ما كجاي جهان ايستاده ايم
متاسفانه نه تنها كسي از ايران تشكر نكرد كه فرمانده ايراني درنبرد با خطرناكترين تروريستها توسط امريكا ترور شد! اگر ايران براي خود مكان دقيق و حساب شده و هوشمندانهاي در مناسبات جهاني دست و پا كرده بود با توجه به موقعيت كمنظير جغرافيايي و داشتن منابع عظيم انساني و طبيعي ميتوانست بازيگري موثر و منتفع در انواع چالشها و رويدادها باشد. چين از چندين سال پيش به اين معناي راهبردي وقوف يافت و ميبينيم هر موضوعي در جهان پيش بيايد اگر سودش را نبرد از وارد آمدن خسارتهاي بيدليل جدا جلوگيري ميكند. در جريان جنگ اوكراين اين تلقي وجود داشت كه اين كشور بخواهد يا نخواهد نميتواند از حضور در اين چالش بزرگ طفره برود. اما پكن بدون اينكه مستقيما طرف روسيه كه اتفاقا رقيب رقباي اوست را بگيرد به نوعي از كنار حادثه گذشت و نگذاشت سرمايهگذاريهاي تريليون دلارياش در شرق و غرب عالم تحت تاثير اين جنگ قرار بگيرد. اما ظاهر در كشور ما موضوع متفاوت است و اگر حادثهاي در جهان رخ بدهد كه اصولا ربطي به ما نداشته باشد چه بسا عوارض منفياش كم و بيش گريبانمان را ميگيرد. گويي در دنياي پرآشوب كنوني جايي ايستادهايم كه اگر تيري از ناكجاآباد در آسمان پرتاب شود حداقل اينكه از بيخ گوشمان عبور ميكند و خدا را شكر ميكنيم كه به ما اصابت نكرد!
نقطه ايستادنمان در جغرافياي سياسي جهان باعث شده است كه حداقل برخي بحرانها به درون كشور سرريز كنند يا عوارض منفيشان متوجهمان شود. ظاهرا يكي از دلايل عدم توجه به موقعيت كشور در مناسبات جهان تلقي و برداشت از ماهيت قدرت در روابط بينالمللي است، روابطي كه واقعا دچار تغييرات مهم شده و تغيير در رفتارها را طلب ميكند. روسيه به عنوان دومين قدرت نظامي دنيا از تغيير مباني قدرت در جهان غفلت كرد ودر جنگ اوكراين كه تصور ميكرد نتيجه برقآسا ميگيرد دچار هزينههاي سياسي و خسارتهاي نظامي و اقتصادي و انساني بزرگ شد و تا اينجاي كار رتبهاش در جداول مختلف امتيازات جهاني تنزل يافت. درواقع مناقشه اوكراين محك بسيار خوبي براي تحصيل تغييرات مباني قدرت در جهان است. ما با درك تغييرات جهاني و انتخاب درست و اصولي و مطالعه جاي ايستادنمان حتي خواهيم توانست بدون هزينه كردنهاي بزرگ براي ملت خويش آورده رفاه و آسايش و نيكبختي و پيشرفت داشته باشيم.