دومين سالگرد قتل «رومينا اشرفي»؛ در گفتوگو با يك جامعهشناس: قانون هم مردسالارانه است
تعصبي كه با داس خونين شد
پدر بهمن خاوري: پسرم يك ماه به مرخصي آمد و الان در تبعيد به سر ميبرد
بهاره شبانكارئيان
... «اگر بهمن را ميكشتم، قصاص ميشدم.»...
نبايد به تبر؛ درختها را لو داد... پدر دختر پس از مشورت با يك وكيل دادگستري اطلاع پيدا كرد كه در قانون مجازات اسلامي وليدم قصاص نميشود. بنابراين هنگامي كه پليس دختر نوجوان را طبق قوانين كشورمان به پدرش تحويل داد، پدرش هم سر او را با داس بريد. امروز سالگرد قتل «رومينا اشرفي»؛ نوجوان ۱۴ ساله اهل تالش است. دو سال پيش در اول خرداد ماه سال ۱۳۹۹ در روستاي «سفيد سنگان لمير»؛ بخش حويق شهرستان تالش در استان گيلان اين دختر نوجوان توسط پدرش به قتل رسيد. رومينا اشرفي پيش از آنكه به دست پدرش به دليل تعصب بيجا كشته شود، در 13 سالگي مجذوب «بهمن خاوري»؛ پسر 28 سالهاي شده بود، اما پدر رومينا به دليل اختلافات فرهنگي با ازدواج آنها مخالفت ميكرد. در 28 ارديبهشت ماه همان سال رومينا به همراه دوست پسرش بهمن از خانه فرار ميكند. يك روز بعد خانواده رومينا عليه بهمن خاوري در دادسرا شكايتي تحت عنوان آدمربايي را به ثبت ميرسانند كه همين امر باعث تعقيب قانوني و بازداشت آنها شد. از طرف ديگر پدر رومينا براي اينكه دخترش را راضي به بازگشت كند به او پيغام ميرساند كه با ازدواجش موافق است. با پيغام پدر دختر مبني بر موافقتش با ازدواج آن دو خانواده خاوري سفره عقد رومينا و بهمن را آماده ميكنند، اما پدر رومينا با پليس بر سر سفره عقد حاضر ميشود. پليس نيز بدون در نظر گرفتن روحيات پدر و شرايط موجود رومينا را طبق قانون به پدرش تحويل ميدهد. اين دختر شب را به همراه پدرش در خانه يكي از بستگانشان در آستارا به صبح ميرساند و فرداي آن روز راهي روستايشان ميشود. در اول خرداد ماه پدر رومينا تصميم ميگيرد دخترش را در خواب خفه كند اما وقتي ميبيند موفق نميشود سر او را با داس از بدنش جدا ميكند. اقوام رومينا كه در صحنه اين جنايت هولناك حضور پيدا ميكنند، گفته بودند كه پدر رومينا پس از قتل، داس خوني و بخشي از موهاي دخترش را بالا ميگيرد و ميگويد غيرت من را ببينيد كه بچه خودم را كشتم. پليس پس از اطلاع اين ماجرا هنگامي كه كار از كار گذشته بود قاتل را بازداشت ميكند. برخي رسانهها در آن زمان با بهمن خاوري و عموي رومينا مصاحبه ميكنند، اما هر كدام از آنها روايت متفاوتي از ماجرا را شرح ميدهند. معاون دادگستري گيلان در آن زمان اعلام ميكند كه پدر رومينا با مهرباني اعتماد بازپرس را جلب كرده بود و علتي براي تحويل ندادن دختر به خانوادهاش وجود نداشته است. نيكدل مقدم، وكيل مادر رومينا نيز اعلام كرده بود كه موكلم خواستار مجازات همسرش است و تصميم به جدايي از همسرش را دارد و همچنين قصد دارد حضانت پسر كوچكشان را نيز به عهده بگيرد. در مصاحبههايي كه نيكدل مقدم در خصوص روز دادگاه در برخي رسانهها انجام داده بود از زبان پدر رومينا گفته بود؛ وقتي كه رييس دادگاه از او پرسيد: «اگر تو معتقد بودي ناموست لكهدار شده، چرا بهمن خاوري را نكشتي و آيا اين رفتار يك پدر با فرزندش است؟» پاسخ داده بود: «اگر بهمن را ميكشتم قصاص ميشدم.» پس از انتشار اين خبر واكنشهاي مختلفي از سوي افراد سرشناس جامعه صورت گرفت تا جايي كه كيانوش عياري يكي از كارگردانهاي سينما و تلويزيون به طعنه اعلام كرده بود كه اين اتفاقها در ايران رخ نميدهد. من اين شايعات را باور نميكنم. در روز 7 شهريور ماه سال 1399 دادگاه قاتل را به 9 سال حبس و بهمن خاوري را به 2 سال حبس محكوم كرد. با گذشت دو سال از آن حادثه هولناك «روحالله خاوري» پدر بهمن در خصوص فرزندش به «اعتماد» ميگويد: «چهار فرزند دارم. بهمن فرزند چهارم من است. حبسش بعد از دو سال تمام شده. پسرم يك ماه به مرخصي آمد و الان در تبعيد به سر ميبرد.»
