آموزگار علم و اخلاق
1-4- علم بدون بخل (تلاش براي مطالعه عميق و گسترده يافتههاي علمي با هدف توسعه علم و همگاني كردن آن)
1-5- علم توام با پژوهش (در جهت تعميق و گسترش يافتههاي علمي و عدم انتقال صرف موارد علمي از طريق ترجمه)
1-6- علم با قلمرو نا محدود (محدود ندانستن علم و تفحص در علوم مجاور و مرتبط و پرداختن به زمينههاي بينا رشتهاي)
بي شك همكاران، همراهان و دانشجويان ايشان به اين موارد، موارد بيشتري را اضافه خواهند كرد.
2- اخلاق آموزشي (اخلاق معلمي)
2-1- مطالعه و پژوهش مستمر براي تسلط به موضوعات تدريس
2-2- شركت دادن دانشجو در فرآيند تدريس
2-3- مهرباني، تواضع و صميميت با دانشجو، در حين سختگيري و قاطعيت علمي
2-4- عدالت آموزشي (به معني نگاه برابر به دانشجويان و اهميت دادن به تك تك آنها، بهطوري كه هر دانشجو احساس كند استاد، او را به نام و ويژگيهاي فردي و ظرفيت علمي ميشناسد.)
2-5- رعايت دقت و انصاف در ارزيابيهاي علمي، به نحوي كه دانشجو احساس كند هر نمرهاي كه ميگيرد، قطعا منصفانهترين نمره ممكن است.
2-6- در دسترس بودن و استقبال از سوالات علمي دانشجويان
2-7- باز كردن باب بحث و گفتوگو پيرامون موضوعات علمي در كلاس
2-8- نوآوري و طرح مسائل جديد و تلاش داوطلبانه براي تعريف زمينههاي جديد مطالعاتي در برنامههاي گروه
2-9- تلاش براي درك مسائل پيچيده و انتقال بيدريغ آن به دانشجويان
2-10- استقبال از مشاركت دانشجويان در پيشبرد و حل مسائل علمي
كوتاه سخن آنكه ايشان علاوه بر تخلق به اخلاق علمي و آموزشي از لوازم و ضروريات معلمي همچون، بيان خوب، قلم روان و رسا، استدلال محكم و نيز انگيزههاي قوي معلمي، مانند عشق به مطالعه، عشق به تدريس و عشق به انسان و خدمت به جامعه انساني برخوردار بودند و در يك عبارت، ميتوان گفت علم و عشق را با هم درآميخته، طرحي نو در تعليم و تعلم در انداخته بودند.
نام و يادشان گرامي و راهشان پر رهرو باد...