• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5222 -
  • ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۱ خرداد

نگاهي به آثار پويا آريانپور در نمايشگاه «بربادرفته»

شوق‌انگيز و قابل‌تحسين

علي‌فرامرزي

نمي‌خواهم از آن اثر آويخته در خلأ و معلق بر سقف سالن متروكه كارخانه قند صحبت كنم. مكاني به تاريخ پيوسته. گويي پس از اتمام نقشش در صنعت رهاشده و چه بسا كه مي‌رفت به مجتمعي تجاري تبديل شود. قبل از آنكه نيش تيغ بولدوزرها برگونه‌اش بنشيند و كاميون‌هاي رديف‌شده خاكش را به توبره بكشند. دوباره زنده شده و جان به كالبدش دويده و اين‌بار مي‌رود كه نقشش را به گونه‌اي ديگر و با نسلي متفاوت‌تر بازي كند. نسلي كه در جست‌وجوي حرفي نو و ايده‌اي ديگرگون مسير طولاني تهران تا آن مكان را طي كرده تا بر جان خسته اين روزهايش آبي تازه بپاشد و طراوتي احساس كند. آنچه برايم تا حد شوق تعجب‌برانگيز بود، برآمدن نسلي است كه در شرايطي كاملا متفاوت با شرايط موجود و واقعيت‌هاي جاري زمانه و در تضاد اقتصادي با امكانات خلق اثر هنري دست به چنين كاري زده‌ است. در زمانه‌اي كه بخش بزرگي از جوانان به دام توهم ساده به دست آوردن و يك‌شبه مهم شدن افتاده‌اند و شرايط به گونه‌اي است كه كارآفرين‌ترين شخصيت‌ها و سرمايه‌دارترين بخش‌هاي جامعه هم كمتر ممكن است به گرد پروژه‌هاي بلندمدت و ديربازده براي سرمايه‌گذاري بگردند، تو با اتكا به خلاقيت خويش در شرايطي كاملا به‌رغم وضع موجود گروهي همدل را با خود همراه كني و طرحي پنج‌ساله را پي بريزي كه در آن همه اعتبارت را در گرو موفقيتش به وديعه بگذاري. بديهي است كه چنان پروژه‌اي فقط از كنج آتليه‌ات بر نخواهد خاست كه هرگاه نخواستي و نپسنديدي مچاله‌اش كني و دورش بيندازي. بايد كه به پيش ببري و به نتيجه برساني. اين تضادهاي پيچيده جامعه ايراني و اين چندگانگي اتفاقات فرهنگي و هنري، قضاوت كردن و نظريه پرداختن در خصوص اين مردمان را كاري سخت و روانشناسي آنان را ويژه و يگانه كرده. چنان ققنوس‌وار از دل خاكستر شرايط عيني جامعه برمي‌خيزند و از خود توانايي‌هايي بروز مي‌دهند كه تو به ناگاه تضادي نابهنگام و دور از انتظار را چون شكافي عميق در برابر خويش كشف مي‌كني و در تحليل آن وامي‌ماني. اينكه چگونه بخشي ازهمين به ظاهر بي‌خيالان چنين با عشق و ايمان به خود هدفي را برمي‌گزينند و سر در پي اجرايش مي‌گذارند؟ گويي اين تاريخ طولاني چندهزار ساله تنها رسوبات پيچيده و چندلايه رفتاري آزاردهنده و منفي برجاي نگذارده بلكه اندوخته‌هاي ناخودآگاه جمعي‌اش و فرهنگ موزاييكي‌اش در كمال صبوري در كمين نشسته است تا در شرايط و بزنگاه‌هاي دور از انتظار ميوه‌هاي پر از شيريني و شهد خود را تقديم جامعه كند تا جان‌هاي خسته‌اش لختي نفس تازه كنند و دمي بياسايند تا فرصتي بيابند كه دوباره اميد را در روح و جان خود بازسازي كند. اين به انجام رساندن پروژه‌هاي گروهي و ظاهرشدن‌هاي نابهنگام و صحنه را در اختيار گرفتن ديري است كه در جامعه ما