اگر قاضي رومينا را تحويل پدرش نميداد
شايد دختر كشته نميشد
«امانالله قراييمقدم»، جامعهشناس در خصوص قتلهاي ناموسي و خصوصا اين جنايت هولناك به «اعتماد» ميگويد: «متاسفانه يكي از پديدههاي شوم فرهنگي كه اكثرا در خوزستان، كردستان، لرستان، سيستانوبلوچستان، اخيرا در شمال و نقاط ديگر كشور كم و بيش وجود دارد، مساله دختركشي به دليل تعصبات فرهنگي و ناموسي است. در فرهنگ ما دختر را صغير ميدانند و اجازه ازدواج دختر به دست پدر است. حتي اين موضوع در ميان اعراب خوزستان با اجازه پسرعمو، پدر و برادر دختر صورت ميگيرد كه يكي از نمونههاي بارز اين قتلهاي ناموسي را در خوزستان همين چند ماه پيش مشاهده كرديد كه مرد سر بريده همسرش را در اهواز چرخاند و اصلا مالكيت دختر را حق طبيعي خودشان ميدانند، چون اجازه دختر با پسرعمويش است. در خوزستان در ميان اعراب اگر پسرعموي دختر اجازه ازدواج ندهد، دختر هيچ وقت نميتواند ازدواج كند. نمونه فجيع ديگر كه مربوط به قتلهاي ناموسي ميشود، قتل رومينا اشرفي است كه به دست پدرش با داس كشته شد. اين موارد از عواقب پديدههاي شوم فرهنگي است كه در كردستان، آذربايجان، شمال خراسان و همچنين لرستان كه تحت عنوان خونبس يا خون صلح ناميده ميشود، وجود دارد. البته اين موارد در اين استانها به اندازه استان خوزستان نيست و قتلهاي ناموسي يا «نهوه كردن» در خوزستان بسيار زياد مشاهده ميشود. بنده موضوع مربوط به نهوه كردن در خوزستان را كه مساله دانشگاهي و علمي نيز است در سال 1378 در مجله شماره 3 قوه قضاييه آيتالله شاهرودي كه براي قضات نوشته شد، عنوان كردم.» او در ادامه توضيح ميدهد: «موضوع قتلهاي ناموسي از نظر مردمشناسي ريشه در مساله فرهنگ آن جامعه دارد. ببينيد در شهرستانها اگر دختري با پسري رابطه برقرار كند مثل همين رومينا اشرفي كه حالا يا به دروغ يا به راست در ميان اهالي روستا پيچيد فلاني با آن پسر فرار كرده، پدرش، عمويش، برادرش و پسرعمويش كمر به قتل آن دختر ميبندند كه از اين موارد در كشور ما خيلي هم فراوان است. حتي با اين موضوع فيلمي با نام «عروس آتش» نيز ساخته شد كه از نمونههاي مقالات من بود. اينها همانطور كه عرض كردم به دليل تعصبات ديني و فرهنگي است. رومينا هم گرفتار همين تعصبات فرهنگي شد چون با پسري كه ميخواست فرار كرد و متاسفانه با ندانم كاري پليس و قاضي به علت اينكه از شرايط فرهنگي آنجا اطلاع چنداني نداشتند دختر را تحويل پدرش دادند و او كشته شد. در حالي كه اگر قاضي رومينا را تحويل پدرش نميداد شايد دختر كشته نميشد. تالش محيط كوچكي است و به اصطلاح خود آن پدر لكه ننگ بر خانواده نشسته بود و باعث ميشد كسي ديگر به خواستگاري اين دختر نرود، چراكه همه ميگفتند اين همان دختري است كه با فلان پسر فرار كرده بود و اينجاست كه مشكل شروع ميشود.»
