روز خليجفارس و شرايط ايران
كوروش احمدي
10 ارديبهشت رسما روز ملي خليجفارس نامگذاري شده است، اما متاسفانه به جاي اينكه در اين روز موفقيتهاي خود در اين پهنه آبي بسيار مهم را جشن بگيريم، ناچاريم به عقبماندگيهاي خود در اين حوزه بپردازيم تا بلكه زمامداران ما از گرفتاريهاي غيرمهم خود بكاهند و اندكي به اين مسائل حياتي ملي نيز عنايتي كنند.
يونانيها و سپس روميها نام خليجفارس را عمدتا به اين دليل برگزيدند كه اين پهنه آبي راه رسيدن به تنها تمدن موجود در حواشي آن، يعني تمدن ايراني، بود. شكوفايي تمدن ايراني، ايراني بودن بنادر اصلي خليجفارس، تفوق ايران بر سواحل خليجفارس و مناطق مجاور آن، فعاليتهاي دريايي و دريانوردي اقوام ايراني و تجارت دريايي آنها از ديگر عوامل غلبه عنصر ايراني در منطقه و در نتيجه پذيرش تام و تمام و بدون معارض نام خليجفارس تا دهه 1950 بود. در بخش عمده تمام 25 سده گذشته آبراه مذكور تقريبا بهطور اختصاصي راه رسيدن به فارس (به عنوان نام يك كشور نه يك قوم خاص) بوده است. كشتيها و ناوگانهاي بزرگ تجاري كه وارد خليجفارس ميشدند، مقصدي جز سواحل و بنادر ايران نداشتند. از زمان باستان تا همين اواخر بزرگترين بنادر اين حوزه آبي در سواحل ايران قرار داشتند. ريشهر، صيراف، كيش، هرمز، جزيره هرمز، بندرعباس و بوشهر طي قرنهاي متمادي بنادر بيرقيب خليجفارس بودند. در اين بنادر ايراني انبارهاي بزرگي قرار داشت كه قبايل كوچك ساكن در ديگر سواحل خليجفارس نيازمنديهاي خود را با قايقهاي كوچك از آنها تامين ميكردند. در دهه 1350 نيز طرحهايي براي گسترش بندرعباس و بندر بوشهر و تبديل آنها به هاب منطقه و توسعه دريامحور وجود داشت كه باتوجه به تحولات سياسي و جنگ تحميلي مسكوت ماند. در چنان شرايطي طبيعي بود كه اين آبراه نتواند نامي جز خليجفارس داشته باشد.
متاسفانه سواحل ايراني خليجفارس طي چند دهه گذشته از نظر توسعه به شدت از سواحل عربي عقب مانده و موقعيت تاريخي خود از دست دادهاند. بنادر ايراني ديگر بزرگترين و پررونقترين بنادر اين منطقه نيستند. عمده مسافران، بازرگانان و كالاهايي كه از ديگر مناطق جهان عازم خليجفارس ميشوند، ديگر مقصدشان بنادر ايراني نيست. برعكسِ دورههاي قبل، امروزه ايرانيان اغلب با قايقها و لنجهاي كوچك بايد نيازمنديهاي خود را از انبارهاي بزرگ واقع در ساحل عربي در قالب صادرات مجدد تامين كنند. پديدههاي جديدي نيز در كارند. فرودگاه دوبي اكنون با جابهجايي حدود 90 ميليون مسافر در سال يكي از بزرگترين فرودگاههاي دنيا است. انجام فعاليتهايي مانند برگزاري جشنوارهها، مسابقات ورزشي، همايشهاي بينالمللي، ايجاد شعب موزههاي معتبر جهان و... در سواحل عربي و مهمتر از همه روابط دوستانه دول عربي با همه كشورهاي جهان را نيز بايد در معادله وارد كرد. به اين ترتيب، در شرايطي كه سواحل عربي مقصد اصلي ملوانان، بازرگانان، جهانگردان، نمايندگان رسانهها، نمايندگان دولتها و... است و در اين كشورها استفاده از نام خليجفارس غيرقانوني است، چطور ميتوان انتظار داشت كه اين نام تاريخي تحت فشار قرار نداشته باشد.
در نتيجه، استفاده از نام مجعول «خليج عربي» از 184 بار در روزنامههاي اصلي بينالمللي در دهه 1980 به 2471 بار در دهه 2000 و بسيار بيشتر در دهه 2010 افزايش يافت. حتي دولتهايي مانند دولت امريكا و دولت روسيه كه همواره در طول تاريخ نامي جز «خليجفارس» بهكار نميبردند، تغيير رويه دادهاند. برخلاف معمول و بهرغم نظر رسمي «هيات نامهاي جغرافيايي امريكا» (BGN)، اوباما و هيلاري كلينتون در برخي نامهها و سخنرانيهاي رسمي از نام ناقص «خليج» استفاده ميكردند. در دوره اوباما حداقل دو بار در سطح معاون وزير خارجه نام جعلي «خليج عربي» بهكار برده شد. در دولت ترامپ، هم خود او (در 13 اكتبر 2017) و هم مشاور امنيت ملياش (در اواخر ژوئن 2019) از نام جعلي استفاده كردند. وزارت خارجه روسيه در 26 بهمن 99 در حساب رسمي توييترش به زبان عربي از واژه جعلي استفاده كرد. استفاده از نام مجعول در رسانههاي دولتي عربي زبان روسيه مانند روسيااليوم به رويهاي دايمي تبديل شده است. اين در حالي است كه مقامات روسيه تزاري، روسيه شوروي و فدراسيون روسيه در گذشته هيچگاه از نامي مجعول يا حتي نام ناقص «خليج» استفاده نميكردند. مقامات شوروي حتي در بيانيه مشترك پايان سفر صدام به مسكو در آوريل 1972 نيز نام خليجفارس را بهكار بردند و بعد از امضاي پيمان دوستي با عراق در 1972 به همين رويه ادامه دادند. بيانيه مطبوعاتي بعد مذاكرات وزير خارجه روسيه با وزير خارجه بحرين در 6 فوريه 2012 نيز حاوي نام درست خليجفارس بود. طي سالهاي اخير حتي برخي نهادهاي سيستم ملل متحد مانند سازمان غذا و كشاورزي و سازمان تغييرات اقليمي (IPCC) بهرغم بخشنامههاي سازمان ملل از واژه جعلي يا ناقص براي خليجفارس استفاده كردهاند.
در مقابل ما چه كردهايم؟ ما طي اين چند دهه اخير در اين مورد نيز از پساندازهاي تاريخي خود مصرف كردهايم. كاري كه از دست پژوهشگران ما
بر ميآمده، استناد به سوابق و نقشههاي تاريخي بوده است. برخي مسوولان نيز اخراج فلان خبرنگار يا ممنوع كردن بهمان نشريه بينالمللي يا ناميدن روزي يا خياباني به نام خليجفارس يا چاپ مقالهاي و كتابي به فارسي در داخل و مانند اينها را در كارنامه خود دارند. اما اينها قطعا كافي نيست و نميتواند در برابر واقعيات عيني كه روي زمين در حال شكل گرفتن است، تاب بياورد. متاسفانه اين واقعيات عيني هر روز بيشتر از روز قبل و به ضرر ما در حال رقم خوردن است و راهي نيست جز اينكه اقدامات عيني را با اقدامات عيني پاسخ دهيم.
اهميت نام «خليجفارس» تنها از حيث مليگرايي و حفظ ميراث تاريخي ايرانيان نيست. اين نام ممكن است از اين جهات براي كساني فاقد ارزش باشد. مساله مهمتر اين است كه دوام اين نام يكي از سنجههاي مهم حفظ منافع و امنيت ملي ايران در خليجفارس است و محو شدن تدريجي آن در اعماق تاريخ ميتواند تداعيكننده تضعيف موقعيت ايران در منطقه به شمار آيد. حداقل از اين جهت زمامداران ما بايد به اين مهم عنايت كنند و توجه داشته باشند كه امنيت ملي يك كل منسجم است كه تضعيف بخشي از آن ميتواند به تضعيف كل آن بينجامد.