گفتوگوي اختصاصي «اعتماد» با يكي از اقوام «مليكا و ميترا» دو دختر قرباني و يك نفر از اقوام يكي از كشتهشدگان فاجعه
قبرستاني به نام «متروپل»
يكي از مصاحبه شوندگان: بوي تعفن اجسادي كه زير ساختمان دفن شدند در محل حادثه ميپيچد
بهاره شبانكارئيان
در تاريخ حوادث ايران تا ابد خواهد ماند…
ساختماني ويران در آبادان. زير آوار اجسادي است. مردم آبادان عزاداري ميكنند. «اجراي دهانههاي ۱۶ متري در كنار هم به طول ۹۰ متر بدون ستون براي اولينبار در استان خوزستان توسط پارسافر طراحي و توسط هلدينگ عبدالباقي با بالاترين دقت و كيفيت در برجهاي دوقلوي متروپل اجرا شد. همچنين سقف وافل نيز براي اولينبار در آبادان در برجهاي اجراي دهانههاي ۱۶ متري در كنار هم و به طول ۹۰ متر بدون ستون براي اولين در خوزستان اجرا شد.» اين جملات افتخارآميز در يكي از پستهاي اينستاگرام حسين عبدالباقي كه در خصوص پروژه متروپل است در ميان تبليغات ديگر از پروژههايش به چشم ميخورد. مسوول حراست متروپل عنوان كرده است كه برخلاف آنچه در رسانهها مطرح ميشود، متروپل ۱۰ طبقه نبود بلكه ۱۲ طبقه بود چرا كه بايد طبقه منفي يك و همكف و... را هم به آن اضافه كرد. قرار بود پاركينگ ساختمان متروپل در نوروز ۱۴۰۲ افتتاح شود و طبق كاتالوگي كه خود عبدالباقي ارايه داده بود و ما بين مردم توزيع كرده بوديم، بنا بود ۸۰۰ خودرو در اين پاركينگها حضور داشته باشند. عبدالباقي ميخواست در اين ساختمان، سينما متروپل را نيز افتتاح كند. اگر اين ساختمان افتتاح رسمي شده بود و ۸۰۰ خودرو در ساختمان حضور داشتند و سينما و فروشگاهها كامل راه ميافتادند و چنين فاجعهاي مثلا ساعت ۹ شب در خيابان شلوغ اميركبير آبادان رخ ميداد، ميتوانست نزديك به 4هزار نفر را به كام مرگ بكشد. حالا 7 روز از فاجعه گذشته و فردا دوشنبه است. روزي كه متروپل ريزش كرد. دليلش هم روشن و مشخص بود. سهلانگاري از سوي «حسين عبدالباقي» مالك و پيمانكار اين پروژه و بيتوجهي مسوولان مربوطه به دليل اجازه مجوز ساخت اين سازه سبب شد اين فاجعه عظيم رخ بدهد. صحبتهاي ضد و نقيضي در خصوص زنده بودن يا نبودن مالك اين ساختمان منتشر شده است. با اينكه هويت يكي از اجساد تعلق پيدا كرد به حسين عبدالباقي، اما برخي از مردم حرفشان اين است كه او از كشور خارج شده است. از طرف ديگر در ابتدا عنوان كردند كه عبدالباقي بازداشت شده است اما فرداي آن روز از سوي اين دادستان اعلام شد كه هويت يكي از اجساد پيدا شده مربوط به حسين عبدالباقي است. عبدالنبي موسويفرد، امام جمعه اهواز نيز در خصوص تناقضات خبري درباره مرگ عبدالباقي عنوان كرد كه مسوولان اول ميگويند عبدالباقي را گرفتند بعد ميگويند مرده! با گذشت يك هفته از اين حادثه، متروپل تبديل به قبرستاني شده كه تعداد بسياري از افراد بيگناه در آن زنده به گور شدند و تا لحظه تنظيم اين گزارش جسد 29 نفر از از زير آوار بيرون كشيده شده است. اسماعيل حسين زهي، نايبرييس كميسيون عمران مجلس نيز در خصوص اين حادثه اعلام كرد كه قبل از صدور پروانه، احداث بنا آغاز شده بود بدون آنكه سازمان نظام مهندسي و وزارت راه و شهرسازي در جريان باشند و بعد از آنكه چندين طبقه از ساختمان ساخته ميشود، سازمان نظام مهندسي موضوع را پيگيري ميكند. سپس ناظران مشخص ميشوند اما ناظران منتخب استعفا ميدهند و يك گروه ناظر ديگر تعيين ميشود. مصاحبه «اعتماد» با «حاتم صلبوخي» و «جواد صالحيان پور»؛ دو نفر از اقوام قربانيان متروپل درباره اين فاجعه بزرگ به شرح زير است.
مالك طمع داشت
«طارق قيم» كارگري بود كه از چندين سال پيش براي حسين عبدالباقي مالك و پيمانكار اين پروژه ويرانه و خيلي ديگر از ساختمانهاي او كار ميكرد. چند ماهي به دليل نداشتن بيمه از ادامه همكاري با عبدالباقي دست كشيد تا اينكه يك ماه قبل از اينكه متروپل فرو بريزد، به طارق وعده دادند كه اگر برگردد بيمهاش ميكنند. طارق برگشت، اما زنده نماند. حالا «حاتم صلبوخي»؛ برادرزن يكي از جانباختگان فاجعه متروپل است. خودش مهندس عمران است و در خصوص اين حادثه به «اعتماد» ميگويد: «طارق متولد ۶۶ بود. يك پسر ۴ ساله دارد و فرزند ديگرش هنوز به دنيا نيامده. نزديك يك ماه بود كه در اين ساختمان كار ميكرد. طارق در پروژههاي قبلي عبدالباقي هم همكاري داشت. يك مدت به خاطر اينكه بيمه نشد قطع همكاري كرد اما همين يك ماه پيش به او زنگ زدند و گفتند؛ برگرد بيمهات ميكنيم كه بيمهاش هم نكردند. ساختمان به لحاظ مهندسي وضعيت خوبي نداشت. قبلا هم مهندسان ناظر هشدارهايي داده بودند، اما خب متاسفانه صاحب ملك به دليل طمعي كه داشت به اين هشدارها بيتوجه كرد. مكالمههايي هم در اين زمينه در فضاي مجازي منتشر شده بالاخره خودتان در جريان هستيد. حتي صبح روز حادثه سركارگرهايي كه وارد ساختمان شده بودند با عبدالباقي تماس گرفته بودند و اطلاع داده بودند كه ساختمان چند بار لرزش داشته اما او هر بار به آنها گفته كه توهم زديد و اجازه نداده كارگرها از ساختمان خارج شوند. چون معتقد بوده كه ضرر ميكند.» حاتم صلبوخي در ادامه با لحني تند در خصوص وضعيت خاك آبادان توضيح ميدهد: «من خودم مهندس عمران هستم؛ قبلا هم عضو شوراي شهر بودم. ارتفاع زمينهاي آبادان و خرمشهر از سطح دريا خيلي كم است. از لحاظ نقشهبرداري پرسوجو هم كنيد مشخص ميشود ارتفاع از سطح دريا ۱۰ متر است اما در اصل 10 متر هم نيست. چون شما اگر دو يا سه متر زمين آبادان و خرمشهر را بكنيد به آب ميرسيد. بنابراين ساخت چنين ساختمانهايي براي خاك اينجا مناسب نيست و اگر هم ساختماني با اين ارتفاع ميخواهد ساخته شود بايد تداركات لازم و مناسبي را به لحاظ فني دارا باشد. من از نظر زمينشناسي خدمتتان عرض ميكنم قبل از ساخت اين برج بايد خاكش را نمونهبرداري ميكردند هر چند اگر خاك را هم نمونهبرداري ميكردند در آبادان و خرمشهر بيشتر از چهار، پنج طبقه مجوز ساخت نميدهند. چون زمين سست است. واقعيت، حدفاصل ساختمان متروپل با رودخانه اروند ۱۰۰ متر است كه در چنين شرايطي ساختوساز اشتباه است. اشتباه ديگر نوع آهنآلاتي با آلياژ بسيار پايين بود كه در اين پروژه به كار بردند. اينها را هم با سيمان و بتن پوشاندند كه مشخص نشود. در كل اين ساختمان مورد تاييد نظام مهندسي نبود. اينها از طريق رابطه و آشناهايي كه داشتند مجوز ساختمان را گرفتند. اول مجوز ۵ طبقه را گرفتند بعد هم مجوز سه طبقه زيرزميني را گرفتند. ما در آبادان و خرمشهر اصلا چنين موردي نداريم كه مجوز سه طبقه زيرزميني را بدهند. روز حادثه از كارگرهايي كه نجات پيدا كرده بودند و گوشه خيابان نشسته بودند، شنيديم تعداد زيادي از كارگران در روز حادثه داخل ساختمان بودند. اصلا ما در خصوص اين فاجعه هر چقدر صحبت كنيم، كم است.»
