ادامه از صفحه اول
برجام و تحريم نفت روسيه
لذا حكومت پوتين كه امروز با يك جنگ مرگ و زندگي مواجه است، دست به هر كاري براي افزايش صدور نفت به آسيا زده است. علاوه بر تخفيف بسيار زياد، امتياز ديگر نفت روسيه براي بازارهاي آسيا اين است كه فشار ديپلماتيك و تحريمي بر كشورهاي آسيايي براي اجتناب از خريد نفت روسيه فعلا چندان زياد نيست و خريد نفت روسيه در مقايسه با خريد نفت ايران داراي دردسرهاي كمتري است. البته از آنجا كه تركيبي از تحريمهاي اروپايي، امريكايي و انگليس كار پهلو انداختن كشتيهاي روسي يا داراي پرچم روسيه در بنادر را دشوار يا غير ممكن كرده، (توقيف كشتي روسي حامل نفت ايران در بندري در يونان به اين دليل انجام شد) روسيه به رويه انتقال نفت از كشتيهاي تحت تحريم به كشتي آزاد روي آورده است. اين كار اگر چه دشوار و هزينهبر است اما به حفظ سطح فروش نفت روسيه كمك كرده است. آنچه در اين ميان براي ايران مهم است، اين است كه افزايش صدور نفت روسيه به آسيا به قيمت كاهش جدي صدور نفت ايران رقم خورده است. برخي شركتهاي ردگيري تانكرها مانند پترولاجستيك و Kpler برآورد كردهاند كه صدور نفت ايران به آسيا (عمدتا به چين) طي سه هفته اول ماه مه نسبت به ماه آوريل به نصف كاهش يافته است. (از حدود 900 هزار به بيش از 400 هزار بشكه در روز). برخي منابع ديگر از كاهش 25 تا 33 درصدي فروش نفت ايران به چين سخن گفتهاند. البته زمزمههايي در روسيه مبني بر بررسي كاهش توليد و صدور نفت روسيه وجود دارد كه تكليف آن هنوز روشن نيست. سوال مهمي كه اكنون مطرح است اين است كه در صورت ادامه رقابت سنگين روسيه با ايران در بازار نفت آسيا، واكنش مقامات ايراني چه خواهد بود. فرض بر اين است كه مقامات ما شايد تاكنون اميدوار بودهاند كه عدم اِعمال تهاجمي تحريم نفتي امريكا در دولت بايدن از يك سو و افزايش شديد قيمت نفت از سوي ديگر موجب افزايش درآمد ارزي ايران شده و نياز به احياي برجام را كاهش داده است. سوال مشخص اكنون اين است كه آيا شرايط جديد ممكن است موجب تحولي در روند مذاكرات احياي برجام بشود يا خير.
مدارس و رسالت آموزش عمومي
آسيبهايي هم كه در زمينه زندگي فردي و هم در زندگي اجتماعي به روشني خودنمايي ميكند و عدم رضايت از خود و ديگري مهمترين نشانه عمق و گستردگي اين آسيبهاست. اگر مدارس از همان دوره پيشدبستاني رسالت اصلي خود را آموزش عمومي بدانند و در راس اين آموزشها آموزش مهارتهاي زندگي را مورد توجه قرار دهند بايد پس از 13 سال خروجي نظام آموزشي ما شهرونداني آگاه نسبت به خود، ديگران، خالق و خلقت باشد و به سطحي از رشد شناختي رسيده باشند كه فلسفه و سبك زندگي سازندهاي را تضمين كند و از طرفي با دانش و مهارتي كه كسب ميكنند به سطحي از رشد و بلوغ اجتماعي رسيده باشند كه در زندگي با ديگران به عنوان همسايه، همشهري، همميهن، همكار و همتيم و... زندگي همافزايي را داشته باشند و از نظر عاطفي و رواني از سلامت و قدرت مناسب برخوردار باشند و به سطحي از رشد و بلوغ اخلاقي رسيده باشند كه خوب و بد و زشت و زيبايي اخلاقي را بشناسند و به آن عمل كنند و رشد هنري غريزه زيباشناختي آنها را پرورش داده باشد و دانش و مهارتهاي لازم در حوزه تربيت بدني نيز ضمن تامين سلامت بدني تعادل ميان قدرت و زيبايي را نيز بتواند برقرار كند. چنين دانشآموزاني كه تحت تربيت و آموزش عمومي تحويل دانشگاه يا جامعه داده شوند و سپس براي حرفهاي آموزش تخصصي هم در دانشگاه ديده باشند، ضمن اينكه صاحب دانش و مهارت حرفهاي براي پذيرش و ايفاي نقش تخصصي در جامعه هستند به دليل برخورداري از دانش و مهارت عمومي، هم زندگي فردي خودش را به خوبي مديريت ميكنند و هم با انجام وظايف و مطالبه حقوق خود فردي مفيد براي جامعه خواهند بود.