• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۵ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5230 -
  • ۱۴۰۱ دوشنبه ۲۳ خرداد

درنگي بر تئاتر «شكوفه‌هاي گيلاس» نوشته و كارگرداني محمد مساوات

جهاني كه ما از آن غافليم!

بهزاد صديقي

متن شاعرانه و هستي‌شناسانه تئاتر «شكوفه‌هاي گيلاس» از جهان پيدا و ناپيداي تاملات بشري سخن مي‌گويد؛ تاملاتي كه اين روزها در ميان هياهوهاي سياسي و اجتماعي و ميان دنياي اتم و جنگل آهن و ديجيتال، محو و گم شده است. مساوات در تصويرسازي‌ها و صحنه‌پردازي‌هاي اجرايش از صحنه‌پردازي‌هاي سينمايي به خوبي بهره مي‌برد و با طراحي نور و صحنه به همراه طراحي صداي مهندسي‌شده، براي زماني حدود دو ساعت تماشاگر را به تامل درباره درون و بيرون خويش و نيز در نهايت به تفكر در باب طبيعت و رنج بشري وا مي‌دارد. او شكل بصري كارش را كه از زبان سينما وام گرفته، با امكانات صحنه‌اي تركيب مي‌كند تا اجرايي بديع، چشم‌نواز و خلاقانه توام با انديشه‌هاي معنوي ذن و بوديسم را پيش روي تماشاگرانش قرار دهد. به گمانم مساوات در اين اثر، شعري سينمايي با صور خيال زنده مي‌آفريند. او به عنوان كارگردان با حركات مينياتوري و ميني‌مال بازيگران و سكون و سكوتي كه در ميان ديالوگ شخصيت‌هاي بازي‌اش ايجاد كرده، همه هوش و حواس مخاطب را به تسخير درمي‌آورد و از عنصر صدا تنها از افكت‌ها و موسيقي آرام گاه به گاه پس‌زمينه اجرايش بهره مي‌برد و ميان اين عنصر با ديگر عناصر اجرايي‌اش هارموني و هماهنگي ايجاد مي‌كند تا يكي از بديع‌ترين تئاترهاي اين سرزمين را بيافريند. در واقع همه عناصر اجرايي و صحنه‌اي با تاكيد بر سكوت‌هاي جاري در صحنه‌ دست به دست هم مي‌دهند تا تماشاگر لحظه به لحظه متن و اجرا را توامان همراهي و در خود هضم كند و به اين طريق آهسته‌آهسته مفاهيم نهفته در اجرا در ذهنش راه يابد. در اين اجرا از شكل و فرم پيشين اجرايي كارگردان، تنها تصويرسازي‌هايش ديده و دريافت مي‌شود و محتوا در فرمي تازه مطابق با مفاهيم و انديشه‌هاي نمايشنامه و بر اساس انديشه‌هاي ذن و آيين‌هاي ژاپني جاري و ساري مي‌شود و پيش مي‌رود. در اصل كارگردان به عمد از شيوه‌هاي اجرايي خويش فاصله مي‌گيرد تا درون و بيرون آدمي را به وحدت برساند؛ وحدتي كه سرانجام در فرم و محتواي آن آشكار مي‌شود و در اذهان ما جاي مي‌گيرد.
او با اين اجرا روش خاصي براي نگريستن به جهان هستي پيشنهاد مي‌دهد و براي پيش بردن داستان نمايشنامه‌اش با مهارت از تعاليم و فرهنگ ژاپني ذن، بوديسم و سامورايي سود مي‌جويد. وفاداري و اطاعت از نجات‌دهنده كه همان استادِ مردِ سامورايي است و البته هرگز تماشاگر اين استاد را نمي‌بيند و خويشتن‌داري، توجه به هستي و خودشناسي، مفاهيم مطرح‌شده در اين اثر كه از متن ديالوگ‌هاي تصويري دو شخصيت زن و مرد برون‌ريزي مي‌كند، همگي تماشاگر را متوجه خويشتن خويش مي‌سازد. بي‌اغراق مي‌توان گفت از ميان نسل جديد تئاتر ايران محمد مساوات با آثار درخشان خود در چند ساله اخير، در تئاتر ايران به جايگاه رفيعي دست يافته بي‌آن‌كه بخواهد شلنگ‌تخته‌اي بيندازد يا دچار منيت و ادعاهاي كاذبي شود. پي‌نوشت: قصدم در اين نوشتار نقد اثر مساوات نيست كه آن زمان ديگري را مي‌طلبد و منتقدان واقعي به آن همت خواهند گماشت؛ بلكه بيشتر يادآوري و درنگي بر اين اجراست تا با گوش جان درباره جهان اثر، اندكي تامل كنيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون