گزارش «اعتماد» از روز دوم جشنواره كن
تام كروز سورپرايز ميشود
لادن موسوي
روز دوم جشنواره كن دو فيلم در بخش مسابقه نمايش داده شد. اولي «زن چايكوفسكي» ساخته كارگردان مطرح روسي «كيريل سربرنيكوف» بود و دومي «هشت كوه» ساخته زوج كارگردان جوان بلژيكي «فليكس وون گرونينجن» و «شارلوت واندرميرش» بود.
«تام كروز» به خاطر نمايش استثنايي و خارج از مسابقه فيلم جديدش «تاپ گان: ماوريك» در كن امسال حاضر شده است. در ابتداي اين ملاقات مونتاژي طولاني در حدود ١٥ دقيقه از تمام فيلمهايي كه اين بازيگر بزرگ هاليوود بازي كرده است، نمايش دادند. سپس تام كروز با همراهي تشويقهاي حاضرين به سالن وارد شد و به مدت بيش از يك ساعت به سوالات مصاحبهكننده جشنواره در مورد سينما و فيلمهايش پاسخ داد.
از نكات جالب اين نشست شايد ابراز خوشحالي «كروز» از حضور در كن بود. او گفت: «با توجه به مشكلات دو سال اخير و وضعيت استثنايي كه كرونا در جهان به وجود آورد، بياندازه خوشحالم كه امروز ميتوانم دوباره در سالني پر در برابر شما باشم.»
او همچنين به اين سوال كه كرونا و تعطيلي سينماها آيا او را به فكر انداخت تا فيلمش «تاپ گان: ماوريك» را كه او تهيهكنندگي آن را هم بر عهده دارد، در پلتفرمهاي نمايش خانگي مثل نتفليكس اكران كند با قاطعيت پاسخ منفي داد: «نه! اين امكان هيچوقت وجود نخواهد داشت. من هيچوقت اين كار را نخواهم كرد. من در اين دو سال با چشمان خودم ديدم كه چگونه سالنهاي سينما و صاحبان آنها در سختي بودند. من به ديدن آنها ميرفتم و به آنها قول ميدادم كه فيلمهايي مثل «ماموريت غيرممكن» و «تاپ گان» به زودي و بعد از كرونا اكران ميشوند و تماشاگران را به سالنها بازميگردانند. اينگونه فيلمها باعث كار كرد سينماها ميشوند. من به وجود سينما و مردمي كه به سينما ميروند خيلي اهميت ميدهم. بنابراين هيچوقت فيلمهايم را در جايي غير از سينما اكران نخواهم كرد.»
در سوالي ديگر از او پرسيده شد كه چرا او هميشه تمام صحنههاي اكشن سري فيلمهاي «ماموريت غيرممكن» را خودش انجام ميدهد و از بدلكار حرفهاي استفاده نميكند؟ با اينكه ميداند كه اين كارها خيلي سخت و خطرناكند و او جان و سلامتي خود را با اين كار به خطر مياندازد!
او در پاسخ گفت: «مگر شما از آهنگسازها يا رقصندهها ميپرسيد كه چرا خودشان آهنگهايشان را ميسازند و مينوازند يا خودشان ميرقصند. من هم مثل آنها دوست دارم كه خودم تمام نقشم را بازي كنم. حتي با اينكه طي اين سالها تجربيات خطرناك فراواني داشتهام. مثل وقتي كه براي فيلم «ماموريت غيرممكن» از روي پشت بام به پايين پريدم. در آن موقع فهميدم كه كار اشتباهي كردهام و اين يكي از بدترين ايدههاي زندگيام بوده است و به شدت به زمين خوردم و له و لورده شدم. اما هميشه سعي ميكنم تواناييهاي خود را بيشتر كنم و كارهاي جديدي ياد بگيرم و هر بار به خود ميگويم اين توانايي جديد را حتما در فيلمهايم استفاده خواهم كرد.»
او در ادامه اضافه كرد: «من هيچ وقت نميگويم كه كاري نميشود ! هميشه ميگويم كه شايد الان بشود. وگرنه حتما روز ديگري اتفاق خواهد افتاد و سپس تمام تلاش و كوششم را براي تحقق آرزوهايم انجام ميدهم.»
او در آخر گفت كه تمام فيلمهايش چه آنها را كه فقط در آنها بازي كرده و چه آنها كه تهيه هم كرده است متعلق به تمام گروه ميداند: «من هيچوقت نميگويم فيلم من! يك فيلم حاصل تلاش تمام آدمهايي است كه در آن كار ميكنند، چون همه به يك اندازه براي يك فيلم زحمت ميكشند. هر كس در فيلم نگاهي متفاوت به قصه دارد و تلاقي تمام اين نگاهها با هم باعث به وجود آمدن فيلمي خوب و درست ميشود.»
كمي بعد از اين ملاقات و هنگام اولين نمايش فيلم «تاپ گان: مارويك» كه ادامهاي بر قسمت اول آنكه ٣٦ سال قبل در سال ١٩٨٦ ساخته شده، هواپيماهاي جنگي به نمايش پرداختند و رنگهاي پرچم فرانسه را در آسمان كن پخش كردند. «تام كروز» كه براي جلب توجه جهان سينما از هيچ خرجي دريغ نكرده بود، آتشبازي بزرگي هم بر فراز فرش قرمز كن تدارك ديده بود. جشنواره كن در اقدامي خارج از برنامه و ناگهاني نخل افتخاري هم به اين بازيگر داد تا امسال علاوه بر «فوريت ويتكر»، «تام كروز» هم صاحب اين جايزه با ارزش شود.
«تاپ گان» جديد تمام المانهاي يك فيلم خوب اكشن به سبك امريكايي را دارد. رقابتهاي درون گروهي، مشكلاتي كه قهرمان داستان با آنها بايد مبارزه كند و يك عشق قديمي كه دوباره شعلهور ميشود. فيلم خوش ساختي كه زمان دو ساعت و ربع آن تماشاگران در سينما را خسته نميكند و همه را تا آخرين دقايق فيلم روي صندليهاي خود ميخكوب ميكند و در آخر همه را با يك پايان خوشحالكننده هاليوودي يا به قول خودشان «هپي اندينگ» به بيرون از سالن ميفرستد.
نكته جالب اما درباره داستان فيلم ندادن هيچ گونه اطلاعاتي درباره كشور دشمني كه «مارويك» و شاگردانش سعي در حمله انتهاري بر آن را دارند، است. با اينكه دكور پر از برف و سرماي هوا ذهنها را به سمت دشمن هميشگي امريكا، روسيه هدايت ميكند، در فيلم اما هيچگاه حرفي از نام و مليت دشمن به ميان نميآيد. با اين ترفند، فيلم و كارگردان آن «جوزف كوزينسكي» و صد البته «تام كروز» هيچ كس را ناراحت نميكنند و خيال خود را از بابت پخش فيلم در تمام كشورها راحت كردند.
فيلم ديگري كه در بخش مسابقه حضور داشت و چهارشنبه شب به نمايش درآمد، «هشت كوه» بود. كارگردان جوان بلژيكي «فليكس وون گرونينجن» كه قبلا فيلم «شكست دايره شكسته»، درامي بينظير را در كارنامه كاري خود دارد اينبار با شريك زندگياش فيلم ساخته است. داستان فيلم درباره دوستي دو پسر نوجوان دوازده ساله است كه يكي (برونو) در كوههاي آلپ زندگي ميكند و ديگري (پيترو) در آپارتماني در شهر تورين ايتاليا. خانواده «پيترو» خانهاي روستايي را در كوههاي محل زندگي «برونو» براي تابستان اجاره ميكنند. ملاقات اين دو پسر آغازي بر دوستي آنهاست. دوستي كه با گذر سالها و دوري «پيترو» از ايتاليا مدتي متوقف ميشود اما هيچگاه از بين نميرود. سالها بعد و با مرگ پدر «پيترو» اين دو پسر همديگر را دوباره پيدا كرده و بهرغم تمام تفاوتهايشان تا به آخر با هم دوست ميمانند.
داستان فيلم برگرفته از رمان ايتاليايي پرفروشي به همين نام و نوشته «پائولو كوگنتي» است كه اين زوج در دوران كرونا به فيلمنامه تبديل كردهاند. آنها سعي كردهاند كه همان لحن داستاني و كتابي را در فيلم نگه دارند. اما متاسفانه فيلم نه قدرت رمان را دارد و نه قدرت «شكست دايره شكسته»! خيلي از اتفاقات فيلم در كتاب بهتر جواب ميدهند ولي در فيلم جا نيفتادهاند. مهمترين اينها شايد همان استعاره «هشت كوه» باشد كه منطق و تاثيرش در كتاب زياد و اما در فيلم حل نشده و نامفهوم است.
