گفتوگو با كامبيز صبري درباره نمايش آثارش در استانبول و هندوستان
«آرتفر»ها سبب امنيت رواني هنرمند و نشاط عمومياند
مريم آموسا
آرتفرها از جمله مهمترين رويدادهاي هنري هستند كه در عرصه ملي و بينالمللي برگزار ميشوند و از قرن 19 سابقه برگزاري به شكل امروزي را دارند. با ورود به دنياي مدرن و هنرهاي معاصر در قرن 21 استقبال بسياري از آرتفرها شده كه هرساله به صورت چندروزه برپا شوند.
در آرتفرها غرفههايي مختص گالريها وجود دارد تا گالريداران از كشورهاي مختلف آنها را اجاره كرده و به نمايش آثار هنرمندان و فرهنگ كشورشان بپردازند. آرتفرها نه تنها در معرفي و نمايش آثار هنرمندان در سطح بينالمللي نقش دارند، بلكه در فروش آنها هم تاثيرگذارند و از بازارهاي مهم هنري محسوب ميشوند. بازارهايي كه نه تنها بر مناسبات اقتصادي هنرمند و گالريدار موثرند، بلكه ملاحظات هنري هنرمندان در عرصه بينالمللي را نيز تحتالشعاع قرار ميدهند. كامبيز صبري از آن دسته هنرمندان ايراني است كه همواره حضور پررنگ و تاثيرگذاري در رويدادهاي هنري بينالمللي به ويژه آرتفرها داشته است. او در سال جاري در دو آرتفر استانبول و هند شركت كرده است. با صبري درباره اهميت و نقش آرتفر و ضرورت برگزاري آنها گفتوگو كرديم.
گفتوگو را از اهميت آرتفرها آغاز كنيم. چرا آرتفرها مهم هستند؟
آرتفر، رويدادي است كه در جهت رونق بخشيدن به اقتصاد هنر و عمومي كردن آن شكل ميگيرد. اين رويداد دو هدف مشخص دارد. با عمومي كردن هنر، افراد ميتوانند در يك فضاي پر انرژي و پر هيجان هنري، كارهاي جديد هنرمندان منتخبي را كه در آرتفر شركت كردهاند، ببينند و از نظر اقتصاد هنر هم كارهاي هنري با قصد فروش ارايه ميشوند و بسياري از مجموعهداران و موزهها و افراد شركتكننده در اين آرتفرها بر اساس توان و علاقهشان، آثار را خريداري ميكنند. با اين كار رابطههاي جديدي در دو جهت ايجاد ميشود؛ يكي در جهت ارتباطات بين گالريها؛ چراكه گاهي بيش از 100 گالري از سراسر دنيا در يك آرتفر حضور به هم ميرسانند. اين گالريها ميتوانند در آنجا باهم آشنا شوند و تواناييهايشان را باهم تبادل كنند و قرار نمايشگاههاي مختلف را براي نمايش آثار هنرمندانشان در گالريهاي يكديگر بگذارند. از سوي ديگر در آرتفرها، ميان مجموعهداران و گالريداران و موزهها ارتباط برقرار ميشود. آرتفر هم ميدان توسعه گالريها هست. اگر نتوانيد بازار هدف را بشناسيد، حتي اگر كارتان براي برخي سودمند باشد، نميتوانيد نتيجه مطلوب بگيريد چون نتوانستهايد مخاطب را بشناسيد. در كار هنر، بيشك عموم جامعه قدرت اين را ندارد كه اثر هنري مدرن خريداري كند يا كارهايي را خريداري كند كه قيمت قابل توجهي دارند، با اين حال اين درصد كمي را كه كار هنري ميخرند، اگر با كل جمعيت دنيا مقايسه كنيم، به يك عدد چند ده ميليوني ميرسيم. البته اين رقم براي اينكه بازار اقتصاد هنر بتواند درآمد خوبي داشته باشد، كافي است.
آيا ميتوانيم از ميان آرتفرهايي كه در دنيا برگزار ميشود، بگوييم كدام از اهميت بيشتري برخوردار است؟
هريك از آرتفرها اهميت خاص خود را دارند. شايد بتوان ده آرتفر فعال را نام برد. مثلا آرتفري كه در پاريس برگزار ميشود يا لندن يا بازل. چند دهه بعد از جنگ جهاني دوم كه بار ديگر اقتصاد دنيا جاني تازه گرفت و قدرتمند شد، آرتفرها نيز جان گرفتند. آرتفرها اگر چه عمرشان به اندازه بينالها نيست اما كشورهاي مختلف در اين زمينه بسيار تلاش كرده و توريست جذب ميكنند. شاهد هستيم كه هزاران توريست و مشتري براي بازديد از آرتفرها، سفر ميكنند.
اگرچه برگزاركنندگان و گردانندگان اصلي آرتفرها گالريداران هستند، سرمايهگذاران اصلي آرتفرها در دنيا چه كساني هستند؟
سرمايهگذاري كار هنري خصوصيات منحصر به خود را دارد. بيشتر سرمايهگذاري در اين زمينه به دست بخش خصوصي و ثروتمنداني انجام ميشود كه سرمايههاي هنگفت و نقدينگيهاي بالا دارند. يكي از علايق ثروتمندان جمعآوري آثار هنري است. سازمانهاي قدرتمند، شركتهاي قدرتمند و بانكهاي بزرگ در دنيا، مجموعههاي هنري دارند و به چشم سرمايه به اين آثار نگاه ميكنند. از آنجا كه تاكنون اين مسير، مسيري درست و نتيجهبخش بوده، رفتهرفته افراد، سازمان و بانكها به باور بيشتري ميرسند تا در اين زمينه فعاليت كنند. در واقع يكي از بيشترين ارزش افزودهها در خريد آثار هنري است. ممكن است از هنرمندي اثري را با قيمتي ناچيز خريداري كنيد و بسيار اتفاق افتاده است كه پس از چند سال تا دويست برابر قيمتي كه خريداري كردهايد، ميتوانيد آن را به فروش برسانيد. هيچ كالايي در دنيا چنين ارزش افزودهاي ندارد. قيمت اثر هنري كمتر نميشود و صرفا ممكن است رشد قيمت آن كم باشد. بسياري از اين آثار بعدها در موزهها و گالريها به نمايش درميآيند و هزاران بازديدكننده از اين آثار ديدن ميكنند و به اين ترتيب سود مادي و معنوي زيادي را نصيب جامعه و نيز صاحب اثر ميكنند.
حضور شما در اين آرتفرها به عنوان هنرمند چه تاثيري داشته است؟
اين سوال جواب مشخصي دارد. هر چه ارتباطات شما در رشته تخصصيتان با عوامل آن رشته بيشتر باشد، شما فرد قدرتمندتري خواهيد شد. شايد اين پرسش براي مخاطب پيش بيايد؛ عوامل كار هنري چه چيزهايي هستند؟ شخصيت و كاراكتر هنري، گالريهايي كه آثار هنرمند را نمايش ميدهند، مجموعهدارها، اقتصاد هنر كه بايد كار هنر را بچرخاند. ما در درجه اول به عنوان يك هنرمند شوق داريم كه قدرتمند كار كنيم تا نظر يك گالريدار را جلب كنيم، وقتي نظر گالريدار جلب شد و نسبت به كار شما اعتماد كرد، او كار شما را ميبرد آرتفر. در آرتفر ميبينيد كه دهها و شايد هم صدها گالري، آثار هنرمندان برجسته دنيا را آوردهاند. گاهي اوقات خود هنرمندان نيز حضور دارند و شما فرصت ميكنيد تا با آنها و روشهاي ارايه آثارشان آشنا شويد و به تجربهتان اضافه شود و كار خودتان را به آنها نشان بدهيد و مجموعهدارها، كارتان را بخرند يا نه. خيلي چيزها متوجه ميشويد. بيشك روشهاي گالريهاي مختلف دنيا براي نمايش آثار و انتشار كتاب و كاتولوگ متفاوت است و درمييابيد كه فضاي هنر در دنيا چيست و چگونه ارايه ميشود. وقتي چيدمان يك گالري را در آرتفر نگاه ميكنيد، ايدههاي جديدي به ذهنتان خطور ميكند و در آرتفرها و نمايشگاههاي آتيتان از اين ايدهها استفاده كنيد و پس از حضور در آرتفرها نوع ارايه كار هنريتان ممكن است، تغيير كند.
گالريدارهاي ايراني از چه زماني به آرتفرها توجه كردند؟
صحبتهاي من در برخي بخشها دقيق است، اما در برخي بخشها، ممكن است پاسخهاي نسبي باشد. بهطور كلي از زماني كه هنر جديد در كشور ما رونق گرفت، البته من با دوره ۵۰ سال پيش هيچ كاري ندارم و دورهاي كه مدنظر من است از دهه ۷۰ به اين سو است، چون ممكن است پيش از آن اتفاقاتي در اين حوزه در كشورمان افتاده باشد و من به دليل بياطلاعي حق ندارم كه آنها را ناديده بگيرم. در دهه ۸۰ با رشد قابل توجهي براي حضور گالريهاي ايراني در آرتفرها مواجه هستيم. عوامل مختلفي چون جهتگيريهاي سياست خارجي، مدل اقتصاد كشور و سياستهاي وزارت ارشاد همه در اقبال گالريدارهاي ايراني در آرتفرها دخيل بودهاند. از اين دوره به بعد بود كه شاهد موج جديدي از ارايه هنر ايران در عرصه بينالمللي بوديم و با اين موج نو قيمت آثار هنري ايران از مسترها گرفته تا جوانهاي با استعداد، افزايش قابل توجهي پيدا كرد و پس از اين افزايش قيمت، شاهد حضور گالريدارها و هنرمندان ايراني در حراجيهاي معروف دنيا، نظير حراج كريستيز، بونامز و ... بوديم. به ويژه حراجهايي كه در خاورميانه برگزار ميشد يا كشورهايي مثل انگلستان كه مشتاق هنر شرقي هستند. آثار هنرهاي ايراني به اين حراجيها راه پيدا كرد وقتي اين آثار هنري قيمت پيدا كرد، به تدريج حضور گالريهاي ايراني در آرتفرها پررنگتر شد و اوج اين اتفاق در سالهاي ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰ بود. بيشك عواملي چون عدم ثبات بازار هنري و اقتصادي و سياستهاي فرهنگي تكبعدي كشورها و عدم تعادلشان در مناسبات و ارتباطلات بينالمللي از جمله عواملي هستند كه روي عملكرد و فعاليت آرتفرها تاثير منفي ميگذارند. در آرتفرها چند فاكتور اصلي وجود دارد كه به گالريها كمك ميكند تا بتوانند حضور موفقتري داشته باشند. اين فاكتورها شامل همكاري وزارتفرهنگ و ثبات قيمت ارز است. براي اينكه تبادل و ارتباطات گالريها در بازارهاي بينالمللي با ارز خواهد بود، سيستم ترانسفر و گمرك كشور نيز از اهميت ويژهاي برخوردار است. امروزه آرتفرهاي دنيا بلافاصله به فرودگاهها و گمركها اعلام ميشود و آثاري كه براي شركت به آرتفرها وارد كشور ميشوند از تخفيفهاي ويژهاي برخوردار ميشوند و اگر اين همكاري صورت نگيرد بيشك دچار دردسر ميشوند و گالريها ترجيح ميدهند در آرتفر شركت نكنند و فعاليتشان را كم كنند.
هزينه ارسال آثار به آرتفرها غالبا بر عهده گالريدار است و گالريدار بايد آثار را به بهترين شكل ممكن بستهبندي كند به خصوص مجسمه و آثار چيدماني، تا آثار دچار صدمه نشوند. گالريدار همچنين وظيفه دارد اگر آثار در آرتفر به فروش نرفتند، بلافاصله يا پس از مدتي آثار را به كشور بازگرداند. اين موارد به مقررات گمركي ربط پيدا ميكند و بايد درست انجام شوند چون در طول سال آرتفرهاي متعددي در دنيا برگزار ميشوند.
آيا شما خاطره بدي از آرتفرها داريد مبني بر عدم انجام تعهداتشان؟
در كنار خاطرات فراوان خوشايند، ناخوشيهايي نيز بودهاند. كساني كه به صورت حرفهاي در آرتفرها شركت ميكنند، از استانداردهاي ويژهاي براي بستهبندي و حمل آثارشان بهره ميگيرند. زماني كه ما اين استانداردها را در كشور نداشته باشيم عملا حضورمان در آرتفر ضعيف خواهد بود و سعي ميكنيم بستهبندي و حمل آثارمان را براي شركت در آرتفرها غير استاندارد يا به شيوهاي كه برايمان ارزان تمام شود، انجام دهيم و بنابراين ممكن است سيستم بستهبندي سالم نباشد و در طول راه اثر هنري آسيب ببيند. مثلا در يكي از آرتفرها به دليل اينكه اثرم خوب بستهبندي نشده بود، وقتي مجسمهام به آرتفر رسيده بود، بخشي از اثر آسيب ديده بود و كار ترك برداشته بود. اين اتفاق به ضرر هنرمند و گالريدار تمام ميشود و شايد هيچكدام هم در اين اتفاق مقصر نباشند و آسيب را شركتهاي هوايي يا كساني متخصص اين كار نبودهاند زده باشند. زماني كه اين اتفاق براي مجسمه من افتاد، چون خودم نيز براي حضور در آرتفر سفر كرده بودم، در يكي دو روز مانده تا برگزاري آرتفر، مجسمه را تعمير كردم. وقتي ميان دو كشور روابط خوب سياسي حاكم نباشد بيشك دردسرهايي هم براي هنرمند به وجود ميآيد. زماني كه من مجسمهام را براي شركت در آرتفر پاريس ارسال كردم به دليل مشكلاتي كه ميان تبادل كالا از ايران به فرانسه وجود داشت، بخشي از مجسمه من را شكافته بودند تا ببينند داخل آن چيست. البته هرگز مشخص نشد كه اين فاجعه هنري از سوي گمرك كدام كشور رقم خورد و متاسفانه هيچكسي هم اين موضوع را گردن نگرفت. وقتي اين مجسمه به آرتفر رسيد از گالري عكسي از كار براي من فرستادند و گفتند آيا اين اثر گوشهاش سوراخ داشته و من گفتم نه. خوشبختانه در اين آرتفر خودم حضور داشتم و قبل از برگزاري اين كار را تعمير كردم و اتفاقا اين مجسمه در آرتفر به فروش رفت.
در هر صورت من از حضور در آرتفرها، هم آسيب ديدهام و هم سود فراوان كردهام. هميشه همه هنرمنداني كه از ساير كشورها در آرتفرها شركت ميكنند از شرايط استانداردي برخوردار هستند اما من چون از ايران شركت ميكنم هرگز از اين شرايط برخوردار نبودهام و مجبور شدهام كه خيلي از اين مشكلات را تحمل كنم يا تلاش فراوان كنم تا بخشي از اين كاستيها را جبران كنم تا بتوانم در سطح جهاني هنر شركت كنم. من حتي براي دريافت پول فروش اثرم در آرتفرهاي بينالمللي با مشكل روبهرو بوده و هستم.
با وجود اهميت زيادي كه آرتفرها دارند، چرا در ايران شاهد فعاليت گسترده آرتفرها نيستيم؟
آرتفر داريم؛ تيرآرت يكي از آرتفرهاي فعال ايران است. در حقيقت حراج تهران تا حدي جور قضيه را ميكشد. در كشور ما وقتي اتفاقي ميافتد، با انتقادهاي متعددي مواجه ميشويم. بيشك بخشي از اين انتقادها درست است و بخشي از آنها براساس نيازهاي خود آدمها و اينكه چرا در آن نيستند، شكل گرفته. در حراج تهران، اصولا آثار از سوي گالريدارها ارايه ميشود و نمايشگاه پنج روز برقرار است؛ يعني فقط مدل فروش آثار با آرتفر تفاوت دارد. در چهار سال اخير چند رويداد هنري در آواسنتر برگزار شده است، مثلا سال گذشته بخشي از تمركزش را روي چاپ و انتشار هنري گذاشته بود. اين فعاليتها به نوعي كار خير در عرصه هنرهاي تجسمي است كه موجب قدرتمند شدن هنرهاي تجسمي ميشود. ترس از سرمايهگذاري، عدم امنيت اقتصادي، تورم اقتصادي از جمله عواملي هستند كه موجب شدهاند هنوز ما آرتفر قدرتمندي نداشته باشيم.
آيا از زيرساختهاي مناسب براي برگزاري آرتفر بينالمللي در ايران برخوردار هستيم؟
گالريدارهاي خارجي تمايل دارند كه در آرتفرهاي ايراني شركت كنند، اما ما در كشور زيرساختهاي اين كار را نداريم. ما فضاي مناسبي براي برگزاري آرتفر نداريم. البته با همين فضايي كه داريم مثل آواسنتر يا طبقاتي از چارسو، مكانهاي خوبي هستند كه ميتوانيم در آنها آرتفر برگزار كنيم، اما موضوع اين است كه اگر بخواهيد اين كار را بكنيد بايد وضيعتتان با گمرك براي ترانسفر آثار مشخص باشد. آثار هنري بيمههاي سنگيني دارند و براي اين كار بايد بيمههاي مطمئني در كشور فعاليت كنند. با شرايط موجود اگر گالريدار خارجي بخواهد در آرتفرهاي ايراني شركت كند، سعي ميكند آرتبوكي بياورد يا با طراحي و نقاشي شركت كند كه حملونقل آن دردسر كمتري نسبت به مجسمه دارد.
زماني كه من مجسمهام را براي شركت در آرتفر پاريس ارسال كردم به دليل مشكلاتي كه ميان تبادل كالا از ايران به فرانسه وجود داشت، بخشي از مجسمه من را شكافته بودند تا ببينند داخل آن چيست. البته هرگز مشخص نشد كه اين فاجعه هنري از سوي گمرك كدام كشور رقم خورد و متاسفانه هيچ كسي هم اين موضوع را گردن نگرفت. وقتي اين مجسمه به آرتفر رسيد از گالري عكسي از كار براي من فرستادند و گفتند آيا اين اثر گوشهاش سوراخ داشته و من گفتم نه.
گالريدارهاي خارجي تمايل دارند كه در آرتفرهاي ايراني شركت كنند، اما ما در كشور زيرساختهاي اين كار را نداريم. ما فضاي مناسبي براي برگزاري آرتفر نداريم. البته با همين فضايي كه داريم مثل آوا سنتر يا طبقاتي از چارسو، مكانهاي خوبي هستند كه ميتوانيم در آنها آرتفر برگزار كنيم اما موضوع اين است كه اگر بخواهيد اين كار را بكنيد بايد وضعيتتان با گمرك براي ترانسفر آثار مشخص باشد. آثار هنري بيمههاي سنگيني دارند و براي اين كار بايد بيمههاي مطمئني در كشور فعاليت كنند.