موقعيت برجام
ساسان كريمي
سكوت در فضاي سياست خارجي و به خصوص مذاكرات احياي برجام كه چند ماهي از توقف آن ميگذرد، فضاي نامعلوم و معلقي را بر جامعه حاكم كرده است. هيچ اشكالي ندارد اگر توافق كامل و دست شستن از احياي برجام توسط دولت سيزدهم اعلام شود. اما تعليق فضاي واقعي بينالاذهاني كشور كه هر روز منتظر خبري از اين مذاكرات است بدون شك به فرسودگي آن منجر خواهد شد.
آنچه واضح است مذاكرات احياي برجام كه در انتهاي دولت قبل در آستانه نتيجهگيري متوقف و در دولت سيزدهم با پنج ماه تاثير آغاز شد از اسفند سال گذشته ناخواسته تحت تاثير جنگ اوكراين واقع شد. گويي كه روسيه از اين معنا مطلع بود و قاعدتا مديريت مذاكرات را متناسب با منافع ملي خودش در هماهنگي زماني با آغاز حمله به اوكراين قرار داده بود ولي قاعدتا بقيه طرفها و از جمله ايران از اين معنا بيخبر بودند.
پس از آغاز جنگ و با افزايش قيمت انرژي مطلوبيت رسيدن به توافق براي ايران كاهش يافت: هم چشمپوشي ايالات متحده از فروش نفت ايران به خصوص به چين بيشتر شد و هم همين مقدار فروش نفت با توجه به قيمت بالاتر از يكصد دلار در هر بشكه درآمد قابل توجهي را نصيب ايران كرد و دولت را از تنگنايي كه در آن قرار داشت، رهانيد. در عين حال سياستگذاري مدبرانه اقتضا ميكند موقعيت كنوني براي رسيدن به توافقي خوب به كار گرفته شود و ناخواسته «كاميابي كوچكي مقدمه ناكامي بزرگ» نشود، چراكه معادلات بينالمللي سيال هستند و ايضا معادلات سياست داخلي كشورها. با نزديك شدن انتخابات مجلس در ايالات متحده دولت بايدن در مورد توافق با ايران محافظهكارتر خواهد شد و اگر جنگ اوكراين به هر نتيجهاي منجر شود كه قيمت نفت به مرور تعديل شود آن وقت همين امتيازهاي به دست آمده هم از دست خواهند رفت و قهرا تحريمهاي نفتي ايالات متحده بهطور سختگيرانهتري به اجرا در خواهند آمد.
تاثير ديگري كه جنگ اوكراين بر معادلات احياي برجام داشته از بين بردن ضربالاجلهاي مفروض غرب و به خصوص ايالات متحده است: غرب هم به علت قيمت جهاني انرژي و هم به انگيزه عدم نزديكي بيشتر ايران به روسيه تعليق در شرايط كنوني را به فشار بيشتر به ايران از راه آژانس بينالمللي انرژي اتمي و سازوكار بازگشت تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل ترجيح داده است. گويي كه از نظر حقوقي بازگشت اين تحريمها نياز به تصويب مجدد توسط چين و روسيه ندارد، اما از نظر سياسي غرب فعلا ترجيح ميدهد بحراني جديد را براي خود ايجاد نكند.
در عين حال بايد به تفاوتهاي شرايط كنوني با برطرف شدن تحريمهاي ايالات متحده نيز توجه كرد: فروش لااقل 1.2 ميليون بشكه نفت و ميعانات بيشتر بدون تخفيف، انتقال آسان و ارزان ارز، رونق گرفتن كسب و كارها، به خصوص توليدي، امكان جلب سرمايهگذاري و صادراتي و از همه مهمتر بهبود فضاي رواني جامعه.
اما آنچه ما بايد انجام دهيم استفاده از شرايط كنوني براي تبديل كردن موقعيت لحظهاي فروش محدود نفت به برداشته شدن تمامي تحريمهاي هستهاي جاري است كه از جانب ايالات متحده امريكا وضع شدهاند كه موجب پايداري و ثبات شرايط رواني و واقعي خواهد شد: ثباتي كه اولين و كمترين شرط آغاز توسعه كشور است. اگر توسعه همهجانبه كشور را وظيفه اساسي حاكميت هر كشور بدانيم رفع تحريمهاي يكجانبه ايالات متحده اولين شرط اين توسعه است و واضح است كه شرايط براي چانهزني در مورد اين تحريمها هيچگاه بهتر از شرايط كنوني نميشود. بنابراين فارغ از ميزان خسارت وارده لااقل از سال گذشته تاكنون به علت تحريمهاي امريكا جلوي اين ضرر را از هر جا بگيريم، منفعت خواهد بود.
ربط جنگ اوكراين، مذاكرات هستهاي و نظم جهاني به درك ما از شرايط مديريت بينالمللي در سطوح بالاي تصميمسازي بازميگردد: بهرغم جنگ روسيه با اوكراين و رويارويي غرب با پوتين، اگر به رفتار چين، هند، تركيه و غيره نگاه كنيم، ميبينيم كه بيشتر كشورهايي كه مشابهتهاي راهبردي و سياسي با ما دارند از تصور فضاي كنوني محيط بينالمللي به مثابه يك نظم مجددا دوقطبي شده و افتادن در دام حمايت قطعي از يك طرف خودداري كردهاند. سياست درست در شرايط فعلي براي جمهوري اسلامي ايران هم خودداري از جانبداري و در عين حال دنبال كردن منافع ملي در حوزه سياست خارجي است كه بيشتر از همه چيز در مرحله كنوني احياي برجام و تثبيت جايگاه خود در نظام بينالملل است.
دانشآموخته دكتري فلسفه سياسي
از دانشگاه تهران