قانون حمايتي از زن و دختر نميكند
اين جامعهشناس درباره قتلهاي ناموسي ميگويد: «در سال 1349 من تحقيقاتي را در زمينه همين قتلهاي ناموسي انجام دادم و متوجه شدم در نقاط مختلف كشور خانوادهها برخوردهاي گوناگوني در مواجهه با ناموسشان انجام ميدهند. به عنوان مثال در شمال استان خراسان وقتي دختر و پسري فرار ميكنند، نزد بستگان دور و بزرگان فاميل ميروند و آنها پادرمياني ميكنند و دختر و پسر ازدواج ميكنند و به سر خانه و زندگيشان ميروند. در كردستان از روستايشان فرار ميكنند و به عراق ميروند. در خوزستان اما دختر را ميكشند. يا مثلا در تحقيقاتي كه ما در استان خوزستان انجام داديم، خانوادهاي بود كه پسرعمويش دختر را تا 40 سالگي نگذاشته بود شوهر كند و وقتي كه زن پسرعمويش فوت كرد دختر را به پسرعمويش دادند. زنان و دختران در بسياري از استانها قرباني فرهنگ آن منطقه ميشوند. مثلا در لرستان در شهرستان الشتر زن و دختر ارث و ميراثي كه از پدرشان ميگيرند را بايد به برادر خودشان بدهند. در نتيجه زنان قرباني فرهنگ منطقهاي كه زندگي ميكنند، ميشوند. در تالش هم پدر رومينا او را به دليل تعصبات فرهنگي كشت. وقتي در اصلاح تعصبات فرهنگي كاري انجام نميشود و سختگيري صورت نميگيرد نوعي خشونت عليه زنان به حساب ميآيد و رومينا هم از اين دست است و وقتي پدر با داس سر دخترش را ميبرد به اصطلاح خودش غيرتش را نشان ميدهد. مساله ننگ خانواده براي جامعه ما و جامعه كوچكي كه اين دختر در آن زندگي ميكرد، مهم بود. همانطور كه اشاره كردم متاسفانه قاضي از اين مشكل فرهنگي اطلاع نداشت و دختر را به كشتن داد. او را مجبور كرد به خانه پدرش برود و خب پدرش هم او را با داس به قتل رساند. بنابراين اين موضوعات و مشكلات ريشه فرهنگي دارد. هرچند موارد اينچنيني كم شده چون تحصيلات دختران هم بالاتر رفته است. اطلاعرساني زياد شده و قضات هم به نسبت گذشته آگاهتر شدند، اما مشكلاتي نيز در اين ميان وجود دارد كه اگر دختري به پليس و مراجع قانوني مراجعه كند آنها هم ميگويند اختيارت دست پدرت است. متاسفانه در قانون هم حق ازدواج دختر با پدرش است. اين يعني چي؟! يعني قانون هم حمايتي از زن و دختر نميكند. قانون هم مردسالارانه است. اگر پدري دختري را بكشد ديه آن نصف است. اينها نوعي خشونت جنسي است و قانون هم اينها را تاييد كرده است. بنابراين بايد قانوني هم تغييراتي كند و سختگيريها بيشتر شود كه اگر كسي انساني را ميكشد بايد مجازات شود.»