چرنوبيل؛ كتمان حقيقت
مرتضي ميرحسيني
چند روز از فاجعه در نيروگاه اتمي چرنوبيل ميگذشت كه تازه روزنامه پراودا - صداي رسمي شوروي - اجازه نوشتن درباره آن را گرفت. در گزارش اين روزنامه كه چنين روزي از سال 1986 منتشر شد به 18 مصدوم اشاره ميشد و به اينكه اين مصدومان وضعيت جسماني مناسبي ندارند. اين عدد 18 عددي غيرواقعي و عمدا به هدف دروغگويي به مردم جعل شده بود. همان روز انتشار اين گزارش در روزنامه پراودا، گزارشي اداري هم به كرملين براي دبيركل فرستادند كه در آن تعداد بستريها 1882 نفر (24 نفر با حال وخيم) اعلام ميشد. در اين گزارش اداري آمده بود كه 64 نفر از اين 240 بيمار بدحال كودك هستند. گورباچف كه تازه كارش را شروع كرده بود و از همان شروع به كار مدام شعارهايي مثل حقيقت و شفافيت ميداد، تصميم گرفت از پايبندي به شعارهايش براي اطلاعرساني درباره چرنوبيل چشمپوشي كند. ميان دوگانه «شعارهاي زيبا» و «عمل به اين شعارها» گير افتاد و مثل رهبران قبلي شوروي، اولي را انتخاب كرد. حتي متفاوت با رويه هميشگياش به منطقه حادثه نرفت و از آسيبديدگان عيادت نكرد. در مسكو ماند و حكومتش را براي مخفي نگه داشتن ابعاد واقعي فاجعه بسيج كرد. به قول ويكتور شبشتين «او كه قبلا قول شفافسازي داده بود، درباره حادثه چرنوبيل هيچ تلاش جدي براي شفافسازي نكرد و در عوض، با همدستي ديگر سردمداران كرملين، كاري كرد كه مردم و دنياي بيرون از حقيقت ماجرا بياطلاع بمانند. گورباچف تا 18 روز پس از وقوع حادثه هيچ حرفي درباره آن نزد و موقعي هم كه تصميم گرفت حرف بزند، حرفهايش ملالآور و كليشهاي بود. او گفت شوربختي بزرگي بر ما نازل شده است. اما اطلاعات گمراهكنندهاي درباره آمار تلفات حادثه و تلاشهايي كه براي كنترل خسارت صورت گرفته بود، داد.» مصمم بود كه اين گند بالا آمده را پنهان نگه دارد، اما فاجعه آنقدر بزرگ بود كه حتي حكومت كاركشته در پنهانكار شوروي هم از پس مخفي نگه داشتن آن برنيامد. از سوئد و دانمارك گرفته تا فنلاند و نروژ، افزايش غيرعادي راديواكتيو در جو را تشخيص دادند و از شوروي درباره منشأ اين آلودگي اطلاعات بيشتري مطالبه كردند. اين كشورها، به پيشگامي سوئد خواهان فشار به شوروي و اعزام گروهي از بازرسان بينالمللي براي بررسي حقيقت ماجرا شدند. مقامات شوروي - از جمله خود گورباچف - بيآنكه چيزي بگويند اين خواسته را رد كردند و روي تكرار روايت رسمي خودشان پا فشردند. حتي گورباچف چند روز بعد در سخنراني ديگري، مطالبه كشورهاي اسكانديناوي را - كه رسانههاي غربي از آن حمايت ميكردند - بازي تازهاي در جنگ سرد توصيف كرد و گفت «غربيها ميكوشند با به راه انداختن يك كارزار شوروي استيزانه ناموجه و با توسل به مجموعهاي از دروغها، اتحاد شوروي را بدنام كنند.» حتما برخي رسانههاي غربي - و محافل حامي اين رسانهها - فاجعه چرنوبيل را فرصتي براي حمله تبليغاتي به شوروي ميديدند و حتما براي بدنام كردن اين حكومت ميكوشيدند. اما اصل ماجرا، يعني روي دادن فاجعهاي بزرگ و آسيبهاي فراوان به شمار زيادي انسان انكارشدني نبود و گناه حكومت شوروي با پناه گرفتن پشت مواضع تكرارياش در جنگ سرد بخشيده يا ناديده گرفته نميشد. بخشيده نميشد كه هيچ، به قول هاروي واسرمن «لاپوشاني و سكوت اوليه باعث مرگ افرادي شد كه اگر تمهيدات ايمني در نظر گرفته ميشد، نميمردند.»