• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۱ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5219 -
  • ۱۴۰۱ يکشنبه ۸ خرداد

درباره مردي كه چهره ملي‌اش را با قدرت حفظ كرده

راز تفاوت علي دايي با ساير سلبريتي‌ها

مرضيه حسين‌خاني

علي دايي دوره پر فرازونشيبي را در فوتبال ايران پشت سر گذاشته و امروز تبديل به يكي از محبوب‌ترين چهره‌ها در ايران شده است. خيلي‌ها در تعريف از او مي‌گويند دايي كسي است كه طرف مردم ايستاده و حرف حق مي‌زند. خودش چند روز پيش در گفت‌وگو با عادل فردوسي‌پور گفت جايگاهي كه بين مردم دارد را با هيچ‌چيز عوض نمي‌كند. اقدامات عام‌المنفعه به همراه بالا بردن پرچم ايران در رويدادهاي بين‌المللي بخش ديگري از دلايل محبوبيت شهريار فوتبال ايران است.  كارهايي كه دايي انجام مي‌دهد را بقيه هم كم و بيش انجام مي‌دهند. مواضع دايي هيچگاه راديكال‌تر از بقيه نبوده است. اگر او در مورد گراني‌ها حرف مي‌زند بقيه هم مي‌زنند. اگر او مي‌گويد امروز هيچ‌كس در اين مملكت سر جاي خودش نيست بقيه هم قبلا گفته‌اند. اگر مردم او را به عنوان انساني خودساخته مي‌شناسند كه با زحمت به جايگاهش رسيده خيلي‌هاي ديگر را هم مي‌توان مثال زد كه با تلاش فردي و بدون رانت و پارتي موفق شده‌اند. كمك‌هاي مالي و معنوي دايي را هم بقيه كم‌وبيش به شكل‌هاي مختلف انجام مي‌دهند. پس طرح اين سوال درست است كه چرا دايي دايي شد و بقيه نمي‌شوند؟ چرا وقتي دايي مي‌گويد «فلان كارشناس صداوسيما خجالت نمي‌كشد به مردم مي‌گويد فلان چيز را نخوريد» همه جا وايرال مي‌شود و وقتي بقيه مي‌گويند اتفاق خاصي نمي‌افتد؟  دليل اين مساله را مي‌توان در يك كلمه توصيف كرد: صداقت. با احترام به همه منتقدين و آنهايي كه سعي مي‌كنند به شكل كليشه‌اي طرف مردم بايستند تنها تعداد معدودي را مي‌توان پيدا كرد كه اظهارات‌شان صادقانه است. تنها تعداد محدودي هستند كه از صميم قلب حرف مي‌زنند. به همين دليل است كه وقتي دايي اشك مي‌ريزد و مي‌گويد «خدا هيچ پدري رو شرمنده بچه‌هاش نكنه» مردم مي‌پذيرند.  دومين گلزن برتر تاريخ فوتبال جهان در آخرين مصاحبه خود جمله‌اي را گفت كه مي‌توان از آن به عنوان كليد ورود به راز محبوبيت دايي استفاده كرد. دايي گفت «من هيچ‌وقت آويزان فوتبال نبودم.» اگر دايي بعد از جام جهاني ۲۰۰۶ اين حرف را زده بود كسي باور نمي‌كرد. آن موقع شايع شده بود مهاجم تيم ملي باند درست كرده و فشار مي‌آورد روي سرمربيان و مقامات فدراسيون كه بايد در تركيب ثابت باشد. چقدر جك درست كردند براي دايي. اما خيلي طول نكشيد كه فوتبال‌دوستان بفهمند حتي دور از جان جنازه دايي هم بهتر از تمام مهاجمان نوك فوتبال ايران در آن مقطع است. يك سال بعد همه دلتنگ گلزني‌هاي دايي و راه رفتنش توي محوطه جريمه رقيبان بودند. امروز ديگر كسي شك ندارد كه دايي هرگز آويزان فوتبال نبوده است. به همين سياق ديگر كسي شك ندارد كه وقتي دايي مي‌گويد هيچ‌كدام از سياسيون برايش كاري نكرده‌اند راست مي‌گويد. وقتي تاكيد مي‌كند كه كلا دو بار در مراسم افطاري روساي جمهور شركت كرده و بابت همان دو بار هم پشيمان است همه قبول مي‌كنند.  