جنگ اوكراين و دورنماي يك آنارشي سراسري
رامين فخاري
جنگ اوكراين در حال سوق دادن جهان به سمت يك آنارشي است. به زبان ساده در صورت تدوام بحران، دود اين جنگ به چشم همه مردم جهان خواهد رفت.
از يك ديدگاه زيادهخواهي ناتو براي گسترش در شرق اروپا و تحريك كشورهاي اين منطقه از جمله اوكراين، فنلاند و سوئد براي عضويت در ناتو، از ديدگاه ديگر نگرانيهاي امنيتي و تلاش روسيه براي جلوگيري از همسايه شدن با ناتو در سايه گستردهتر شدن آن، شرايط جهان را هرچه بيشتر به سمت يك آنارشي سوق داده كه ميتواند به قيمت جان ميليونها انسان در قاره اروپا و آفريقا تمام شود. ممكن است اعلام احتمالي عضويت سوئد و فنلاند در ناتو نه تنها كمكي به حل بحران اوكراين نكند بلكه همانند يك بنزين، آتش جنگ را نيز به سمت ساير نقاط اروپا شعلهور كند. پس از قاره اروپا كه در معرض آغاز جنگ جهاني سوم و يك زمستان اتمي است، قاره بعدي كه تركشهاي جنگ اوكراين به آن اصابت خواهد كرد، آفريقاست. با قطع زنجيره گندم اوكراين و روسيه، صادرات اين محصول به قاره آفريقا قطع خواهد شد و ممكن است اين قحطي به قيمت جان ميليونها انسان تمام شود. اما ابعاد اين جنگ در صورت تداوم و در صورت تبديل شدن به يك جنگ اتمي در قاره اروپا به مراتب مهلكتر خواهد بود. با توجه به تهديدات اتمي ولاديمير پوتين، رييسجمهور روسيه و انتقال بمبها به مرز سوئد و فنلاند در صورتي كه به يك باره همهچيز از كنترل خارج بشود دهها و صدها بمب اتمي بر سر شهرهاي اروپا و روسيه خراب خواهد شد و اينبار صدها شهر قاره اروپا مبدل به «چرنوبيل»هايي با ابعاد وسيعتر خواهند شد. در صورت تحقق چنين سناريويي عملا قاره سبز به يك مخروبه مبدل خواهد شد كه خود اين مساله نيز علاوه بر فاجعه انساني در قاره سبز ميتواند زنجيره صادرات محصولات غذايي ساير كشورهاي قاره سبز به ساير نقاط جهان را نيز شدت بخشيده و ابعاد قحطي را شديدتر كند. چند برابر شدن قيمت گندم و به تبع آن نان و ماكاروني در داخل كشور خودمان تنها يكي از اثرات كوچك اين جنگ در چند ماه اول خودش است. در جنگ جهاني دوم نيز همهچيز به يك باره از كنترل خارج شد، استالين تصور نميكرد كه آلمان جرات حمله به اين كشور را به خودش بدهد و هر دو كشور تا ميانه جنگ جهاني دوم نيز پيمان صلح بسته بودند. هماكنون نيز ممكن است برخي مراكز تصميمگيري در ناتو يا فدراسيون روسيه تصور درستي از احتمال از كنترل خارج شدن اوضاع و رخ دادن يك جنگ در ابعاد وسيع نداشته باشند. جنگافزارها، جنگندهها و بمبهاي اتمي فعلي صدها و ميليونها بار قدرتمندتر از موارد مشابه در جنگ جهاني دوم هستند و زماني كه جنگ جهاني دوم توانست منجر به كشته شدن هشتاد ميليون انسان شود، جنگ جهاني سوم نيز قابليت به كشتن دادن هشتصد ميليون انسان و شايد نابودي كل حيات روي كره زمين را دارد. با شليك اولين بمبهاي اتمي از سمت هر يك از طرفين به فاصله چند دقيقه دهها بمب اتمي از سمت طرف ديگر از زيردرياييهاي اتمي پرتاب خواهد شد و در عرض چندين دقيقه ميليونها نفر از هر دو طرف جان خود را از دست خواهند داد. موضوع ديگر اين است كه با شعلهور شدن آتش جنگ جهاني سوم مطمئنا همانند جنگ دوم آتش جنگ تنها گريبانگير قاره اروپا نخواهد بود و به همه جهان سرايت خواهد كرد و ممكن است بقيه كشورهاي خاورميانه يا شرق آسيا نيز به قلمرو يكديگر تجاوز كنند و ميليونها انسان نيز در اين مناطق جان خود را از دست بدهند. ساير نقاط جهان از جمله هند و پاكستان، چين و تايوان، خاورميانه نيز شبيه يك بشكه باروت هستند كه در صورت وقوع يك انفجار در نقاط ديگر قابليت شعلهورتر شدن را دارند. جنگ جهاني دوم هيچ برندهاي در قاره اروپا نداشت، حتي رسيدن چكمههاي سربازان روسي به برلين نيز به قيمت از دست رفتن جان بيست ميليون روس و ويران شدن روسيه تمام شد و تنها فرصت را براي امريكا براي تثبيت هژموني خودش فراهم كرد. جنگ جهاني سوم نيز در داخل خاك اروپا هيچ برندهاي نخواهد داشت و علاوه بر اينكه اين قاره را به تلي از خاك مبدل خواهد كرد فرصت را براي بازيگران خارجي (از جمله امريكا و چين و شركتهاي اسلحهسازي) براي گسترش بيشتر هژموني خود در سطح جهان فراهم خواهد كرد. بحران فعلي با كوتاه آمدن كشورهاي اروپايي عضو ناتو و رفع نگرانيهاي امنيتي و نظامي روسيه از يك سو و متقابلا روي آوردن روسيه به ديپلماسي به جاي جنگ در قبال همسايگانش قابل حل است. رفتار گذشته ولاديمير پوتين نشان داده كه بازي شطرنج سياست را از حكام اتحاد جماهير شوروي حرفهايتر بازي ميكند و علاقهاي به قرار گرفتن نامش در كنار استالين و لنين ندارد، اما جهان غرب نيز بايد با درك نگرانيهاي امنيتي روسيه، پوتين را به قرار گرفتن در مسيري مشابه استالين تشويق نكند.