به نوعي خرده‌فرهنگ تبديل شده و هرازگاهي در عرصه‌هاي ديگر هنري ظهور مي‌كند و جامعه فرهنگي را جاني دوباره مي‌بخشد. پويا آريانپور و ديگر گروه‌هاي عرصه تجسمي كه چنين پروژه‌هاي جمعي‌اي را به پيش مي‌برند با بهره‌گيري از تجربيات ديگر عرصه‌هاي هنر گروهي به خوبي تاكنون استفاده كرده‌اند و مي‌روند كه نتيجه‌هاي مطلوب‌تر و بزرگ‌تري را به دست آورند، اينان بخشي از تجسمي ايران هستند كه در زمان و جاي درست خويش قرار گرفته‌اند و با هوشياري و خودآگاهي بر موقعيت تاريخي خود مي‌روند تا نقش خود را اجرا كنند، گويي ديگرقالب موجود برايش تنگ آمده و هر هفته افتتاحيه چندين نمايشگاه تجسمي جوابگوي كافي براي عطش سيري‌ناپذيرش نيست و نيازي روزافزون برجان فعالين اين بخش هنري سنگيني مي‌كند تا در تكاپو براي پوست‎اندازي نو، خود را به رقابت‌هاي جهاني در سطوحي از هنر بينامتني در اين دنياي متكثر پرتاپ كنند. هنر چندوجهي بينامتني پديده نوظهور قرن اخير است كه سالياني است به بخشي فراگير از فعاليت‌هاي فرهنگي جهاني تبديل شده و با پديد آمدن اينترنت و درنتيجه خلق فضاي مجازي آنچنان سرعتي گرفته كه براي افرادي در سن و سال من به سرگيجه‌اي مي‌ماند كه ترجيح مي‌دهيم سرخورده در خود فرو رويم تا ذهن عادت كرده خود را از سرعت اين تحولات سرسام‌آور در امان نگه داريم؛ ولي دريغ كه واقعيت‌هاي اين جهان نوظهور آنچنان رو به گسترش و چندوجهي شدن‌هاي مداوم است كه نديدن آن چيزي از شدتش نمي‌كاهد. آنچه پويا آريانپور و گروهش انجام مي‌دهند تا خود را از سيطره گالري‌ها برهانند و بازي را به زمين‌هاي متفاوت‌تر و از جنس ديگري بكشانند و دراين ابعاد اجرا كنند اين پيام را به ديگر هنرمندان اين حوزه مي‌دهد كه چنانچه شرايط كافي فراهم كنند و كاري درخور بيافرينند نه مكان و نه بعد مسافت هيچ كدام مانعي براي موفقيت نخواهد بود. بر ما اهالي تجسمي وظيفه است كه از اين‌گونه حركت‌هاي نسل جوان به هر شكل ممكن پشتيباني كنيم تا به امري مداوم‌تر و دايمي‌تر تبديل شود كه هم افق‌هاي بزرگ‌تر و متفاوت‌تري ظاهر شود و هم پهنه هنر با خلق امكاناتي خلاقانه‌تر و بديع‌تر طراوت و تازگي كافي و لازم خود را به دست آورد تا ديدن آثارتجسمي كه امروزه براي بخشي از جامعه فرهنگي حداقل در تهران خوشبختانه به يك فرهنگ و سنت تبديل شده است، از تكرار يكنواخت رها شود و هشداري باشد به بعضي ازگالري‌ها تا به رفتارهاي خود نگاهي تازه بيندازند و آن را اصلاح كنند. 
شنيدن اينكه براي فرار از رفتارهاي عده‌اي ازگالري‌داران ترجيح داده‌ام كه به سوله‌ها پناه ببرم هشداري براي آن بعضي‌هاست. گالري‌داري بدون هنرمند در نهايت ‌يا به مكاني براي آثار كم‌مايه تبديل خواهد شد يا محكوم به تعطيلي. دوستانه عرض مي‌كنم كه اين گله به گفتماني رو به افزايش بين هنرمندان درآمده. چنانچه تكبر و خودهمه‌چيزانگاري را در عرصه‌هاي ديگر اجتماع نمي‌پسنديم مبادا كه در خود نيز نمونه‌هايي از آن را بپرورانيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون