با دو چشم
ديدن
محمد رجبي
قرآن مجيد كساني را كور تلقي ميكند در حالي كه دو چشم بينا دارند. كساني هم هستند كه ديد نادرستي دارند و همهچيز را غلط ميبينند. افرادي هم فقط با يك چشم به دنيا مينگرند و جهاني را ناقص ميبينند. اما دو چشم بينا تنها براي افراد اندكي است كه راست و چپ را توامان ميبينند و حقيقت را به نيكي درمييابند. اينان در ميان جماعات متفرق، ناپيدا هستند ولي هر كه آنان را با ديد خود ببيند، چون خويش را ميپندارد. افسوس كه در غياب و فقدان آنان، تنها جلوهاي براي ديگران باقي ميماند كه به اندازه ظرفيتشان آنها را ميشناسند. سيد محمود دعايي كداميك از آنان است؟ چه كسي او را شناخت يا نشناخت؟ اما از ديرباز تا اينك، دعايي براي همه همان بود كه بود، براي بزرگترينها و كوچكترينها. او جامع همه آنان بود و بيشترينها و كمترينها را در دل بزرگ خود ميديد. كدام بزرگ را او از ديد تيزبين خود ديد و شناخت؟ و كدام ذرهاي از چشم ريزبين او مخفي ماند؟ او با مهترينها و كهترينها مانوس بود و از اين روال هرگز نگراني نداشت. او با دست خالي خود، كاخي بلند ساخت كه فرزانگان به ستايش وي برخاستند و عظيمترين مطبوعات ايران را بيادعا به قوت خويش پي افكند. او در آنچه در ايران و جهان ميگذشت، كاملا آگاه بود و همگان را در ديدگاه وسيع خود داشت. گسترش مطبوعات را به بهترين شكل و شمايل و معنا رسانيد و انتشارات كتب را هم به همين ترتيب پرآوازه گذراند. با جمع كثير كاركنان خود، از خانوادههاي شهدا و جانبازان و ايثارگران و كارمندان و كارگران، يكدل و يكزبان بود. يكايك فرزندان خُرد آنان را همچون پدري بزرگ، در آغوش ميكشيد. در ميان هر هفته همواره در سينماي اطلاعات با كاركنان و خانوادههايشان حضور داشت و كودكان علاقه زيادي به او داشتند. زندهياد سيد محمود دعايي خصلت نبوي داشت، هرگز ريالي از نشريات اطلاعات نگرفت و مثل هميشه با عظمت فقر زندگي ميكرد. خداوند با او بود و او هميشه در پناه خدا بود. خدايش رحمت و مغفرت و آمرزش رباني بر او ارزاني كناد.
او يگانهاي بود كه مثالي نداشت ...