ادامه از صفحه اول
مرور مديريت بحران متروپل
عدم رعايت استانداردها و مشكلات فني عامل ريزش بود؛ پروانه اين ساختمان ۶ طبقه بود اما در ۱۱ طبقه ساخته شد. همچنين ساختمان نيمهكاره و در همكف چندين مغازه فعال و افرادي در زمان حادثه در آن حضور داشتند... 11 نفر متهم اعم از سه شهردار و ناظر كيفي و كساني كه در شهرداري در اين موضوع تاثيرگذار بودند، بازداشت شدهاند.» در اين قبيل بحرانها مسائل پيچيدهاي از قبيل دسترسي، ارتفاع ساختمان، تهويه، تخليه ساكنان، تامين آب و سازماندهي نيروها به وجود ميآيد؛ شناخت كامل از ساختمان و نحوه فرماندهي و دستورالعمل عملياتي استاندارد در مواجهه با حريق ساختمانهاي بلند از موارد كليدي در دستيابي به پاسخگويي مناسب است. به طور سنتي مقابله با سوانح بر واكنش اضطراري -پاسخ بعد از وقوع معمولا سوانح آني- متمركز بوده است، اما در اواخر قرن بيستم به طور فزايندهاي تشخيص داده شد كه سوانح و آسيبپذيري ناشي از آنها به عملكرد انسانها و نحوه توسعه مربوطند. فقط با كاهش و مديريت ريسك عمدتا پيشگيرانه و كم كردن معرضيت و آسيبپذيري ميتوانيم از تلفات جلوگيري كرده و آثار سوانح را كاهش دهيم. اصليترين فرصت براي كاهش ريسك در كاهش آسيبپذيري و كمتر قرار گرفتن در معرض آن است. كاهش اين دو مولفه ريسك مستلزم شناسايي و كاهش محركهاي اصلي ريسك است كه به ويژه با عملكرد ضعيف توسعه اقتصادي و شهري، تخريب محيطزيست، فقر و نابرابري و تغييرات اقليمي كه شرايط ريسك را ايجاد و تشديد ميكند، مرتبط است.
بناهاي 8 تا 12 طبقه يا بلندتري به ويژه در 16 سال گذشته در حال ساخت در پهنه گسل شمال تهران بوده است (در سوهانك، شهرك شهيد محلاتي، كاشانك، گلابدره، محله امامزاده قاسم، باغ شاطر، دربند، ولنجك، كوي دانشجو، شمال فرحزاد، حصارك كن و كل ناحيه شمالي منطقه 22) بسياري روي شيبهاي 30 تا بيش از 70 درجه احداث ميشوند! در اين شيبها حتي در شرايط بدون زمين لرزه هم احتمال خطر زمين لغزش و مشكلات ديگر در فصل زمستان در آنها بالاست. در يك زمين لرزه مهم اين دامنههاي تحت خطر ميتوانند مشكلات مضاعفي تجربه كنند. در ساخت ساختمان بلند مرتبه و برج روي گسل بايد توجه كرد كه در اين نواحي هنگام يك زمين لرزه علاوه بر امكان گسيختگي مستقيم در سطح زمين، احتمال ايجاد تكانهاي بسيار شديد در اثر پالسهاي پريود بلند در اثر پديده جهتپذيري هنگام رخداد زمين لرزه در نزديكي گسل زمين لرزه، و پديده «پله پرش» (فلينج) به ويژه روي صفحه گسيختگي وجود دارد. تجربيات قبلي در زمين لرزههايي كه در ايران (زلزله 1382 بم)، تركيه (زلزلههاي ايزميت و دوزجه در سال 1378)، ژاپن (زلزله 1373 كوبه)، امريكا (زلزلههاي 1368 لوماپريتا، 1371 لندرز و 1372 نورث ريج همگي در ايالت كاليفرنيا)، نيوزيلند (زمين لرزههاي 1389 كرايست چرچ)، چين (زلزله 1378 ونچوان) و... رخ داده و جنبش در نزديكي گسل در دستگاههاي شتابنگاري ثبت شده است، نشان از آن دارد كه پالسهاي تغيير مكان و تكانهاي شديد هنگام رخداد زمين لرزه با پريودهاي طبيعي حدود 0.5 تا 2 ثانيه در موارد متعددي ثبت و تجربه شده و اين پريودهاي طبيعي مطابق با پريودهاي طبيعي نوسان در ساختمانهاي حدود 5 تا 20 طبقه است. بنابراين براساس دستاوردهاي علم تاكنون كه هر نوع احداث ساختمان بلند و توسعه شهر- به ويژه انبوهسازي و برجسازي- در چنين نواحي بدون شك به توسعه مناطق با ريسك بالا در شهري مانند تهران ميافزايد. توجه كنيم كه متروپل يك تك ساختمان بلند در آبادان بود، در تهران و بعضي شهرهاي لرزه خيز با مجموعهاي از اين ساختمانها مواجهيم. منابع جديد و اضافي براي محافظت در برابر سوانح آينده مورد نياز است. سرمايه اجتماعي در تمام مراحل مديريت سوانح يعني آمادگي، پيشگيري، پاسخ و بازسازي بسيار مهم است. نوع واكنشهاي شهروندان به ويژه در مورد سرنوشت مالك ساختمان كه ابتدا اعلام شد دستگير شده ولي بعد خبر فوت او اعلام شد، نشان ميدهد كه بياعتمادي بزرگي نزد مخاطبان وجود دارد كه متاسفانه از طريق نوع غيرحرفهاي اطلاعرساني رسمي بحران تشديد هم ميشود.
پارادوكس حضور زنان در ورزشگاهها
شما تصور كنيد اگر يك چنين رفتاري از سوي گروههاي ميانهرو و اصلاحطلب صورت ميگرفت، جريان مقابل چه واكنشهايي نشان داده و چه كفنپوشاني به خيابانها ميريختند و فرياد وااسلاما سر ميدادند؟ اين رويكردهاي دوگانه بيانگر آن است كه اغلب برخوردهاي در اين كشور براساس مقتضيات سياسي و جناحي صورت ميگيرد و تفكر و انديشه خاصي پشت سر رخدادها وجود ندارد. معتقدم كشورداري، ظرايف و لوازمي دارد كه بدون توجه و بهرهمندي از آنها، جز آشفتگي نتيجهاي به دست نميآيد. وقتي كشور از حضور افراد شايسته، متخصص و كارآمد خالي شود، نتيجه همين رفتارهاي دوگانهاي ميشود كه اين روزها شاهد وقوع آن هستيم.
4) برخي تصور ميكردند يكدست شدن حكومت و حذف ساير جريانات سياسي به نفع يك جريان خاص باعث ميشود تا برخي رفتارهاي پارادوكسيكال در نظام حكمراني، پايان پيدا كرده و مطالبات اقشار مختلف جدي گرفته شود. اما واقعيتهاي ميداني نشاندهنده آن است كه سياستگذاران كشور هنوز نتوانستهاند، تضادهاي موجود در شيوه حكمراني را حل و فصل كنند و رفتارهاي معقولي را در پيش بگيرند. معتقدم يكدست شدن شيوه مديريت كشور نه تنها باعث افزايش نظم و قانونگرايي نشده است، بلكه در بطن اين يكدستي، بينظميها و آشفتگيهاي فراواني مشاهده ميشود كه در ادامه منجر به بروز مشكلات عديده در كشور خواهد شد. تضادهايي كه براي رفع آن ميبايست فضاي لازم براي حضور افراد شايسته و متخصص فراهم شود.