خاطرات سفر و حضر (221 )
اسماعيل كهرم
در خيابان خراسان يك ايستگاه به نام لرزاده بود كه هنوز هم هست. من با اين نام خو گرفته بودم و هميشه از نامهاي تكرارشونده بودند. به مرور فهميدم كه لرزاده يك مسجد است و بعد فهميدم كه اين مسجد توسط شخصي به نام لرزاده طراحي و اجرا شده است و چند روزي نيز هست كه دستم آمده كه اين شخص يعني حسين لرزاده، حدود 900 مسجد در ايران ساخته است! از كجا فهميدم؟ از آنجا كه تلفني داشتم از دوستي كه مرا به منزل مرحوم لرزاده دعوت كرد. در خيابان «بهار شيراز» به آنجا رفتم يك خانه قديمي اربابي. دقيقا مانند همان خانهاي كه بنده در آن به دنيا آمدم. ظاهرا حسين لرزاده خانهاي نزديكي قطعه زميني كه خريده بود اجاره كرد و شروع به ساختن اين خانه كرد. اتاقهاي روحباز با سقفهاي بلند و راهپلههاي عريض. خانهاي براي راحتي، آسايش و البته زيبايي. اين خانه به عنوان خانه موزه تاسيس شده و طرحهاي زيبايي كه از حسينخان به درب و ديوار نصب شده. اين مرد با 8 فرزند خود در اين خانه هنركدهاي براي طراحي مساجد تاسيس كرده بود. من پيشنهاد كردم كه مانند خانه موزه مثلا داروين عينك وي روي ميز كارش به همان فرمي كه او در آخرين لحظه آن را قرار داده بود، آثاري مانند كلاه، عبا و يا كفش او را كه حاوي دياناي او هستند در خانه موزه قرار دهند. اين كار در دست مطالعه است. از اين خانه موزهها در تهران بزرگ و يا شهرهاي كوچكتر بايد احداث شود. قدرداني از شخصيتهاي خدمتگزار در شهرها قطعا موجب تشويق جوانان به خدمتگزاري ميشود. در كشورهاي مترقي تصوير كساني مانند كاشف پنيسيلين و يا داروين روي اسكناس چاپ ميشود تا براي هميشه از خدمت آنها سپاسگزاري شود.