌رسد نوع كنشگري نيروهاي اجتماعي و سياسي در يك جامعه توسعه‌يافته از نظر سياسي بايد بر همين مبنا باشد، چراكه در صورت امكان حاكم بودن چنين شرايطي بر عملكرد نيروهاي اجتماعي و سياسي است كه نه‌تنها امكان نيل دولت به اهداف خود در حوزه‌هاي مختلف به‌ويژه ايجاد همبستگي و رفاه عمومي فراهم شده، بلكه مهم‌تر از آن زمينه براي ثبات، كارايي، تداوم و مشروعيت نظام سياسي و مهم‌تر از همه شكل‌گيري نوعي اجماع و وفاق در آن جامعه فراهم مي‌شود؛ چراكه اجماع و وفاق به ‌معناي به حداقل رسيدن تنش ميان فعالين سياسي و توافق نخبگان سياسي حاكم و مردم بر سر اصول مشترك حكومت‌داري است؛ موضوعي كه بستر را براي شكل‌گيري وفاق تعميم‌يافته و در نهايت همبستگي اجتماعي در يك جامعه فراهم مي‌كند.  اما براي آنكه چنين وضعيتي در جامعه برقرار شود، ابزارهايي لازم است كه از مهم‌ترين آنها ساماندهي و سازماندهي نيروهاي اجتماعي و سياسي بر اساس ارزش‌هاي مشترك در قالب احزاب و نهادهاي مدني همراه با پذيرش اصل قاعده بازي و بر اساس صندوق آراست. در چنين جامعه‌اي احزاب و نهادهاي مدني به عنوان ابزار پراگماتيك نيروهاي اجتماعي و سياسي بوده كه قاعده بازي را رعايت مي‌كنند و اين اصل مهم را پذيرفته‌اند كه حيات سياسي آنها در حيات رقيب است مضافا اينكه پس‌از پيروزي در انتخابات نيز گروه پيروز، حقوق اقليت را به رسميت مي‌شناسد و اقليت نيز پيروزي گروه اكثريت را به رسميت شناخته و رفتار خود را بر اساس قاعده بازي تنظيم و حداكثر با اتخاذ رويكرد انتقادي در انتظار فرصت باقي مي‌ماند تا از طريق انتخابات و صندوق راي به قدرت برسد. بدين‌ ترتيب در جامعه‌اي كه منطق گفت‌وگو بر عملكرد نيروهاي اجتماعي و سياسي آن حاكم است اين نيروها در جريان رقابت‌هاي سياسي قاعده بازي را رعايت مي‌كنند و دولت‌هاي برآمده از آنها نيز نقش هم‌افزاي هم را داشته و آنچه براي آنها مهم است تامين منافع ملي در دو حوزه داخلي و خارجي است. در خصوص جامعه ايران به ‌نظر مي‌رسد نظر برخي فعالين سياسي و رسانه‌اي كه اين روزها بر ضرورت حاكم شدن منطق گفت‌وگو بر رفتار نيروهاي اجتماعي و سياسي تاكيد مي‌كنند، درست باشد، چراكه جامعه ايران در دو حوزه داخل و خارج با چالش‌هايي مواجه است. در حوزه داخل كاهش اعتماد سياسي، كاهش مشاركت سياسي، شكل‌گيري نوعي دل‌زدگي از سياست همراه با انفعال سياسي و مهم‌تر از همه بحران اقتصادي به‌ويژه در حوزه‌هايي مانند تورم و اشتغال ضرورت گفت‌وگو ميان جناح‌ها و گروه‌هاي سياسي براي مقابله با اين چالش‌ها را ضروري مي‌سازد مضافا اينكه در حوزه سياست خارجي نيز موضوع تداوم مذاكرات احياي برجام و سرنوشت نامعلوم آن ضرورت رويكرد گروه‌هاي سياسي در داخل به منطق گفت‌وگو و نيل به اجماع براي مقابله با چالش‌هاي بيروني را ضروري ساخته است. اما اكنون سوالي كه مطرح است، اين است كه آيا امكان شكل‌گيري چنين فضاي گفتماني ميان نيروهاي اجتماعي و سياسي در ايران وجود دارد يا نه؟ نگارنده معتقدم به دلايل متعدد وجود ندارد كه مهم‌ترين آنها عبارتند از: 1-نيروهاي اجتماعي و سياسي در ايران هنوز نتوانسته‌اند به يك هويت مشترك سياسي دست ‌يافته و در قالب احزاب و نهادهاي مدني شناسنامه‌دار فعاليت كنند، از اين‌رو بيشتر در قالب جناح‌هاي سياسي اقدام به كنشگري مي‌كنند كه اين جناح‌هاي سياسي دربردارنده طيفي از نيروهاي اجتماعي و سياسي با آرمان‌هاي متفاوت است كه صرفا به دليل ضرورت زمان به يكديگر نزديك شده‌اند. 2- بخش بزرگي از نيروهاي اجتماعي و سياسي در ايران هنوز در بسياري از مناطق بر اساس ماهيت محلي، قبيله‌اي، قومي، طايفه‌اي، زباني و مذهبي كنشگري مي‌كنند؛ وضعيتي كه در آن امكان گفت‌وگو وجود ندارد. 3-جناح‌هاي سياسي در ايران و به‌ويژه نخبگان حاكم نه قاعده بازي در حوزه اكثريت و اقليت را پذيرفته‌اند و نه حاضر به قبول اين اصل مهم هستند كه حيات هر جناح و گروه سياسي در حيات رقيب است.  نكته پاياني اينكه با توجه به چالش‌هاي فراروي جامعه ايران در حوزه داخل و خارج در وضعيت فعلي پذيرش اصل گفت‌وگو ميان جناح‌هاي سياسي براي تحقق منافع ملي در ايران يك ضرورت است، اما اين مهم زماني امكان‌پذير است كه نيروهاي اجتماعي و سياسي نيز چند اصل مهم را بپذيرند: 1- نيروهاي اجتماعي و سياسي در قالب احزاب و نهادهاي مدني شناسنامه‌دار سازماندهي شوند. 2- اين احزاب و نهادهاي مدني اين اصل مهم را بپذيرند كه حيات سياسي آنها در حيات رقيب است نه در حذف رقيب. 3- جناح‌هاي سياسي تا زماني‌ كه ماهيت حزبي به خود نگرفته‌اند قاعده بازي دموكراتيك را بپذيرند يعني اينكه ملاك رسيدن به قدرت برگزاري انتخابات و نتيجه صندوق آراست. 4- اكثريت پيروز و اقليت محروم شده از قدرت رفتار خود را پس‌ از انتخابات در برابر يكديگر بر اساس پذيرش تفوق پيروزي اكثريت از سوي اقليت و قبول حقوق اقليت از سوي جناح پيروز تنظيم كنند.5- نخبگان سياسي حاضر در حاكميت به نمايندگي از نيروهاي اجتماعي و سياسي با به حداقل رساندن اختلافات خود بستر را براي شكل‌گيري نوعي وفاق و اجماع ملي فراهم كنند. 6-شايسته‌سالاري ملاك واگذاري مسووليت‌ها شود. 7- دولت‌ها در جامعه نقش هم‌افزايي يكديگر را داشته و از عملكرد بر اساس آزمون و خطاها پرهيز كنند. به اميد حاكم شدن چنين وضعيتي در جامعه ايران كه امكان تحقق منافع ملي را در دو حوزه داخلي و خارجي فراهم مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون