گفتوگو با سيد ضيا هاشمي درباره اوضاع اين روزهاي سينماي ايران
بر طبل تقابل و زورآزمايي نكوبيد
تينا جلالي
اينكه سينماي ايران براي ادامه حيات، پويايي و سرزندگي خود نيازمند توجه و اقبال مخاطب است يك اصل اساسي است كه نميتوان به سادگي آن را ناديده گرفت. تلاشها در سينما حول محور مخاطب شكل ميگيرد و ماهيت فيلم وابسته به نگاه تماشاگران است، حال اگر روزي به هر دليلي اين چرخه دچار اشكال شود، حيات سينما به خطر ميافتد و چه بسا وجودش زير سوال ميرود.
اگرچه در حال حاضر چرخه اكران فيلمها اوضاع وخيمي ندارد و فيلمها از گيشه حداقلي برخوردارند، اما تحليلگران بر اين باورند كه اگر كارشناسي درستي براي نمايش فيلمها صورت نگيرد -وقتي مسووليت از صنف و متخصصان اين حوزه گرفته شود و دولت خودش به صورت يكطرفه مسوول اكران فيلمها شود- ديري نميپايد كه سينما در بخش نمايش فيلمها با مشكلات جدي مواجه ميشود و همين موضوع ناخودآگاه بر توليد در سينما تاثير ميگذارد. وقتي فيلمها بدون در نظر گرفتن شرايط اجتماعي و حال مخاطبان صرفا براي رفع تكليف اكران شوند، وقتي مخاطبان بعد از گذشت ماهها از بازگشايي سالنهاي سينما، از باز بودن سالنهاي سينما اطلاع چنداني نداشته باشند، وقتي براي معرفي فيلمها تبليغات درستي صورت نگيرد، در نوبت اكران قرار گرفتن فيلمها چه سودي خواهد داشت؟ نكته مهم ديگر حواشي بيشماري است كه سايهاش اين روزها بر سينماي ايران سنگين است. از اتفاقات مربوط به حضور سينماگران ايراني در جشنواره كن گرفته تا جنبش «ميتو» در ايران و ... فرصتي را فراهم كرده كه افراد غيرمتخصص و بيرون از سينما به آن حمله كنند و سينما را فرصتي براي انتقامجويي ببينند. با سيدضيا هاشمي، تهيهكننده و كارشناس سينما درباره چالشهاي امروز سينماي ايران گفتوگو كرديم.
اين روزها وقتي به آمار فروش فيلمها نگاهي مياندازيم، گيشه را پررونق نمييابيم و شرايط خوبي از كاركرد فيلمها در اكران نميبينيم؛ به عنوان سينماگر و كارشناس سينما، تحليلتان درباره فروش فعلي سينماها چيست؟
وضعيت فعلي فروش سينما معلول علل متعددي است ازجمله فشار اقتصادي ناشي از تحريمها و اتخاذ سياستهاي غلط اقتصادي طي سالهاي متمادي كه تاثير مخرب مستقيم در معيشت مردم داشته است؛ تا جاييكه سرانه مصرف مواد مغذي و ضروري براي بدن، كاهش 50 درصدي داشته است. در اين ترسيم اقتصادي من به عنوان يك تهيهكننده چطور ميتوانم انتظار رونق بازار اكران سينماها داشته باشم؟ چطور ميتوانم از مردمي كه در تامين ضروريات و بديهيات زندگي روزمره دچار خسران و آسيب شدهاند، انتظار داشته باشم در سبد اقتصادي خانواده همچنان بخشي را براي خريد محصولات فرهنگي و هنري اختصاص دهند. از طرفي افزون بر 24 ماه مبارزه با ويروس منحوس كرونا و خسارات جبرانناپذير وارده به مردم هم ديگر دليل اين ركود ميدانم. از قضا فضاي سينماي كشور ميتوانست اين تهديد را به فرصت تبديل كند و به متوازنسازي اتمسفر حاكم بر جامعه كمك شاياني كند كه اين انگيزه و محمل نيز به دليل مباحث شكننده اقتصادي و از طرفي دخالت دولت در برنامهريزي اكران به ثمر ننشست. اين مجال فرصتي بود تا دولت با تدبير و برنامهريزي به جاي دخالت در امر اكران به اتخاذ سياستهاي تشويقي براي مخاطب روي بياورد تا سينماهاي آسيب ديده از كرونا و مردم خسته در اين هياهو بتوانند بعد از مدتها در كنار خانواده فضاي شاد و مفرحي را تجربه كنند كه همچون ساير شوون با بيتدبيري و مشاورههاي غلط برخي خيرخواهان اين فرصت تاكنون از دست رفته تلقي ميشود.
پنج فيلم سينمايي جديد از امروز چهارشنبه راهي اكران ميشوند، اما شواهد نشان ميدهد كه با اكران فيلمهاي جديد هم اميدي به بهبود گيشه در خرداد نميتوان داشت و مردم روي خوش به سينماها نشان نميدهند. اين طو ر نيست؟
از قديم گفتهاند سالي كه نكوست از بهارش پيداست. اين مثل ناظر بر دو اتفاق ناخوشايند است؛ اول اينكه دولت با ورود غيرقانوني و اعمال فشار بر شوراي صنفي اكران تصميمگيري در نهاد صنفي را دستخوش تغيير كرد و به تبع آن اكران نوروز كه يكي از اميدهاي ما براي دميدن هواي تازه به فضاي جامعه و سينماها بود، با اصرار دولت بر تغيير جدول اكران، نتيجه نهايي آنگونه كه برنامهريزي شده بود، حاصل نشد؛ دوم اينكه دولت با تصميمي يكطرفه و بدون در نظر گرفتن مصالح و آينده سينما، به شوون صنفي ورود غيرقانوني كرده و شوراي صنفي اكران را كه يك نهاد كاملا صنفي متشكل از منتفعين از اكران بوده، تعطيل ميكند.
يعني رسما شوراي صنفي نمايش فيلمها تعطيل شده است؟
اين شورا در واقع از دو هفته قبل از عيد نوروز با اراده ارشاد تعطيل شده و سازمان سينمايي عملا و راسا مبادرت به برنامهريزي براي اكران فيلمها در سالنهاي سينما - البته در لواي شورايي تشريفاتي به نام شوراي راهبردي اكران- كرده است. يعني سازمان سينمايي به جاي روزآمد كردن اقدامات و تصميمات خود متناسب با مقتضيات و شرايط زمانه، با يك عقبگرد 30 ساله ظاهرا بنا دارد چرخ را از ابتدا اختراع كند و دستاوردهاي مطلوب و تجربيات اين سالهاي سينما را ناديده بگيرد؛ فلذا سازمان سينمايي به جاي نظارت كيفي بر روند اكران و اتخاذ تدابير مشوق اقتصادي و فرهنگي براي مخاطبان سينما، عملا شأن نظارتي و حمايتي خود در اكران را با اجتهاد برخي مشاوران به نهاد مجري در اكران بدل كرده كه به قطع اگر با همين دستفرمان ادامه بدهد، بستر اكران به جاي محملي براي مفاهمه، آيندهنگري و كمك به اقتصاد سينما به كارزاري براي توليد رانت، تبعيض و قدرتنمايي تبديل خواهد شد. اگر سازمان سينمايي به جاي تفاهم با اهالي سينما بر طبل تقابل و زورآزمايي بكوبد، نه تنها آرامش و امنيت به سينماي ايران باز نخواهد گشت؛ بلكه همين اندك مجالهاي اميدواركننده و سرمايههاي بالقوه به حاشيه رانده خواهند شد؛ اما نكتهاي هم اين وسط وجود دارد؛ اينكه بعيد ميدانم سازمان سينمايي بنا داشته باشد در مقابل راهبردها و گفتمان دولت كه صورتبندي آن بر عدالت و جمهوريت تبيين شده، حركت كند. دولت مدعي است با كمك جمهور نظام بناي برقراي عدالت در بخشهاي مختلف را دارد. سلمنا! اما اگر چنين مفروضي بناي عينيت دارد، در سينماي كشور نيز بايد منافع و امنيت اقتصادي و رواني اهالي سينما و صنوف مورد توجه قرار گيرد. رييس سازمان سينمايي امروز نبايد اجازه بدهد فرآيند سياستها و تصميمات سازمان، خداي ناكرده دستخوش مشورتهاي مغرضانه و تسويه حسابهاي سياسي و شخصي شود. هر چند با شناختي كه از ايشان و روحيه همگرايي و اعتدال و انصافشان دارم، اميدوارم و انتظار دارم فضاي فعلي را به همدلي و جامعيت بخشي در همه شوون بدل كرده و در مواجهه با برخي رويدادها با سعه صدر بيشتري برخورد كنند.
جناب هاشمي، همانطور كه ميدانيد اين روزها حواشي ناراحتكنندهاي از زواياي مختلف بر متن سينما غلبه كرده؛ آيا عدم كنترل بر اين وضعيت ممكن است به آينده سينما ضربات جبرانناپذيري وارد كند؟
سينماي ايران امروز به جهات مختلف درگير حاشيه شده و اگر منشا و دلايل بروز اين رخدادها هدفمند آسيبشناسي نشود، تكرار آن هزينه زيادي را به سينما و متوليان دولتي آن تحميل خواهد كرد. اولين آسيب زمينهسازي براي ورود و اظهارنظرهاي افراد غيرمتخصص به لايههاي مختلف از سياستگذاري تا اجرا و نظارت خواهد بود. بايد اهالي سينما و مديران سازمان سينمايي بر اين مهم وقوف داشته باشند كه جملگي در يك كشتي نشستهايم و نمايندگي عرصه مهم فرهنگ و هنر اين كشور را از سوي مردم برعهده داريم. در ميانداري و مديريت نيازمند روحيه پدرانه و سعه صدر هستيم و در زمينه حضور فعالانه در جوامع داخلي و خارجي نيازمند دقت نظر و هوشمندي همهجانبه در شناخت مصالح و ضرورتهاي زمانهايم. فارغ از دستهبنديهاي سياسي و فكري، من اطمينان دارم كه همه هنرمندان اين كشور قلب و جانشان براي مردم، امنيت داخلي و منافع ملي ميتپد. اگر كلامي يا نقدي هم بيان ميشود، ممكن است از حسن فعل برخوردار نباشد ولي در حسن نيت آنها نميشود ترديد كرد. در شرايط فعلي نيز نقش سازمان سينمايي را به عنوان راهبر بسيار مهم اثرگذار ميدانم و اميدوارم سازمان سينمايي با درك و شناخت دقيق از وضعيت فعلي سينما و با تدوين نسخههاي راهبردي موثر و اثربخش و در يك تعامل دوجانبه با اهالي سينما و صنوف آن، آرامش را به سينماي ايران بازگرداند.
اطمينان دارم كه همه هنرمندان اين كشور قلب و جانشان براي مردم، امنيت داخلي و منافع ملي ميتپد، اگر كلامي يا نقدي هم بيان ميشود ممكن است از حسن فعل برخوردار نبوده ولي در حسن نيت آنها نميشود ترديد كرد.
اگر سازمان سينمايي به جاي تفاهم با اهالي سينما بر طبل تقابل و زورآزمايي بكوبد، نه تنها آرامش و امنيت به سينماي ايران باز نخواهد گشت، بلكه همين اندك مجالهاي اميدواركننده و سرمايههاي بالقوه به حاشيه رانده خواهند شد.
سازمان سينمايي به جاي نظارت كيفي بر روند اكران و اتخاذ تدابير مشوق اقتصادي و فرهنگي براي مخاطبان سينما، عملا شأن نظارتي و حمايتي خود در اكران را با اجتهاد برخي مشاوران به نهاد مجري در اكران بدل كرده كه به قطع اگر با همين دست فرمان ادامه بدهد...
بستر اكران به جاي محملي براي مفاهمه، آيندهنگري و كمك به اقتصاد سينما به كارزاري براي توليد رانت، تبعيض و قدرتنمايي تبديل خواهد شد.