نكته جالب درباره فيلم انتخاب دو كارگردان از لحاظ كادربندي است. قسمت اعظم فيلم در كوههاي آلپ با چشماندازهايي نفسگير ميگذرد. اين مناظر بهطور منطقي كادربندي باز (وايد اسكرين) را ميطلبد تا عظمت و عمق اين زيباييها را نشان دهد. كارگردانان بلژيكي اما ترجيح دادهاند تا فيلم را به صورت مربع و در كادر كوچك فيلمبرداري كنند تا تماشاگران را روي شخصيتها متمركز كنند و صد البته نگاه «پيترو» كه از شهر به اين وسعت ميرسد و عدم توانايياش براي هضم اين هجم از بزرگي و عظمت را نشان دهند.
«هشت كوه» فيلم آرام و زيبايي است كه قطعا ارزش يكبار ديدن را دارد. اما آيا حضورش در بخش مسابقه جشنواره كن توجيهي منطقي دارد؟ و مهمتر از آن آيا اين فيلم در رقابت براي گرفتن جايزهاي در جشنواره امسال است؟ مطمئن نيستم!
فيلم ديگري كه در روز سوم جشنواره به نمايش درآمد، «دوران آخرالزمان» اثر جديد كارگردان بزرگ امريكايي «جيمز گري» بود. اين كارگردان يهودي براي درامهاي عميق و تاثيرگذارش كه در آنها خانواده امريكايي و مخصوصا يهوديهاي امريكا را زير ذرهبين خود ميبرد، مشهور است كه «شب به ما تعلق دارد»، «دو عاشق» و «مهاجر» و «حياطها» معروفترين آنها هستند. فيلمهاي او بهطور معمول هميشه در جشنواره كن، در بخش مسابقه حضور دارند.
فيلم جديد «گري»، درباره پسر نوجواني از خانوادهاي معمولي است كه در اواسط ١٩٨٠، مجبور به عوض كردن مدرسهاش و رفتن به مدرسهاي خصوصي ميشود. مدرسهاي كه خانواده ترامپ در آن نفوذ زيادي دارند و پسرانشان، از جمله دونالد ترامپ جوان (رييسجمهور آينده امريكا) در آن درس ميخوانند و همكلاسي او ميشوند.
متاسفانه و بر خلاف انتظار بالا از اين كارگردان، «دوران آخرالزمان» فيلم متوسطي است. هيچ چيز در فيلم بد نيست. حتي نكات خيلي خوبي هم در فيلم وجود دارند، مثل بازي «آنتوني هاپكينز» و «آن هاتاوي» و پسر بچههاي فيلم و همچنين فيلمبرداري «داريوش خنجي» فيلمبردار ايرانيالاصل كه فيلمبرداري تقريبا تمام كارهاي «گري» را بر عهده دارد. تصاوير او مثل هميشه گرم و زيبا هستند و پختگي اين فيلمبردار بزرگ را نشان ميدهد.
داستان و ميزانسن فيلم اما خيلي ساده هستند. انگار به تماشاي تلهفيلمي خوش ساخت نشستهايم. تلهفيلمي كه در يك روز تعطيل در خانه و روي صفحه تلويزيون، ما را خوشحال ميكند و متاسفانه ماجرا به همين جا ختم ميشود! فيلمي كه من ديدنش را براي نوجوانان توصيه ميكنم، چون درسهاي خوبي از لحاظ انساندوستي، صداقت و برابري انسانها ميدهد. اما اين فيلم بيشتر تراپي شخصي آقاي «جيمز گري» به نظر ميرسد كه خانواده و فضاي فيلمش را بسيار نزديك و شبيه به زندگي و نوجواني و محيط خانوادگي خود در نوجوانياش به تصوير كشيده است. «دوران آخرالزمان» بيش از حد عادي و ساده است و قطعا اگر كس ديگري غير از آقاي «گري» آن را ساخته بود، در جشنواره كن انتخاب نميشد، چون در اينجا هم مثل هر جاي ديگري در دنيا دوست بازي و شناخته شدن جايگاه خاص خود را دارد.