بقيه اين طور نبوده‌اند. اكثرا گفته‌اند نيازي به كسي ندارند و روي پاي خودشان مي‌ايستند اما براي گرفتن سمت‌هاي بهتر با سياسيون لابي كردند. در ايام انتخابات تلاش كردند طرف نفر برنده باشند. در ميتينگ‌ها بوده‌اند. با فلاني و فلاني نشست و برخاست كرده‌اند. از مواهب همكاري با قدرت سود برده‌اند و سرمربي، رييس فدراسيون يا مديرعامل شدند. براي همين وقتي از مشكلات مردم مي‌گويند خنده‌دار از آب درمي‌آيد. وقتي ادعا مي‌كنند دغدغه‌مند هستند مصنوعي به نظر مي‌رسد. جوان‌ترها مي‌گويند طرف شوآف مي‌كند و قديمي‌ها مي‌گويند فيلم بازي مي‌كند. اما دايي كسي بود كه توسط رييس‌جمهور بركنار شد! براي رسيدن به نقطه‌اي كه دايي رسيده بايد خيلي زحمت كشيد. به اندازه تمام زحمت‌هايي كه يك فوتباليست براي رسيدن به بالاترين سطح فوتبال دنيا انجام مي‌دهد و شايد هم بيشتر. سخت است عدم وابستگي به يك جناح سياسي در ايران و موفق شدن. سخت است عدم بهره بردن از رانت در پيشبرد كارها. سخت است رد كردن پيشنهادهاي چرب و نرم طرفداري از يك فرد و سپس سود بردن از مواهب آن. يك فرد بايد آن‌قدر خودساخته باشد و آن‌قدر بناي زندگي‌اش را مستقلانه بالا برده باشد كه اطمينان پيدا كند بدون كمك‌هاي اين و آن هم سرپا مي‌ماند. يقين داشته باشد اگر فلان جناح سياسي پشتش را خالي كرد زمين نمي‌‌خورد. همين امروز خيلي از مقامات ورزش و روساي فدراسيون‌هاي ورزشي با عوض شدن دولت عمرشان تمام مي‌شود. خيلي از سرمربيان با تغيير مديران عامل بايد غزل خداحافظي را بخوانند و برخي از بازيكنان با عوض شدن سرمربي فوتبال‌شان تمام مي‌شود. اينها همه يك نوع وابستگي است كه استقلال آدم را مي‌گيرد و آدمي كه استقلال نداشته باشد موضع‌گيري‌اش هم فيك است. متاسفانه تعداد چهره‌هاي ملي ايران روز به روز در حال كم شدن است. چهره‌هايي كه همه مردم در شرايط فعلي با هر گرايش سياسي و اجتماعي قبول‌شان داشته باشند. همان تعداد محدود هم هر روز بيشتر تحت فشار قرار مي‌گيرند تا شايد يك جايي وا بدهند يا بارشان را جمع كنند و بروند. دايي يكي از اين معدود چهره‌هاست. كسي كه مي‌تواند در شكاف‌هاي اجتماعي نقش بازوهاي نگه‌دارنده را ايفا كند. مي‌تواند همه را دور يك محور جمع كند. درست مثل آن شبي كه توي مراسم قرعه‌كشي جام جهاني شركت كرد و همه از ديدنش كيف كردند. اين اتفاق در مورد هر كسي رخ نمي‌دهد. يك روز مردم از تماشاي اصغر فرهادي در مراسم اسكار ذوق كردند اما امروز برخي سعيد روستايي و بازيگران فيلمش در جشنواره كن را مسخره مي‌كنند. خيلي از مردم به نويد محمدزاده و دوستانش مي‌گويند چرا از تريبون كن استفاده نمي‌كني و دردهاي مردم را نمي‌گويي اما هيچ‌كس به علي دايي خرده نگرفت كه چرا از تريبون قرعه‌كشي جام جهاني كه به مراتب پربيننده‌‌تر از كن بود بهره نبرد و انتقادي نكرد. دليلش ساده است. دايي ثابت كرده جانب قدرت را ندارد اما بقيه بايد ثابت كنند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون