بررسي «اعتماد» درخصوص جرايم زنان در گفتوگو با يك جامعهشناس
زندان زنان
بهاره شبانكارئيان
«زندان زنان»، نام فيلمي است كه در سال ۱۳۷۹ ساخته شد. اين فيلم به مسائل و مشكلات زندانيان زن پرداخته است.
تمام زندانها همانند يكديگر هستند اما زندانيها مثل هم نيستند و جرمهايشان متفاوت است. زنان و مردان به دليل نوع جنسيت جرمهايشان نيز باهم فرق ميكند.
زناني كه مرتكب جرايم مختلف ميشوند از خانوادههاي بيسرپرست يا بدسرپرست هستند. در جرايمي مانند همسركشي، آنها اكثرا توسط مرداني ديگر اغفال ميشوند. از لحاظ علتشناسي، جرايم را ميتوان تفكيك كرد تا تفكيكي ميان جرايم زنان و مردان يافت. در سراسر دنيا بررسي جرايم ارتكابي زنان و مردان مبين وجود رابطه ميان اين جرايم و نقش جنسيتي مرتكبان آن است.
با بررسي تحولات صورتگرفته و به وجود آمدن مشكلات اقتصادي در چند دهه اخير در كشور ما ميزان جرايم ارتكابي زنان نيز بيشتر شده است. اكثر زناني كه مرتكب جرايمي از قبيل همسركشي، اعتياد، فرار از خانه و... ميشوند از قشر سطح پايين جامعه هستند. براساس علل جرمشناسي زنان زنداني دچار جرايم اخلاقي، جنسي و مواد مخدر هستند. اين امر با يافتههاي حاصل از نظريات مبتني بر ارتباط عوامل زيستشناختي، شخصيتي و اجتماعي با وقوع جرم نيز مطابقت دارد.
حدود چهار، پنج سال پيش ۲۴ زن كه سابقه محكوميت و حبس داشتند در مصاحبهاي كه با آنها صورت گرفت مشخص شد در طول دوران زندگي خويش انواع خشونت و آزار را تجربه و معمولا در خانوادههاي ناكارآمد، از هم گسيخته و جرممدار زندگي كردند كه والدين يا بستگان درجه اول آنها سابقه محكوميت و زندان داشته يا اعتياد به مواد مخدر داشتند. البته در مصاحبهاي كه با اين زنان انجام شد برخي آنان خود معتاد بودند و هنگام ارتكاب جرم مواد مخدر مصرف كرده بودند.
جرايم زنان نسبت به گذشته بيشتر شده است
امانالله قرايي مقدم در خصوص جرايم زنان به «اعتماد» ميگويد: «اصولا جرايم براساس جنسيت متفاوت است. يعني نوع جرايمي كه مردان و زنان و حتي نوع خشونتهايي كه در مورد قتل و جنايت وجود ميآورند باهم فرق ميكند. حتي در نوع خودكشي كردن نيز اقدامات آنها متفاوت است. زنان در خودكشي اكثرا خود را حلقهآويز ميكنند يا مثلا سم يا قرص برنج ميخورند ولي مردان با اسلحه خود را ميكشند. امروزه به دليل اينكه آمار طلاق بالا رفته و اكثر زنان به بيسرپرستي دچار شدند، زمينه بروز جرايم آنها بيشتر شده است. بيشتر زناني كه مرتكب جرم و جنايت ميشوند به خاطر روابط غيراخلاقي است. مثلا ما شاهد همسركشي در برخي زنان مرتكب به جرم هستيم. در حال حاضر هم كه انواع جرايم مانند كيفقاپي، اعتياد و كارهاي خلاف ديگر را در جامعه توسط اين نوع زنان مشاهده ميكنيم و روز به روز نيز در حال افزايش است.
چراكه سازماني كه بتواند از اين زنان بيسرپرست يا بدسرپرست حمايت كند به صورت درست وجود ندارد. گرچه وزارت كار، تعاون و امور اجتماعي و سازمان بهزيستي مسوول نگهداري از اين زنان بدسرپرست و بيسرپرست است اما آن نظارتي كه بايد روي اين زنان داشته باشند را ندارند. شرايطي مثل فرار از خانه، دزدي، اعتياد، كيفقاپيها و باندهاي مختلف كه اينگونه زنان جذب آن ميشوند براي آنها وجود دارد. نوع جرايم زنان زنداني نسبت به سالهاي قبل تغيير نكرده ولي بيشتر شده است. آنهم به خاطر اينكه معضلات اجتماعي بيشتر شده و زنان هم وارد جرايمهاي مختلفي ميشوند، ولي همانطوركه گفتم جرايم زنان به دليل اينكه طلاق افزايش پيدا كرده و روابط نادرست در جامعه رو به افزايش رفته آنها گرفتار باندهاي مختلفي كه مردان هم دچار آن هستند، ميشوند.»
