اجماع خارجي، بياعتمادي داخلي، هشداري جدي
محمدحسين بنياسدي
سرزمين پهناور و باستاني ايران كه امروز به ما رسيده به دلايل زيادي از جمله ضربه خارجي و ندانمكاري داخلي حال و روز خوشي ندارد و با صداي بلند خشمگينانه و دردمندانه ميغرد و مينالد و شيون سر ميدهد كه:
من از بيگانگان هرگز ننالم
كه با من هر چه كرد آن آشنا كرد
طي ۴ دهه گذشته ايران از فرصتهاي موجود در جهت تقويت و تحكيم ابعاد داخلي به ويژه اقتصادي، صنعتي و در بعد خارجي روابط منطقهاي و جهاني خود استفاده نكرده و در نتيجه كشور به شرايط فعلي كشانده شده است. در بعد منطقهاي متاسفانه با همه همسايگان به انحاي مختلف دچار بياعتمادي و داراي زمينه چالش و بروز مشكلات متعدد هستيم. در سطح جهاني نيز خود را درگير با قدرتهاي بزرگ به ويژه امريكا و غرب كردهايم و تنها با معدود كشورهاي ناخوشنام و ناتواني مراوده داريم كه خود نيز دچار معضلات و مشكلات بيشمارند و از بد حادثه اينجا به پناه آمدهاند كه طبعا شريك و دوست مطمئني محسوب نميشوند.از سوي ديگر گره خوردن و حساب كردن روي روسيه و چين نيز تكيه به باد محسوب ميشود، زيرا با تامين منافع اين دو كشور در تعامل با بازيگران منطقهاي و جهاني از ايران رويگردان خواهند شد.
سرشاخ شدن با امريكا و اسراييل و سازمانهاي جهاني از جمله سازمان بينالمللي انرژي اتمي و نهادهاي حقوق بشري و اقتصادي و در نهايت سازمان ملل و شوراي امنيت غير از مشكلات متعدد و فلجكننده براي كشورمان عايد ديگري در پي ندارد. بديهي است در صورت عدم تفاهم با آژانس انرژي اتمي و عدم احياي برجام و در نتيجه سر و كار كشيدن به فصل هفتم منشور شوراي امنيت، آيندهاي به مراتب وخيمتر از وضعيت فعلي در انتظار كشورمان خواهد بود.
در بعد داخلي نيز مشكلات متعدد اقتصادي و معيشتي و محدوديتهاي سياسي و اجتماعي دو عارضه «بياعتمادي و شكاف بين دولت-ملت» و از طرف ديگر «شكاف مركز- پيرامون» را به حد خطرناكي رسانده است.
علاوه بر اين مشكلات امنيتي و به ويژه ترور سرمايههاي انساني و حوادثي از قبيل فاجعه متروپل، تراژدي قطار مشهد -يزد، مشكلات زيست محيطي، خشكسالي و كمآبي و احتمال كمبرقي، تمايل نيروهاي انساني به مهاجرت، گراني روزانه، تورم افسارگسيخته، رواج دروغ، ابهام و بيمسووليتي در پاسخگويي، اعمال فشارهاي مستمر و مكرر بر دگرانديشان، تكرار حرفهاي بياساس در تريبونهاي رسمي، ناكارآمدي دولت يكدست، اعتصابات و اعتراضات اقشار گوناگون در سراسر ايران در حوزه داخلي و حقارتهاي مختلف در عرصه جهاني از جمله بيارزشي گذرنامه و پول ملي ايران آثار تحريمها در انتقال ارز و محدوديتهاي آن بر اتباع ايران، نگاه نامحترمانه به اتباع ايران در خارج، فرار سرمايههاي مادي و معنوي ايران به خارج و... صدها اما و اگر ديگر روحيه و اعتبار مردم ايران را به حدي از حقارت كشانده كه حتي وعظ و اندرز و نصيحت و وعدههاي ارزشي نيز بر آنها تاثيرگذار نيست. به نظر ميرسد با دفاع بد از مقدسات طي چند دهه گذشته توسط برخي نهادها و شخصيتهاي كممايه، شتاب تمايل گريز از معنويات را در بين مردم به ويژه جوانان رو به افزايش گذاشته است. عوامل و موارد فوق چنان عرصه را بر مردم ايران تنگ كرده كه به هيچوجه خود را شايسته اين همه مشكلات در داخل و خارج نميدانند. مردم بزرگترين سرمايه هر كشوري محسوب ميشوند و بيشك مردمي كه در عرصه خارجي و داخلي احساس عقبماندگي و حقارت داشته باشند، نميتوانند حاميان خوبي براي دولتها در برهههاي خطرناك و سرنوشتساز محسوب شوند، آزمودن با اضافه كردن مشكلات بر دوش مردم راه و روشي نيست كه بتوان روي آن حساب كرد.
جامعه جهاني نيز از اينكه مردم يك كشور باستاني و بزرگ مثل ايران با مشكل مواجه باشند و دولت همچنان بر برنامههاي رياضتي و چالشبرانگيز منطقهاي خود اصرار ورزد، احساس امنيت نميكنند زيرا بيم دارند كه اين روند به ناامني و آشوبهاي داخلي و منطقهاي منجر شود كه صلح و امنيت منطقه و جهان را به خطر اندازد.
بيگمان تمام سفارتهاي خارجي مقيم تهران بهطور مستمر گزارشهاي تحولات داخلي ايران را روزانه به كشور خود منتقل ميكنند كه اين گزارشات دستمايه تحليل و نحوه برخورد اين كشورها با ايران ميشود، با چند دهه تجربه ديپلماتيك، نويسنده بوي خوشي از اين گزارشات استشمام نميكند.
به نظر ميرسد آستانه تحمل مردم ايران در دو حوزه «برجام» و «دولت يكدست» به اتمام رسيده، زيرا تاكنون به اين دو فرصت اميد داشتند كه روزنهاي براي گشايش در زندگي خود ببينند ولي بنبست با آژانس و طبعا مذاكره با اعضاي برجام و در حوزه داخلي نااميدي از عملكرد دولت يكدست ابراهيم رييسي، اميد آنان را به يأس بدل كرده و با صداي بلند به دولت يكدست ميگويند: «اين ره كه تو ميروي به تركستان است».
ايران در مقطع حساسي است، لذا ضرورت دارد با توجه به اين اصل كه مردم نااميد و بياعتماد در برهههاي حساس نه تنها باني دولت نيستند، بلكه در جهت مخالف حركت ميكنند تا زماني كه فرصتي باقي است مسوولان عالي نظام با آسيبشناسي ۴ دهه گذشته در جهت رفع شكاف بياعتمادي با مردم در عرصه داخلي و خارجي برآيند، در سياستهاي كلان به نظر مردم توجه كنند و حتي در جهت دلجويي از مردم با رفراندوم آنان را در سياستهاي كلان مشاركت دهند. اجماع خارجي و بياعتمادي داخلي، توام با بيتفاوتي و يأس مردم ايران، به صلاح هيچ دولتمردي نيست و تعلل در رفع آن حاصلي جز پشيماني در پي ندارد.