او در خصوص تحويل جسد ميگويد: «جنازه طارق را چهارشنبه به ما تحويل دادند و روز پنجشنبه ۵ خرداد ماه او را دفن كرديم. تعداد زيادي از كارگران هنوز جسدشان پيدا نشده و زير آوار است. اكثر كارگراني كه در متروپل مشغول به كار بودند از اقوام يك خانواده بودند. الان اوضاع طوري شده كه بوي تعفن اجسادي كه زير ساختمان دفن شدند در محل حادثه ميپيچد. حتي دوستان ما كه براي كمك در صحنه حاضر شده بودند هيچگونه تجهيزاتي نداشتند و وقتي به نيروهاي هلال احمر هم گفتند چراغ قوه در اختيار ما قرار بدهيد، دريغ كردند. بايد در اين حادثه نيروهاي امداد كمك كنند شايد افرادي زنده باشند يا اگر هم زنده نباشند، جنازه را خارج كنند و تحويل خانوادهها بدهند تا آرام شوند. فقط اميدواريم با اين افراد برخورد قانوني شود كه دوباره اتفاق مشابه تكرار نشود. تعداد زيادي در وقوع اين حادثه دست داشتند. بدبختي اگر اسم بياوريم، برايمان شر ميشود.»
عروسك قرمز جشن تولد، زير آوار ماند
«جواد صالحيانپور» يكي از اقوام «ميترا و مليكا صالحيانپور» است. درباره روز حادثه به «اعتماد» ميگويد: «ساكن خرمشهر هستيم. مليكا ۱۴ سال داشت و ميترا ۱۱ سال. روز حادثه مليكا و ميترا نوبت دندانپزشكي داشتند. مطب دندانپزشكي كنار ساختمان متروپل واقع شده بود. پايين ساختمان متروپل يك رديف بستنيفروشي و كافه است. وقتي جراحي دندانشان تمام ميشود مادرشان به اين دو دختربچه ميگويد تا شما برويد و بستني بخوريد من هم داروهايتان را ميگيرم. همين كه آنها را ميگذارد و ميرود چند ثانيه بعد هنوز پايش به داروخانه نرسيده متروپل فرو ميريزد. خودش با چشمهاي خودش ميبيند كه ساختمان بر سر دو دخترش خراب ميشود. اين خانواده غير از مليكا و ميترا يك پسر 4 ساله هم دارند. بعد از سه روز هم جسد مليكا را پيدا كرديم كه منتظر جواز دفن هستيم.»
عكس عروسك قرمز رنگي كه در ميان آوار در فضاي مجازي منتشر شد؛ آيا متعلق به مليكا و ميترا بود؟ «قبل از اينكه به مطب دندانپزشكي بروند از بازار نزديك خيابان اميري براي جشن تولد برادر كوچكشان كه فرداي روز حادثه بود يعني 3 خرداد ماه، يكسري وسايل مربوط به جشن تولد خريداري ميكنند كه اين خرس هم كادوي تولد برادرشون بود.» او در ادامه ميگويد: «مادرشان روحيه خوبي ندارد و مرتب غش ميكند. سي، چهل زن در فاميل را براي مراقبت از او گذاشتيم تا اوضاع روحياش از اين بدتر نشود. اصلا قابل توصيف نيست. ابتدا در عمليات آواربرداري مردم با دست خالي مشغول كمك بودند. گروههاي امداد حضور ميداني دارند، اما بيشتر عكسشان در فضاي مجازي منتشر شده. مردم آبادان هم نيامدند كه عكس بگيرند آمدند كمك كنند. بعد از مدتي نيروهاي آتشنشاني از تهران به محل حادثه عازم شدند. فرمانده يك آتشنشاني كه به متروپل آمده است آقاي محمدي است كه فرمانده عمليات پلاسكو هم بود. از شهرهاي ديگر هم ماموران آتشنشاني براي كمك آمدند. دو روز است كمي وضعيت فرق كرده و كلا از مهندسان مربوط به سازمان نظام مهندسي كمك گرفتند. اوضاع اينجا خيلي خراب است يك اشتباه كوچك باعث ميشود ساختمان مجاور نيز فرو بريزد. براي همين از مهندسان و متخصصان كمك گرفتند.»