او ادامه ميدهد: «ببينيد، وقتي تامين معيشت اين زنان دچار مشكل ميشود، ميتوانند به راحتي وارد انواع جرايم شوند. ميزان زندانيان زن كه ميتوان آنها را به دو دسته سياسي و غيرسياسي تقسيم كرد رو به افزايش است. البته در اينجا منظور من همان زندانيان زن مرتكب به جرم و جنايت است. اين را هم بگويم اكثر زناني كه در زندانهاي كشورمان زنداني هستند مرتكب جرايم سنگين و بزرگي شدهاند. مثلا قتل، دزديهاي بزرگ از طلافروشيها و... به نظر من دولت و حكومت در خصوص جرايم زنان تا اندازه زيادي چشمپوشي ميكند كه اين زنان به راحتي وارد زندان نشوند.»
خشونت در جرايم زنان كمتر
از مردان ديده ميشود
اين جامعهشناس ميگويد: «كلا زنان به دليل نوع شخصيت و نوع خلق و خويشان جرمهايشان نيز با مردان فرق دارد. اين جرايم نيز بيشتر مربوط به زناني ميشود كه تحصيلكرده نيستند يا حتي شغل مناسبي نيز ندارند و فقط تا مقطع ابتدايي درس خواندهاند. تعداد زنان زنداني با مردان زنداني قابل قياس نيست و خيلي تعدادشان كمتر است. زناني كه مرتكب جرم همسركشي شدند اكثرا توسط مردان ديگر اغفال شدهاند و ناگهان تصميم گرفتهاند همسرشان را به قتل برسانند يا فريب مرداني كه در باندهاي بزرگ هستند را خوردهاند و وارد اين باندها شدهاند براي دزدي. زناني كه مرتكب جرم و جنايت ميشوند در زندگي مستاصل شدهاند و مطلقه يا بدسرپرست هستند.
مردان، جرايمشان خشنتر و با خشونت همراه است. قمهكشي در بين زنان خيلي نادر است يا اصلا ديده نميشود. زنان به دليل فريبي كه توسط مردان ديگر ميخورند، معتاد ميشوند يا به روسپيگري روي ميآورند. كلا خشونت در جرايم زنان نسبت به مردان كمتر است. ببينيد، در اخبار هم ميشنويم و ميخوانيم كه اگر زني همسرش را ميكشد با سم يا از اين قبيل مسمومكنندههاي كشنده كه داخل غذاي همسرش ميريزد او را به قتل ميرساند ولي مردان سر همسرشان را ميبرند يا به صورت وحشتناكي آنها را به قتل ميرسانند. چندين سال پيش يك زني در خيابان آذربايجان همسرش را به قتل رساند. در تحقيقاتي كه انجام داديم مشخص شد اين زن توسط مردي ديگر اغفال شده بود و با همفكري او همسرش را به قتل ميرساند.»
قرايي مقدم در مورد فرزنداني كه در زندانها به دنيا ميآيند، ميگويد: «زناني كه به دلايل مصيبتهاي اجتماعي مرتكب جرم شدند و در زندان به سر ميبرند و فرزندانشان در چنين محيطي پرورش پيدا ميكنند بالطبع زمينه بروز انواع آسيبها را در زندان خواهند داشت. دولت بايد فكر اساسي براي اين زنان كه فرزندان خود را در زندان به دنيا ميآورند، كند. خب حالا كه ميخواهند جمعيت كشور را جوان كنند بايد به اين زناني كه در زندان فرزندشان متولد ميشود، كمك كنند. اين فرزندان وقتي بزرگ ميشوند و به جامعه ميروند وقتي از آنها سوال شود كجا به دنيا آمديد بايد بگويند زندان! اين موضوع بهشدت آينده اين فرزندان را به خطر مياندازد.»
چهار، پنج سال پيش بر اساس نتايج مصاحبههايي كه از زنان زنداني شد نشان داد كه زندگي با والدين مجرم يا معتاد و همچنين داشتن برادر يا خواهر و همينطور بستگان درجه اول سابقهدار در شكلگيري زمينههاي ارتكاب جرم زندانيان زن نقش داشته است. بهطوري كه مشخص شد هشت نفر از زنان مصاحبهشونده در خانوادههايي زندگي كردهاند كه يكي از والدين يا هر دو نفر آنها و همچنين برادر يا خواهر آنها سابقه زندان يا اعتياد به موادمخدر داشتهاند. چهار نمونه از مصاحبههاي زنان زنداني در زير آورده شده است.
*پريسا 26 ساله كه دو بار سابقه زندان به جرم حمل و نگهداري موادمخدر را داشته، گفته بود كه من قرباني قربانيهام، پدر و مادرم منو بدبخت كردن... از هشت سالگي مواد دادن دستم... چشم باز كردم مواد ديدم، من با مواد بزرگ شدم، اصلا نميفهمم زندگي بدون مواد چي هست...
*فخري 49 ساله كه سابقه چهار بار دستگيري و حبس به جرم حمل و نگهداري مشروبات الكلي و مواد مخدر داشته درباره شرايط زندگياش گفته بود كه مادرم از اين الكليهاي زمان شاه بود. من يك ساله و نيمه بودم كه پدرم، مادرم رو طلاق داد و رفت. مادرم هم از بچگي ما رو ول كرد و رفت شوهر كرد و مادربزرگم منو بزرگ كرد و شوهرم داد. بعد از مرگ شوهرم، خواهر و مادرم سراغم اومدن و منو خيلي اذيت كردن، به خصوص كه مادربزرگم هم فوت كرد. اونا شيشه مصرف ميكردن. البته من خودم هم معتاد شده بودم. شوهرم قند داشت و ترياك ميكشيد چون نميتونست خودش بگيره من براش ميگرفتم و آماده ميكردم كه خودم هم معتاد شدم... برادرم هم زندانه به جرم شرارت و دعوا تو محل، يك برادرم هم سي ساله كراك ميكشيد، اوردوز كرد و مرد.
*مليحه 31 ساله كه سابقه هفت سال زندان به جرم قاچاق موادمخدر را دارد، در ارتباط با علت ارتكاب جرم و نحوه زندان افتادنش گفته بود كه به خاطر شوهرم زندان افتادم. بهم گفت برام مواد بيار تو زندان به گردن كلفتهاي زندان ميفروشم، با پولش وكيل ميگيرم ميام بيرون. اونوقت ديگه خلاف نميكنم... ولي وقتي منو گرفتن گردن نگرفت. تو دادگاه جلوي خودم گفت خودش خواسته بياره من كه زندانم، انگاري سطل آب جوش رو سرم ريخته بودن، باورم نميشد.
*سوگل 32 ساله گفته بود كه تُن صداي خانواده ما بلند هست و روحيه ما خشن، اگه چايمون يك كم دير بشه، داد ميزنيم. نميتونيم با صداي آروم باهم صحبت كنيم هميشه هم باهم دعوا داريم. وقتي هم افتادم زندان هيچ كدوم از خواهر و برادرام پيشقدم نشدن كاري برام كنن...
*سميه 20 ساله گفته بود كه تو خونمون همش دعوا بود. وقتي كوچيك بودم بابام ما رو ول كرد و رفت. بعد از اون مامانم صيغه ميشد. من ديگه از دست رفت و آمدا و كاراي دوستاي مامانم و سركوفتاش خسته شده بودم. براي همين تصميم گرفتم فرار كنم. اون موقع 17 سالم بود، همون روز اول با يك آقايي آشنا شدم و بهش اعتماد كردم. اونم بهم گفت باهام ازدواج ميكنه و گفت بيا بريم شمال. منم باهاش رفتم.... ولي تو راه بهم تجاوز كرد و بعدشم پليس منو دستگير كرد و فرستادنم كانون.
قرايي مقدم: زناني كه مرتكب جرم همسركشي شدند اكثرا توسط مردان ديگر اغفال شدهاند و ناگهان تصميم گرفتند همسرشان را به قتل برسانند يا فريب مرداني كه در باندهاي بزرگ هستند را خوردند و وارد اين باندها شدند براي دزدي. زناني كه مرتكب جرم و جنايت ميشوند در زندگي مستاصل شدند و مطلقه يا بدسرپرست هستند. مردان جرايمشان خشنتر و با خشونت همراه است. قمهكشي در بين زنان خيلي نادر است يا اصلا ديده نميشود. زنان به دليل فريبي كه توسط مردان ديگر ميخورند، معتاد ميشوند يا به روسپيگري روي ميآورند. كلا خشونت در جرايم زنان نسبت به مردان كمتر است. چندين سال پيش يك زني در خيابان آذربايجان همسرش را به قتل رساند. در تحقيقاتي كه انجام داديم مشخص شد اين زن توسط مردي ديگر اغفال شده بود و با همفكري او همسرش را به قتل ميرساند.